شهر درگذرزمان و برخورد دیالکتیک با مؤلفه‌های شهری در ارکان شهری

شهرها از دیرباز، مدافعان سلامتی شهروندان خود بوده‌اند و درگذرِ‌زمان با ظهور مسائل مختلف همچون پاندمی‌ها، نقش مؤثری را در حفظ یا بهبود سلامتی داشته‌اند. شاکله شهرهای گذشته، نیازهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستی افراد را پاسخگو بودند. ساختار متناسب با اقلیم هر شهر در اجزای آن، به رفع نیازهای شهروندان در کالبد و فضای شهر، می‌پرداخت. چه در نهادهای اجتماعی و چه در خانه‌ها؛ خانه‌ها مأمن آرامش و آسایش بوده و سلسله‌مراتب فضایی از هشتی‌ها، اندرونی و بیرونی، حیاط‌ها و اجزای تزئینی بخش‌های مختلف آن همه بر روان و سلامتی اعضای خانواده و به‌خصوص زنان مؤثر بود؛‌ مثلاً طراحی خانه‌ها در گذشته، با داشتن حیاط‌ها، گیاهان متناسب با اقلیم، ارسی‌ها و تعبیه پله‌ها موجب حرکت زنان و کودکان درطولِ‌روز در خانه بود، به جنب‌وجوش آن‌ها کمک می‌کرد و جلای سلامتی روح زنان در محیط مسکونی آن‌ها، زیر تلألؤ رنگین شیشه‌های رنگی و در میان گیاهان حیاط‌ها تعبیه شده بود. خاستگاه اجتماعی ارتباط زنان نیز، در حمام‌ها، با رویکرد سلامت روان و جسم در هر جزء حمام دیده می‌شد. کوی‌ها که محل عبور و جایی برای جضور بیشتر مردان تعریف می‌شد، با پیرنشین‌ها، نوع ورودی و ساختار ارگانیک کوی متناسب با محل، علاوه‌بر ایجاد آسایش محیطی برای رهگذران، فضای مناسبی را برای تعاملات کوتاه‌مدت در خود داشته است. میدانگاه‌ها، نظرگاه‌ها و بازارها مکان حضور مردان در گذشته، محل مناسبی برای تأمین نیاز جسمی و روانی آن‌ها بوده است. درواقع، شاخصه اصلی هریک از اجزای شهرهای گذشته ایران، فارغ از کارکردهای سیاسی اجتماعی؛ به‌لحاظ کالبدی فضایی الگوهای سلامتی متناسب با مکان را دارا بوده. بازی نور و سایه در کوی‌ها، کوی‌های آشتی‌کنان، شبستان مساجد، تکیه‌ها، خزینه‌های حمام و اجزای میدانگاه توانسته در خود بازی پسربچگان، جمع‌شدن مردان، تعزیه‌ها، نمایش‌ها و مناسک مذهبی را به‌نمایش بگذارد و به‌خوبی الگوی سلامتی اقتصادی، اجتماعی، روانی و سیاسی را به‌رخ بکشد. با رشد صنعت و ظهور تکنولوژی، نیازهای شهر به تأمین فضای خواسته‌شده تغییر کرد و کم‌کم برخی از مؤلفه‌های تأمین سلامت که کالبد و فضای شهری مدافع آن بود، از بین رفت و شهرها با گسترش بدون تمهید، مکانی برای رشد بیماری‌های روان و جسم شدند. شهرها با تغییر فزاینده بدون پروتکل‌های بهداشتی، پتانسیل بیماریزایی یافته و بیماری‌هایی همچون مشکلات اعصاب و روان، بیمارهای قلبی،ریوی و عفونی شدت یافت. شاید ابتدا بشر فکر می‌کرد که توسط داروهای دست‌ساخت خود، بر مقوله سلامتی فائق بیاید. متأسفانه، پژوهش‌های مرتبط با سلامتی و زندگی شهری، اختلالات روان‌شناختی؛ به‌ویژه افسردگی را در صدر بیماری‌های مدرن شهری می‌داند و سلامت عمومی را تحت‌الشعاع آن مطرح می‌کند. شهروند بیمار، مسلماً بر سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی دولت‌ها تأثیرگذار است و در لفای خود، هزینه‌های زیادی را به دولت‌ها تحمیل خواهد کرد و موجب تغییر یا شکل‌گیری سیاست‌های دولت‌ها خواهد شد. ازطرفی، بیماری‌ها ازطریق وراثت به نسل‌های آتی منتقل خواهند شد و اعضای بعدی جامعه را نیز درگیر خواهند کرد. پس از سال 1970، در نگرش جهانی جامعه‌شناسان، معماران، روانشناسان در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی شهر؛ سلامت شهروندان جلب‌نظر و توجه کرد؛ نیاز بشر در شهرها علاوه‌بر رفع مؤلفه‌های بیماری‌زا؛ مطلوب‌کردن شهرها برای تأمین آسایش آیندگان در چشم‌انداز آینده شد. تغییراتی که با نگرش نوین، آغازگر فصل تازه‌ای در معماری شهری نیز شد. رسالت و هدف این رویکرد، در حوزه معماری، سلامت فیزیکی و سلامت روان بوده و تأثیر آن هرروز بر کیفیت زندگی نمایان‌تر شد. علاوه‌براین؛ رشد بی‌سابقه تکنولوژی و ظهور دانش واقعیت مجازی و تغییر نقش‌ها در شهرهای جدید به‌واسطه حضور زنان پیوسته در شهر، نیازمند دیدگاهی فارغ از مسائل جنسیتی بود که باید الگوهای سلامت مردان و زنان را در تولید فضاهای تعاملی در خود حل می‌کرد. برمبنای تعریف سازمان بهداشت جهانی؛ سلامتی، مسئله‌ای چندبُعدی بوده و ابعاد جسمی، روحی،روانی و اجتماعی باید پیوسته باهم و در مقابل محرک‌های بیرونی و درونی دیده شود تا شناسایی اثرگذاری آن، بتواند برای زندگی حال حاضر و آینده برنامه‌ریزی کند؛ بنابراین، رصد امکان تجارب انسانی در مکان شهری در ارتباط مادام آفرینش و بهبودبخشی محیط‌های کالبدی به ایجاد امکانات رفاهی، اجتماعی، بهداشتی و روانی در کالبد و فضای شهر خواهد رسید؛ نگرشی که نیاکان ما در تمامیت اجزای شهر، چه کالبد و فضا داشته‌اند. تکنولوژی درحال‌حاضر، روندی صعودی و بدون مرز دارد و این‌موضوع، زندگی حال حاضر شهری ما را بدون تمهید، پیوسته در گذار قرار می‌دهد؛ بی‌آنکه زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن انجام شده باشد. شهر سلامت برای حال حاضر و آیندگان، نیازمند بهره‌گیری از آموزش شهروندان هوشمند و بهره‌گیری از عناصر هوشمند شهری در فضاهای مختلف با الگوبرداری سلامت شهری گذشته است. فضایی که تعامل نسل امروز با آیندگان در آن وجود داشته باشد و شهروندان، بخشی از نیازهای خود را درتعامل‌با کالبد و فضای شهری تأمین کنند. با نگاه به طراحی‌های منحصربه‌فرد در شهر به‌عنوان یک محیط درمانگر می‌توان استانداردهای زیستی را در هریک از بخش‌های صنعت، آموزش و زندگی روزمره کاملاً منطبق بر نیازهای سرشت انسانی تصحیح کرد و محیطی منطبق‌بر یک سامانه هوشمند به‌منظور زندگی بهتر به‌وجود آورد. در سال 1397، تجربه‌ای تحت‌عنوان فضای تعاملی کودک و سالمند در 30سال‌آینده توسط دانشجویان مقدمات معماری 2 دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، به‌سرپرستی این‌جانبان انجام شد. ظهور تکنولوژی دیجیتال، عناصر واقعیت افزوده و مجازی در جایگاه فکری این دانشجویان در پس خاطرات خودشان با پدر و مادربزرگ‌هایشان در بستر جدیدی با الفبای هوشمندسازی شهری تعریف شد. توجه به واژه سلامت در حیطه سیاست‌گذاری اجتماعی، کشاورزی شهری، مقیاس‌های کهکشانی و فرای آن در حوزه‌های عمومی به‌طورکامل دیده شد و دانشجویان سعی در ایجاد تعامل میان نسل‌ها، ویژگی‌های بیولوژیک و عوامل تکنولوژیک داشتند.
الناز عباسیان؛ پژوهشگر دکتری معماری و حوزه سلامت دانشگاه علم و صنعت ایران
سمیه نیکنامی؛ کارشناس ارشد معماری
فرناز عباسیان؛ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه