زنان و مسائل پیرامونشان از نگاه اندیشمندان

لیما گبویی

سروناز بهبهانی/«لیما گبویی» تنها 17سال داشت که جنگ‌های داخلی «لیبریا» آغاز شد و به‌قول خودش او را «ظرف چندساعت از یک کودک تبدیل به یک فرد بالغ کرد»؛ حقیقتی که بر آینده او تأثیری قابل‌توجه داشت. او حالا یک فعال عرصه صلح حتی فراتر از سرزمینش است که یک جنبش مبارزه با «خشونت علیه زنان» را نیز هدایت می‌کند. او که پایه‌گذار و مدیر مرکز غیرانتفاعی Gbowee Peace Foundation Africa واقع در «مونروویا» (پایتخت کشور آفریقایی لیبریا) نیز بوده؛ در اکتبر سال 2011 توسط کمیته نوبل نروژ به‌عنوان یکی از سه زن دریافت‌کننده «جایزه صلح نوبل» معرفی شد. «گبویی» توانست به‌کمک «الن جانسون سیرلیف» در مسیر ایجاد صلح در کشورش بکوشد و به‌کمک یکدیگر امکان ایجاد یک انتخابات آزاد را در سال 2005 فراهم آوردند؛ اتفاقی‌که باعث پیروزی «سیرلیف» در رقابت‌های ریاست‌جمهوریِ آن‌سال کشورشان شد و توانست نام خود را به‌عنوانِ اولین زنی‌که در قاره آفریقا رئیس‌جمهوری ‌شود، به‌ثبت برساند؛ این خانم، بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۸، به‌عنوان بیست‌و‌چهارمین رئیس‌جمهوری لیبریا مشغول‌به‌کار بود. درواقع، «گبویی» جایزه صلح نوبل سال 2011 را با «سیرلیف» و «توکل عبدالسلام خالد کَرمان» (روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اهل یمن) شریک بود.

«لیما روبرتا گبویی» در 1 فوریه 1972 در «لیبریای مرکزی» متولد شد. او با دو خواهر و پدرومادرش در «مونروویا» زندگی می‌کرد؛ تااینکه اولین جنگ داخلی «لیبریا» در سال 1989 آغاز شد و کشور را وارد هرج‌ومرجی کرد که تا سال 1996 ادامه داشت. او در کتاب خاطراتش که با‌عنوانِ Mighty Be Our Powers منتشر شد؛ آورد: «به‌محض پایان‌یافتن جنگ، یونیسف برنامه‌هایی را آغاز کرد و افرادی را آموزش داد تا به‌عنوان مددکار اجتماعی به جنگ‌زده‌ها کمک کنند؛ من هم جزو این‌افراد آموزش‌دیده بودم». درخلالِ سه‌ماه دوره آموزشی، او متوجه شد که خودش نیز یکی از قربانیان جانبیِ جنگ است؛ زنی جوان که تن به ازدواجی ناخواسته داده و برای چندسال، مورد سوء‌استفاده مردی قرار گرفته که حاصل آن، خانواده‌ای آشفته و وجود دو فرزند است: پسری به‌نامِ «نوکو» و دختری به‌نام «آمبر». او برای امنیت و تأمین معاش خانواده‌ مجبور شد به‌دنبالِ شوهر بی‌وفا و بی‌مسئولیتش (که در خاطراتش او را «دانیل» نامیده) عازم «غنا» شود؛ آنجا بود که دومین پسر و به‌عبارتی سومین فرزندش «آرتور» نیز متولد شد و این خانواده ازهم‌گسیخته بزرگ‌تر شد! آنچه درآن‌سال‌ها این خانواده تجربه کرد، گرسنگی و آوارگی در کشوری غریب به‌عنوان پناه‌جویانی ناامید بود. نهایتاً چون حتی یک پول سیاه هم نداشت، ‌به‌همراه فرزندانش سوار اتوبوس شد تا آن‌ها را به «لیبریا» بازگرداند؛ او درحالی پس از بیش از یک‌هفته سفر زمینی توأم با گرسنگی، به آغوش خانواده بازگشت که نه‌تنها کرایه اتوبوس را بدهکار بود؛ بلکه حالا زنی شکست‌خورده با چهار فرزند به‌شمار می‌رفت. در سال 1998 به‌جهتِ تکمیل