اهمیت گفت‌وگوی سالم میان پدر و دختر

ازنظر قانونی، اجتماعی‌، شرعی، عرفی‌ و اخلاقی، پدر و مادر هر دو در تربیت‌، تعلیم و پرورش فرزندان خود مسئولیت مستقیم دارند؛ ولی همیشه زمانی‌که درباره تربیت فرزندان گفت‌وگو  می‌شود، وزنه به طرف مادر سنگینی می‌کند و نقش پدر به‌ویژه درمورد دختر و رابطه بین آن دو کمتر مورد بررسی قرار می‌گیرد. پدر برای هر دختر‌بچه‌ای، اولین عشق و مرد زندگیش است. او بهترین الگوی انتخابی مناسبی برای دخترش در آینده خواهد بود. همچنین پدر با چگونگی برقراری رابطه غیر‌مستقیم با دخترش پیوندهای او را با مردان در سنین بالاتر شکل می‌دهد. به‌تدریج دختر در تمام کارهای کودکانه‌، بچه‌گانه و سپس دخترانه‌اش در چشمان پدر تائید او راجست‌وجو می‌کند. به‌گفته‌دیگر،‌اهمیت رابطه پدر با دخترش به‌حدی می‌تواند حائز‌اهمیت باشد که در آینده می‌تواند تعیین‌کننده رابطه دختر با مردانی باشد که در زندگیش حضور پیدا می‌کنند. این رابطه  می‌تواند سازنده یا مخرب باشد. این مردان می‌توانند برادر یا برادران، همکاران یا همسر آینده او باشند؛ چرا‌که نگاه دختربچه دیروز، نسب به مردان از دریچه رفتار پدرش با او درگذشته نشات می‌گیرد. زمانی‌که دختر به دوران بلوغ نزدیک‌تر می‌شود، حساسیت و کنجکاوی‌هایش نسبت به اطرافیان به‌ویژه به افراد پیرامونش بیشتر شده و به حوادث و نقش خودش در آنها توجهی بسیار ویژه‌ای نشان می‌دهد. نگاه دختر در این دوران هم آگاهانه و هم ناآگاهانه به‌طرف دیگران به‌ویژه پسران و مردانی که در تیررس افکار و تماس‌هایش هستند، متمایل می‌شود. دختر‌بچه از سن سه‌سالگی روابط احساسی و عاطفی بیشتری با پدر برقرار می‌کند و تمایلش در کشیدن پدر به‌طرف‌خودش بیشتر است تا زمان بیشتری را با وی سپری کند. این مسئله آشکارا قابل مشاهده است. حتی وجود رابطه عاطفی بین دختر نسبت به پدر گاهی باعث به‌وجود آمدن واکنش‌های شدید از طرف مادران می‌شود؛ چرا‌که آنها احساس می‌کنند شوهرشان توجه بیشتری به دخترشان معطوف می‌دارد و آگاهانه و نا آگاهانه درجهت تخریب چنین رابطه زیبایی برمی‌آیند. مثلاً دختربچه پنج‌ساله هرزمان که مادرش کنار پدرش نشسته باشد، می‌آید و بین آنها می‌نشیند و خودش را بیشتر از مادر، به پدر می‌چسباند. مشکل زمانی شروع می‌شود که دختر رابطه خوبی به‌ویژه با پدر یا برادرانش نداشته است. رابطه پدر با دختر هرچقدر صمیمانه‌تر و بدون ترس و وحشت از رفتار پدر با دخترش باشد، به‌همان‌اندازه دختر کمتر در خطر اشتباه و انحراف در آینده خواهد بود. درباره روش‌های ارتباط مؤثر پدر با دخترش می‌توان از تاریخ نه‌چندان‌دور هندوستان مثالی آورد‌. جواهر لعل نهرو؛ پدر ایندیرا گاندی نخست‌وزیر پیشین هندوستان در کتابی به‌اسم «‌نامه‌های پدری به دخترش» درپاسخ به کنجکاوی‌های دختر خردسالش از زندان با او نامه‌نگاری می‌کرد. بعدها که ایندیرا گاندی نخست‌وزیر شد، درباره نامه‌های پدرش و ارتباط با او می‌نویسد: «این واقعیت که پدرم با وجود تمام اشتغالات و گرفتاری‌هایش فرصت می‌یافت که ذهن مرا، که در ابتدای رشد قرار گرفته بود، با راهنمایی‌اش بالنده کند، موجب خوشحالی من و القای نیروی مضاعفی برایم بود تا تنهایی و جدایی و دوری از او را که