بهمناسبت صدوپنجاهوپنجمینسالِ پایان بردهداری
رها رها رها من؟!
خبر این بود: همزمان با تعطیلات «جونتینت» میلیونهانفر در جهان در تظاهرات گستردهای بهمناسبت صدوپنجاهوپنجمینسالِ پایان بردهداری شرکت کردند ... اینروزها و درپیِ مرگ عمدیِ «جرج فلوید» توسط یکی از افسران نیروی پلیس آمریکا که ویدئوی آن بارهاوبارها در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف بازنشر شد، شاهد موجی عظیم از حمله به دولت این کشور و بهویژه به شخص «دونالد ترامپ» بهعنوانِ رئیسجمهوری آن بودهایم؛ یک حرکتِ مردمیِ گسترده اعتراضی که همچنان ادامه دارد و حتی به آنسوی خاکهای ایالات متحده نیز کشیده شده است. معترضان، تنها خواهان یکچیز هستند: «عدالت برای همه!» ناگفته پیداست که خاستگاه این جنبش که کشتهشدن یک فرد رنگینپوست توسط یک مأمور دولتی بوده، خشمِ اقلیتهای نژادی را برانگیخته و منظور از ایجاد عدالتِ همگانی نیز پایاندادن به رفتارهای نژادپرستانه است؛ امریکه منحصر به فرهنگ آمریکایی نبوده و نیست و بروز آنرا میتوان در جوامع مختلف و به اشکال گوناگون مشاهده کرد.
٣٠ خردادماه امسال مصادف با «جونتینت» بود؛ عبارتی که برای نامگذاریِ روز نوزدهم ژوئن در تقویم ایالات متحده آمریکا درنظر گرفته شده و باعنوانِ «روز آزادی» نیز شناخته میشود؛ درواقع، درآنروز در سال ۱۸۶۵، اعلامیه آزادی بردگان که در تاریخ ۱ ژانویه ۱۸۶۳ صادر شده بود، توسط «گوردون گرنجر»؛ یک ژنرال آمریکایی و بهجهتِ اعلام لغو قانون بردهداری در «تگزاس» خوانده شد؛ آخرین جغرافیایِ «ایالات مؤتلفه» که پس از پایان جنگهای داخلی در آوریل همانسال، متعاقب این دستور، سرانجام «قانون رهایی» را اعلام کرد. اگر میپرسید که «جونتینت» به چه معناست؟ باید گفت عبارتیست مرکب متشکل از دو واژه «ژوئن» (جون) و «ناینتینت» (عدد ١٩ بهزبانِ انگلیسی). ازاینرو، هرسال تعداد بسیاری از رنگینپوستان آفریقاییتبار و آفریقاییِ ساکن در ایالات متحده به خیابانها میآیند تا ضمن اعلام اتحاد خود؛ ظلم و ستمی را که به اجدادشان در این خاک و هرجای جهان رفته، فریاد بزنند و بهبود شرایط خود و نسلهای بعد از خود را خواستار شوند. تقارن این یادنامه تاریخی، امسال با دنباله تظاهرات مردمی همراه بود که با شعار معروفِ I Can›t Breathe به انفجاری جهانی تبدیل شد؛ تاجاییکه بسیاری از منتقدان دولت کنونیِ آمریکا در داخل و خارج این کشور و نیز رقبای انتخاباتیِ «ترامپ»، از آن بهعنوانِ عامل سقوط وی و حتی سیستم سرمایهداریِ این کشور یاد کردهاند. اگرچه صدور رأی قطعی دراینزمینه عجولانه است؛ اما اقدامات سرکوبگرانه بعدیِ «کاخ سفید» در مهار اعتراضها، آتش خشم عمومی را شعلهورتر ساخت. تازهترین افکارسنجیِ انجامگرفته توسط مرکز آمار و تحقیقات NORC وابسته به Associated Press که نتایج آن در تاریخ ١٩ ژوئن ٢٠٢٠ منتشر شد، نشان میدهد اغلب آمریکاییها (ازجمله ٦٣درصدِ جمهوریخواهان) معتقدند که این کشور با هدایتِ رئیسجمهوری فعلی، در مسیر درستی قرار ندارد و نیز دوسوم از شرکتکنندگان (ازجمله ٣٧درصدِ جمهوریخواهان) در این نظرسنجی گفتهاند که او جامعه آمریکا را کاملاً چنددسته و از اتحاد حداکثری خارج کرده است. جنجالهای اخیر اگرچه ریشههایی بهقدمتِ آغاز استعمار اروپاییان در خاک این سرزمین؛ یعنی طبق آنچه معمولاً در منابع گفته میشود: سال ١٤٩٢ دارد؛ اما آنچه باعث شکلگیریِ جنبش حال حاضر شده، مرگ دلخراشِ «اریک گارنر» ٤٣ساله در ژوئیه ۲۰۱۴ توسط یک افسر اداره پلیس بود؛ فیلمی که از این محافظ پارک در «نیویورک» گرفته شد، نشان داد که او توسط مأموران متعددی مهار شده و ۱۱بار قبل از بیهوشی و خفگیِ کامل، میگوید: «نمیتوانم نفس بکشم!». با تبرئه مأمور اداره پلیس در دسامبر همانسال، این شعار در میان اعتراضات، محبوبیت چشمگیری پیدا کرد. تکرار جنایتی مشابه در ماه می سال ۲۰۲۰ که طی آن، «درک شووین»؛ افسر پلیس شهر «مینیاپولیس»، زانوی خود را بهمدتِ ٨دقیقه و ۴۶ثانیه روی گردن «جورج فلوید» قرار داد؛ درحالیکه این فردِ ٤٦ساله غیرمسلح و دستبندزدهشده، چندینبار میگوید: «نمیتوانم نفس بکشم!» تا آنکه جان میدهد، مجدد این