دوره‌های مددکاری، وارد کالج علوم سلامتی و بهداشتیِ Mother Patern شد و به‌عنوانِ داوطلب، به کلیسای Lutheran که مادرش در آنجا مدیر بخش کمک‌های خیرخواهانه بود؛ و خودش نیز دوره نوجوانی‌اش را در آن سپری کرده بود، پیوست. این برنامه مددکاری برای افراد آسیب‌دیده که THRP نام داشت، آغاز مسیر دشوار «گبویی» درتلاش برای ایجاد صلح بود. اگرچه دفاتر خدمات اجتماعی THRP امکانی جدید به‌شمار می‌رفتند؛ اما چنین برنامه‌ای در «لیبریا» مسبوق‌به‌سابقه بود؛ درواقع، کلیساهای آن کشور با آغاز جنگ‌های داخلی، وارد عمل شدند و از سال 1991، کشیش‌ها، آموزگاران و تعدادی از رهبران جنبش‌های سیاسی در کنار مددکاران اجتماعی به این‌کار مشغول شدند تا درد آسیب‌دیدگان جسمی و روانیِ ناشی از جنگ را التیام بخشند. «گبویی» با تلاش فراوان، در سال 2001 برنده بورس تحصیلی در رشته هنر؛ و در سال 2007 از دانشگاه Eastern Mennonite (ویرجینیا/آمریکا) فارغ‌التحصیل شد و در حوزه مددکاری نیز در مجموعه آموزشی «سازمان ملل متحد» دوره‌های تکمیلی را گذراند. او حالا دریافته بود که برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط کشورش، بهتر ‌است‌ که «مادران و زنان» را آموزش دهد؛ افرادی‌که درمواجهه‌با مشکلات، اغلب اولین آسیب‌ها را به خود و فرزندانشان وارد می‌کردند؛ ماجرایی که خواسته یا ناخواسته خودش هم با آن درگیر بود. اگر بخواهیم درباره تلاش‌های خاص او برای زنان صحبت کنیم؛ باید گفت که «بنیاد صلح گبویی» سال‌هاست تلاش می‌کند تا فرصت‌های آموزشی و رهبری را برای دختران‌، زنان و جوانان در «لیبریا» فراهم کند. او مدیر اجرایی «شبکه صلح و امنیت زنان در آفریقا» (آکرا/غنا) بوده است که هدفش تسهیل راه زنان برای بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های آن‌ها در منطقه غرب آفریقاست. او که در سال 2013 سفیر مجموعه بین‌المللی Oxfam بود، بسیار کوشید تا در سطح جهانی برای پیشبرد حقوق زنان‌، صلح و امنیت آنان صحبت کند. او عضو برجسته مجموعه عدالت اجتماعی در کالج «برنارد» دانشگاه کلمبیا؛ و از نویسندگان رسانه آمریکایی The Daily Beast است که در دفاع از حقوق زنانِ کشورهای توسعه‌نیافته و درحال‌توسعه قلم می‌زند. او می‌گوید که می‌تواند با جمع‌کردن زنان و قوی‌کردن آن‌ها، اقدامات مؤثری درراستای صلح جهانی انجام داد؛ زیرا زنان، درک بهتری از ایجاد مفهوم عدالت دارند و دردِ بهره‌کشی، زورگویی، تجاوز، حق‌کشی و ... را بهتر می‌فهمند؛ چون به‌نوعی قرن‌ها تحت این مفاهیم به‌صورت عملی زیسته‌اند. او به‌‌همراه زنان انجمن خود، یک‌شنبه‌ها راهی کلیساها و روزهای جمعه راهی مساجد می‌شد تا سخنرانی‌های معروف خود را برای زنان انجام دهد؛ در برگه‌های تبلیغاتی آن‌ها چنین آمده بود: «هنگام آن‌است‌که ما زنان یک‌صدا بگوییم از جنگ و خونریزی خسته‌ شده‌ایم؛ زیرا این جنگ‌ها همسران، پسران، پدران و برادران ما را از ما گرفته و خواهان صلحیم». آن‌ها حتی تصاویری ساده ابداع کرده بودند تا مفاهیم موردنظر خود را برای زنانی‌که قادر به خواندن و نوشتن