در زندان و ناگزیر دور از من بود را تحمل کنم». ازطرفی حسن‌رابطه و منطقی‌بودن آن در رابطه پدر با دختر، تضمینی‌ست که هرزمان که دختر با مشکلاتی در زندگیش روبه‌رو شود، آن را با والدینش به‌ویژه پدر در میان بگذارد‌. رابطه سالم و درست پدر با دخترش در دوران بلوغ (‌البته نباید در‌این‌میان نقش برادران احتمالی را نادیده گرفت) باعث ساختن الگویی در ذهن دختر می‌شود که نگاهش نسبت به جنس مرد براساس رابطه‌اش با مردان اطرافش شکل می‌گیرد. این مردان چه کسانی هستند؟ در درجه اول پدر و برادارن‌. اگر پدر‌، مردی سرد، بی‌احساس‌، خشن‌، مستبد و بدون ثبات باشد، احتمال اینکه این دختر در آینده دچار اشتباه جدی در انتخاب همسر شود، بسیار زیاد است؛ چرا‌که از نگاه چنین دختری، همه مردان از یک‌طرف مثل پدر خودش هستند و به زندگی با مردی با چنین رفتاری می‌توان عادت کرد و ادامه داد. ازطرف‌دیگر چنین دختری می‌تواند برای انتقام از الگوی زندگی‌اش که پدرش بوده با مردی ازدواج کند که شبیه به پدرش بوده تا او را به اصطلاح «‌تربیت کند‌» یا «‌انتقام پدر را از جنس مرد بگیرد» که در هرصورت موفقیتی به‌دست نخواهد آورد؛ اما برعکس، اگر پدر مردی مهربان، آزادمنش، حرمت‌شناس و دانا باشد، حتماً الگویی که در ذهن دختربچه امروز و دختر نوجوان آینده شکل می‌گیرد، در تصمیم‌گیری او برای انتخاب همسر، تأثیر بسزا و مثبتی ایفا می‌کند. پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد؛ بیشتر زنانی که با همسران‌شان مشکلی جدی پیدا کرده‌اند، با مردی ازدواج کرده‌اند که بدترین ویژگی پدرشان را زمانی‌که آنها بچه و نوجوان بوده‌اند، داشته است. نتیجه این تحقیقات در ازدواج‌های مشکل‌دار همه زوج‌های کشورهای دنیا دیده می‌شود. برای اینکه پدری بتواند با دخترش روابط درست‌، سالم‌، سازنده و خوبی داشته باشد و در آینده دخترش نقش مثبتی بازی کند، باید یک‌سری اصول را رعایت کند که می‌تواند به رابطه شاداب و مفید پدر و دختر کمک مؤثری کند. این اصول عبارتند از:
1. درمورد رشد و تغییرات خلقی، فیزیکی و عاطفه او حتماً از پیش باید اطلاعاتی داشته باشیم. لازم است پدران کمی درمورد خلقیات و تغییرات فیزیکی و عاطفی دخترشان از دوران سه‌سالگی‌به‌بعد توجه بیشتری داشته باشند؛ چرا‌که نباید با رفتارهایی ازطرف دخترشان روبه‌رو شوند که هیچ اطلاع درست و دقیقی از آن نداشته باشند.
2. وقت‌گذارنی با هم. همان‌طور که گفته شد؛ پدر برای دخترش یک الگوی بی‌نظیر است؛ به‌همین‌خاطر هرچه دختر با پدرش بیشتر زمان بگذراند، هم پدر شناخت بیشتری نسبت به دخترش پیدا می‌کند و هم می‌تواند ویژگی‌های خوب یک مرد را برای دخترش به نمایش بگذارد.
3. شناخت عواطف دختر. احساسات‌، عواطف و هیجانات، بخشی از زندگی ما را تشکیل می‌دهند اما اینها در زندگی دختران، بسیار شفاف‌ترو تعیین‌کننده‌تر هستند. از‌این‌رو پدری که الگوی دخترش است، باید این احساسات و عواطف و هیجانات دخترش را به‌خوبی بشناسد و هرچه رابطه صمیمی‌تر و سالم‌تر باشد شناخت پدر نسبت به دخترش بیشتر و همه‌جانبه‌تر می‌شود. این مهم ازطریق گوش‌دادن فعال به گفته‌های دختر، از راه همیاری و هم‌فکری بدون تحمیل خواسته و نظر خود به دختر، امکان‌پذیر است.