شعار را بهرویِ زبانها انداخت؛ اما اینبار، همهچیز رنگوبویی دیگر گرفته است؛ تاحدیکه جمعیت قابلِتوجهی از معترضین فعلی را سفیدپوستان تشکیل دادهاند و نهتنها مردم عادی در کشورهای مختلف؛ بلکه سران بعضی از دولتها مانند «کانادا» نیز دست به اعتراضاتی مشابه و حرکتهایی نمادین زدند. همه اینکارها باعث شدند تا «ترامپ» یک دستور اجرایی را بهامضاء برساند که هدفش محدودسازیِ خشونت پلیس بود؛ آنهم درشرایطیکه کنگره آمریکا بر سر لایحه جدید اصلاح نهادهای اجرای قانون، به بنبست رسیده است. پارلمان اروپا نیز شامگاه جمعه در بیانیهای اعلام کرد: «در قطعنامهای که با ۴۹۳ رأی موافق، ۱۰۴ رأی مخالف و ۶۷ رأی ممتنع بهتصویب رسید، این پارلمان قویاً مرگ شنیع جورج فلوید در آمریکا و نیز کشتارهای مشابه در نقاط دیگر جهان را محکوم میکند». اعضای پارلمان اروپا از مقامهای آمریکایی خواستند تا به نژادپرستی و نابرابری ساختاری رسیدگی کند و درادامه، سرکوبهای پلیس علیه معترضان صلحجو و روزنامهنگاران و البته تهدید «ترامپ» به استقرار ارتش و لفاظی تحریکآمیز او را موردِانتقاد قرار دادند. این قانونگذاران اروپایی، از اعتراضات علیه نژادپرستی و تبعیض حمایت کرده و همچنین هر نوع «برترپنداری سفید» را محکوم کردند. گزارش ١٩ ژوئن مرکز دادهپردازیِ Statista آورده است: «٤٠٠سالپیش و در اوت ١٦١٩ نخستین کشتی حامل بردههای آفریقایی بهمقصد آمریکا وارد مستعمره ویرجینیا شد؛ اما تاریخ ننگین و بیرحمانه تجارت برده، عمری بیشازاینها دارد و قبلترازآن، بردههای بسیاری در مستعمرات انگلیسی در شمال آمریکا زندگی میکردند. آنها ازطریقِ مستعمرات پرتغالی و اسپانیایی به جغرافیایِ آمریکای امروزی وارد شده بودند که اسناد مربوطه، زمان وقوع ایناقدام را حوالی سال ١٥١٤ میدانند. شواهد نشان داده ایالات متحده ارتباطی تنگاتنگ با سیستم بردهداری داشت؛ بهطوریکه حدود ٣٠٠هزارنفر از بردهها مستقیماً در این کشور مستقر شدند. بسیاری دیگر نیز بهواسطه تجارت روبهگسترش تجارت برده، از آمریکای لاتین و حوزه کارائیب وارد آنجا میشدند. تخمین زده شده است که تقریباً ٤,٥میلیون برده آفریقایی وارد خاک کارائیب و ٣.٢میلیوننفر دیگر نیز وارد خاک برزیلِ امروزی شده بودند. مورخان مدعی هستند که حدود ٤٠درصد از آفریقاییهایی که نسلاندرنسل برده بودند، به کشور آنگولا در جنوب این قاره تعلق داشتند و ٣٠درصدشان نیز از بنین در غرب آنجا وارد این چرخه مرگ شدند». البته گزارش جامع مرکز پژوهشیِ Slave Voyages مدعیست که اعداد ارائهشده برای این تجارت بیشازاینهاست؛ چون بههرحال، تعداد زیادی از سیاهپوستانی که بهعنوان برده به مقاصد موردِنظر فرستاده میشدند، طی سفر بهدلیلِ کمبود آب و غذا و همچنین بروز بیماری بهخاطرِ نبود بهداشت و فقدان رسیدگیهای لازمِ و مداخلات درمانی، جان میباختند. اعداد و ارقام ارائهشده در این مرکز حاکیازآناستکه بیش از ٢٠میلیوننفر از آفریقاییها طی سالهای ١٥١٤ تا ١٨٦٦ بهزور توسط اروپاییها و آمریکاییها از میهن خود خارج و تبدیل به برده شدند که ١١میلیوننفرشان سر از آنسویِ اقیانوس اطلس درآوردند. تا سالهای ١٨٠٠ تنها بهدلیل همین دادوستد شوم، جمعیت آفریقا به حدود نصف تقلیل یافت. امروز ١٥٥سال از لغو بردهداری میگذرد و بااینکه واقعیات وحشتناک این امر در نگاه نسل کنونی بسیاردور بهنظر میآید؛ اما همچنان بر آدمهایی که به مفهوم «انسانبودن» اهمیت میدهند، بهشدت تأثیرگذار است. برمبنای این گزارش که در قالب اینفوگرافیک در انتهای این مطلب آمده است؛ فعالترین جامعه غیرآمریکایی در دادوستد بردهها، «پرتغال» بود که سهمیلیون و ٨٩٤هزار و ٥٦ برده را بهخدمت گرفت. «بریتانیا» و «فرانسه» نیز در این فهرست، جایگاههای دوم و سوم را دارند. «آبراهام لینکلن»؛ شانزدهمین رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا که عمده شهرتش را مدیون پایاندادن به تاریخ بردهداری در آن کشور است، گفته: «آزادی یعنی اینکه نمیخواهم نه برده باشم و نه بردهدار»؛ بااینحال، آیا جهان امروز ما هنوز ظرفیت پذیرش این حرف را دارد یا بردهداری با طعمِ نژادپرستی، بهشکل نوینی در آن جریان دارد؟