نبودند، توضیح دهند. حرکت نمادین آن‌ها در سال 2002 تبدیل به یک جنبش آوازی شد؛ به‌این‌شکل‌که در بازار ماهی شهرشان، دسته‌جمعی آوازهایی با مضمون صلح و برابری می‌خواندند و از هرگونه رفتار خشونت‌آمیز برای ارائه نظراتشان به مخالفان، پرهیز می‌کردند؛ آن‌هم درحالی‌که رئیس‌جمهوری وقت لیبریا «چارلز تیلور» یک مستبد جنگ‌سالار بود. او در یکی از سخنرانی‌های اعتراضی‌اش مقابل محل فرماندهی «تیلور» گفت: «ما از جنگ خسته شده‌ایم. ما از دویدن خسته شده‌ایم. ما از التماس برای گرفتن سهمیه اندک گندم و جو خسته شده‌ایم. ما از تجاوز شبه‌نظامیان به کودکان خسته شده‌ایم. ما اکنون برای تأمین آینده فرزندان خود این‌موضع را اتخاذ کرده‌ایم. از‌آنجا‌که معتقدیم به‌عنوان متولیان جامعه، فردا فرزندانمان از ما خواهند پرسید که مادر! شما در دوران بحران چه نقشی داشتید؟» او در مصاحبه‌ای به‌مناسبت «روز جهانی زن» نیز اظهار داشت: «جنبش صلح زنان لیبریا به جهانیان نشان داد که جنبش‌های مردمی برای حفظ صلح ضروری‌ست؛ و اینکه زنان در مناصب رهبری، واسطه‌های مؤثری برای صلح هستند. تجربه لیبریا مثال خوبی برای جهانیان است که زنان و به‌ویژه زنان آفریقایی می‌توانند عامل صلح باشند». سال 2008 مستندی باعنوان Pray the Devil Back to Hell (دعا کنید ابلیس به جهنم بازگردد) اکران شد که صدای «گبویی» به‌عنوان نریتور روی آن بود؛ فیلمی تکان‌دهنده که در جشنواره Tribeca (نیویورک) با استقبال خوب تماشاگران و منتقدان روبه‌رو شد. «گبویی» راوی و شخصیت اصلی این مستند بود که از تعداد زیادی کلیپ ویدئویی و صوتی دوران جنگ ساخته شده و به‌عنوان بخشی از مجموعه بزرگ «زنان، جنگ و صلح» در سراسر ایالات متحده پخش شد. او درباره حضورش دراین‌اثر گفت: «این نیز یک راه ایجاد آگاهی‌ست؛ این فیلم در کشورهای متعددی به‌نمایش در‌آمد؛ کشورهایی با مذاهب مختلف و شیوه‌های حکومتی متفاوت؛ اما واکنش‌ها به آن عجیب مشابه بود؛ متوجه می‌شوید هرچقدر کشور و جامعه متفاوت باشد‌، زنان آن جوامع در موارد بسیاری احساس یکی‌بودن می‌‌کنند و انگار سایه خود را در دل این تصاویر و حرف‌ها شناخته‌اند. آن‌ها یاد می‌گیرند که می‌شود به‌شیوه خود، آغاز به حرکت و شروع به صحبت کنند تا مشکلاتشان را از سر راه بردارند». این زن مبارز دراین‌سال‌ها عناوین و افتخارات بسیاری را نصیب برده که Gruber Prize برای تلاش درجهت احیای حقوق زنان، Courage Award بنیاد جان اف. کندی برای صلح، Living Legends Award for Service to Humanity و زن برتر سال مؤسسه EMU؛ چند نمونه از آن‌ها هستند. او از سال 2020 عضو هیئت‌امنای مجموعه «کارنگی» نیویورک شده است و از سال 2018 عضو هیئت‌منصفه «جایزه کالوست گولبنکیان برای حقوق بشر» است. عضویت در شورای ابتکارعمل Ara Pacis‌، عضویت در کمیته انتخاب جایزه «آرورا»، عضویت در گروه ویژه کنفرانس بین‌المللی جمعیت و توسعه، عضویت در هیئت‌مدیره ابتکار زنان نوبل و عضویت در هیئت‌مدیره بنیاد PeaceJam از فعالیت‌های پردامنه اوست.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه