پخمه
«پخمه» (Ölmüş eşek) تمثیلی از بسیاری افراد و نیز شرایط واقعی پُر از تزویر، دروغ و ناعادلانه جامعه است. نویسنده دراینداستان به بسیاری از تابوها، هنجارها و ارزشهای غیرمعقول جامعه میپردازد و ریشه بیشتر شکستها، عقبماندگیها و نیز پسرفتها را وجود باورها و عقاید غلط مردمان میداند. ازآنجاکه نویسنده در طنز، بسیارقوی و برجسته است، نمیتوانید از خواندن داستان، لحظهای دست بکشید. عاقبت دزدی چیست؟ پلیس، یک دزد را دستگیر میکند، مردم کتکش میزنند، قاضی حکم زندان میدهد و خانوادهاش اول نفرین و ناسزا را نصیب او و بعد همه افراد نامبرده میکنند! ما هم اگر یک دزد را ببینیم احتمالاً جانمان را دودستی در آغوش گرفته و از قائله فرار میکنیم. هیچکس دوست ندارد خودش را درگیر اینمسائل کند؛ البته اگر هنرمند منتقد و دغدغهمند را نادیده بگیریم! نویسنده، سینماگر یا شاعری که بهفکر بهبود وضعیت کشورش باشد، معمولاً تیغ اعتراضش را غلاف نمیکند و «عزیز نِسین»، بهترین سَند برای این ادعاست. این نویسنده ترک، جزو هنرمندانی بود که با چشمانی نظیرِ پزشکی حاذق، معضلات و مشکلات جامعه خود را میدید و از بیاخلاقیها برای نوشتن انگیزه میگرفت. نگاه اجتماعی او کاملاً در نوشتههایش هویداست و ترکیب این دغدغه با طنز، خلق آثاری تحسینبرانگیز بود که هریک به گوشهای از مشکلات ترکیه اشاره داشتند. با وجود گذشت سالها از مرگ وی، نوشتههایش همچنان موردعلاقه اهالی ادبیات هستند. «پخمه»، سرگذشت «فرید» است؛ جوانی که آرزوهایی برای آیندهاش دارد. او که مشغول تحصیل در دبیرستانی نظامیست، خود را در لباس افسری تصور میکند؛ اما بدشانسی، باعث اخراجش از مدرسه میشود. «فرید» که میداند پدرومادرش توانایی تأمین او را ندارند، سعی دارد کاری برای خود پیدا کند. خوشبختانه شغلهایی که به نیروی بدنی نیاز دارند، بسیارند؛ اما هیچیک این جوان، صادق و باوجدان را نمیخواهند! «فرید» بعد از بدبیاریهای بسیار تصمیم میگیرد همرنگ جماعت شود و ماجرای او از ایننقطه دگرگون میشود.