4. امکان شرکت در تصمیم‌گیری‌های خانه. بچه‌ها به‌خاطر هوش زیاد و کنجکاوی فراوان، تمایل زیادی به مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها و کارهای خانه دارند. تاجایی‌که امکان‌پذیر هست‌، بهتر است پدران دختران‌شان را در انجام کارهای ساده شریک کنند. اگر پدر به دخترش اجازه تصمیم‌گیری در دوران کودکی را بدهد، آن‌زمان دختران دربزرگسالی حتماً در تصمیمات مهم خود با پدر خود مشاوره می‌کنند؛ به‌طور‌مثال؛ اگر پدر به دخترش اجازه بدهد که زمان رفتن به مهد کودک هر کوله‌پشتی که دلش خواست بردارد یا حتی جوراب لنگه‌به‌لنگه بپوشد و پدر خواسته خود را به دخترش تحمیل نکند، احتمال اینکه در بزرگسالی همین دختر از روابطش و پیشنهادات مردان با پدرش گفت‌وگو کند، بسیار بیشتر خواهد بود. اما اگر پدر به دخترش به‌خاطر حفظ آبرویش اجازه پوشیدن جوراب لنگه‌به‌لنگه را ندهد، چنین دختری در بزرگسالی احتمال اینکه از پدرش بسیاری از موارد را پنهان کند، کم نخواهد بود.
5. به‌رسمت‌شناختن حریم و حرمت او. حرمت از حریم می‌آید و پدر بایستی به حریم دخترش در چهارچوب پذیرفته‌شده جامعه و توافق بین او و دخترش احترام بگذارد؛ به‌گفته‌دیگر حریم را به‌رسمیت بشناسد.
6. عدم مقایسه نابرابر او با برادرانش یا دیگر پسران. در فرهنگ مرد سالار جامعه ما، همیشه پسران باهوش‌تر، زرنگ‌تر و دانا‌تر‌، قوی‌تر و با حق و حقوق بیشتر درمقایسه با دختران قرار می‌گیرند. د‌رصورتی‌که پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که پسران به‌هیچ‌شکل و فرمی باهوش‌تر و دانا‌تر از دختران نیستند؛ اما در جامعه ما متأسفانه بیشتر والدین، پسر‌دوست هستند و همیشه در مقایسه با دخترشان، حق تقدم و حق امتیاز بیشتر به پسرشان می‌دهند. پدری که دخترش را با پسرش مقایسه می‌کند و دختر را در جبهه ضعیف‌تر قرار می‌دهد، چطور انتظار دارد که دخترش در آینده نگاه مثبتی به مردان و خودش داشته باشد؟ درست این‌است‌که ما دخترمان را با خودش مقایسه کنیم و شرایط برابر با پسرمان برای رشد و موفقیتش فراهم کنیم، نه اینکه او را با پسرمان یعنی برادرش مقایسه کنیم.
7. تشویق و حمایت همه‌جانبه برای شرکت در تیم‌های ورزش و هنری. امروزه درجامعه ما امکان ورزش برای دختران در مقایسه با سال‌های پیش بسیار بیشتر شده است. دختر‌بچه امروز که مادر فردا خواهد شد، بایستی از سنین کودکی با ورزش و فعالیت‌های هنری آشنا شود. چه بهتر که با الگوی رفتاری خود که پدرش است، به این فعالیت‌ها بپردازد.
8. به‌وجود‌آوردن شرایط برای تحصیل و تشویق او برای کار‌کردن. همان‌طور که گفته شد؛ دختران به‌هیچ‌شکل برای تحصیل و کار از پسران عقب نیستند؛ پس این وظیفه پدر است که در کنار دخترش، مرد و مردانگی و ویژگی‌های یک مرد خوب را به نمایش بگذارد تا او هم به تحصیل و کار در آینده بپردازد و در‌این‌صورت، با حمایت پدر حتماً در آینده روابط بهتر با همسرش خواهد داشت.
9. آموزش به دختر درمورد خطراتی که ازطرف دیگران می‌تواند متوجه او شود.
حضور پدر و گفت‌وگوی بین دختر و پدر می‌تواند ریسک و خطر ارتباطات نادرست دختر را کاهش دهد. هرچه رابطه بهتر و صمیمانه‌تر باشد، دختر با پدرش به‌راحتی در این موارد و پیشنهادات مردان گفت‌وگو کند، کمتر درمعرض خطرات در جامعه قرار خواهد گرفت. همان‌طور که گفته شد، پدر الگوی رفتاری دختر است و هرچه پدر دانا‌تر و عاقلانه‌تر با دخترش و دیگران رفتار کند، خطر کمتری دختر را در آینده تهدید می‌کند. در پایان بایستی گفت؛ هر دو والد درتعلیم و پرورش و تربیت فرزندان‌شان مستقیم و غیر‌مستقیم تمامی مسئولیت را به‌عهده دارند. هیچ پدری نمی‌تواند مسئولیت تربیت فرزندان را به گردن همسرش بیاندازد یا برعکس. اما چون نقش جنیست والد در تربیت فرزند مؤثر است، بر آن شدیم که امروز رابطه پدر با دختر و در هفته آینده رابطه مادر با پسر را مورد بررسی قرار دهیم.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه