هلن سیکسو

سیکسو در ۵ ژوئن ۱۹۳۷ در آوران، الجزایر فرانسه از مادر یهودی اشکنازی آلمانی به نام ایو (نام اصلی کلین) و پدری یهودی سفاردی الجزایری به نام جرج سیکسو متولد شد. جنایات جنگ‌جهانی دوم تأثیر بسیاری بر وی گذاشت. هلن سیکسو به مطالعه ادبیات انگلیسی به خصوص آثار شکسپیر و مطالعه اسطوره‌شناسی و آثار رمانتیک آلمانی از جمله هانریش ون کلیست پرداخت. وی از سنین پایین ادبیات را به زبان‌های مختلف مطالعه می‌کرد؛ از جمله نویسندگانی مانند کافکا، و لیسپکتور و تسوتاوا. وی در سال ۱۹۶۷ اولین اثر خود را به نام Le Prénom de Dieu (اسم اول خدا) منتشر کرد؛ ولی هدف اصلی وی در این لحظه ادبیات انگلیسی و آثار جیمز جویس بود. در سال ۱۹۶۸ سیکسو L'Exil de James Joyce ou l'Art du remplacement(تبعید جیمز جویس یا هنر جابجایی) را به عنوان تز دکتری خود ارائه کرد ولی تا سال ۱۹۶۹ آن‌را به چاپ نرسانید. در فاصله کمی پس از شورش‌های دانشجویی سال ۱۹۶۸ از وی درخواست شد تا دانشگاه تجربی پاریس VIII را در وینسنز بنا کند. پاریس VIII به عنوان مکانی برای یادگیری بنیان شد جایی که ساختاری جدید جایگزین سلسه مراتب معمول آموزش سازمانی شد و در پاسخ به انتقاد از محیط آکادمیک سنتی فرانسوی شکل گرفت. این دانشگاه شهرت بسیاری به دست آورد، به خصوص هیئت علمی برجسته‌اش از جمله متفکرانی مانند جرار ژنه، میشل فوکو، فلیکس گاتاری و ژیل دلوز. در سال ۱۹۶۹ سیکسو اولین رمان خود را بنام Dedans (درون) منتشر کرد-یک نیمه اتوبیوگرافی که جایزه medicis را از آن خود کرد. سیکسو قدرت ساختارهای سنتی را زیر سؤال می‌برد و با تأثیر از آثار کارل مارکس و زیگموند فروید به بررسی اقتصاد سیاسی و اقتصاد وابسته به مسایل جنسی می‌پرداخت. وی مدافع آزادی در نوشتن و رهایی از نفس (رهایی از خویش) از طریق نوشتن است. در سال ۱۹۷۴ درحالی‌که هنوز در پاریس VIII حضور داشت مرکز مطالعات فمینیسم را تأسیس کرد؛ جایی که هنوز ریاستش را  بر عهده دارد. این مرکز مطالعاتی اولین نوع خود در اروپا به شمار می‌رود. وی در سال ۱۹۷۴ اثر Prénoms de personne (نام هیچ‌کس) را منتشر کرد که مجموعه‌ای از مقالات زیگموند فروید، هافمن، هانریش ون کلیست، ادگار آلن پو و جیمز جویس بود. در این نوشتارها وی رابطه بین سوژه فالیک و سوژه متحد، نارسیسیسم و مرگ را جستجو می‌کند. وی نشان می‌دهد که چگونه ساختار دیالکتیک در نوشتار، مخصوصاً در آثار این نویسندگان، زنان را در یک اقتصاد یا تبادل محدود شده که گرایش به مرگ بر فضای آن حاکم است، حبس می‌کنند. «تبادل» (معامله) تم اصلی نوشته‌های سیکسو است. هلن سیکسو احساس کرد که باید لینگوئستیک (زبانشناسی) تغییر کند تا بتوان بر تغییر اجتماعی تأثیر گذاشت، پس وی به مطالعه تأثیر تبادل بر زبان و نوشتار پرداخت. هلن سیکسو به خاطر سبک نوشتار تجربی‌اش شناخته شده است. سبکی که از محدوده‌های سنتی دروس آکادمیک فراتر رفته و به زبان شاعری می‌رسد. از سوی دیگر هلن سیکسو شعر را تنها زبانی می‌داند که می‌تواند زنانه باشد. از نقطه نظر او ازآنجایی که زبانِ شعر گسسته است و به هم پیوسته نیست می‌تواند شکسته شده و علیه نظام مردسالار طغیان کند. با همه اینها شعرِزنان می‌تواند به عنوان زبانی جدا برای بیان تنِ زنانه به کار رود. شعر می‌تواند نمادی از تن زنانه باشد که ساختارها را به هم ریخته است. از این لحاظ، سیکسو با نوشتارِ شعری‌اش همان کاری را می‌کند که ژولیا کریستوا در واکاویِ نشانه‌شناسیکِ ادبیات انجام می‌دهد؛ یک‌نوع زبانِ شعریِ انقلابی‌ای که می‌تواند یک نوعِ «دیگری» از سوژگانی را تولید کند که قادر است امکان‌های جدیدی برای روابط اجتماعی و جامعه فرآهم کند، امکان‌هایی که می‌توانند نظمِ اجتماعی-نمادینِ غالب و پدرسالارانه و سرمایه‌دارانه را ویران سازند. سیکسو همچنین نقش چشمگیری در ایجاد و ادامه مدل‌های آموزشی جدید داشته است. در آمریکا وی در ابتدا به خاطر گسترش روش "écriture feminine" (نوشتار زنانه) شناخته شد، روشی که با تفاوت‌های سوژه‌ای (ذهنی-درونی) در نوشتن و جامعه سروکار دارد و بر محدودیت‌های لوگوستنریسم (عقل محوری) غربی غلبه می‌کند. نوشتار زنانه روشی است که دغدغه دائمی سیکسو درباره تأثیرات تفاوت، محرومیت و مبارزه برای هویت را نشان می‌دهد. در سال ۱۹۷۵ سیکسو جستاری با عنوان خنده مدوسا Le rire de la) Méduse) منتشر کرد که در آن توضیح می‌دهد زنان چگونه می‌توانند بنویسند که از اسطوره و معناشناسی‌ای که آنها را از فعالیت درحوزه عمومی بازمی‌دارد رها شوند. در کنار لوس ایریگاری و ژولیا کریستوا، سیکسو مادر تئوری فراساختارشکن فمینیستی به شمار می‌رود. در سال ۱۹۷۰ سیکسو درباره جنسیت و زبان آغاز به نوشتن کرد. مانند دیگر نظریه پردازان فراساختاری فمینیست، سیکسو اعتقاد دارد که جنسیت ما مستقیماً با چگونگی ارتباط ما در اجتماع گره خورده است. در سال ۱۹۶۵ سیکسو اثر بسیار تأثیرگذار خود را با عنوان «خنده مدوسا» به چاپ رسانید، که در سال ۱۹۶۷ به انگلیسی برگردان و چاپ شد. هلن سیکسو در سال ۱۹۷۷ Angst را منتشر کرد و پس از آن به مدت چند سال بر جنبش زنان تمرکز کرد. در این دوران وی به طور انحصاری با انتشارات Des Femmes همکاری می‌کرد. در همین حین با آنتوان فوکو (بنیان‌گذار «سیاست و روانکاوی» Politique et Psychoanalyse، یکی از گروه‌های بسیار تأثیر گذار در جنبش زنان و بنیان‌گذارجنبش آزادی‌خواهی زنان در فرانسه در سال ۱۹۶۸ و انتشارات فمینیستی Des Femmes در سال ۱۹۷۳) همکاری می‌کرد. نوشته‌های سیکسو در این زمان ترم‌های توصیفی نوینی ارائه می‌کردند، ترم‌هایی بدون ارجاع به تفاوت جنسی، ترم‌هایی که درنهایت جایگزین صفت‌های مؤنث و مذکر شوند. سیکسو در شعر و زبان از مارتین هایدگر تأثیر می‌پذیرفت.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه