«ویتکاف» و فانتزی «دنکیشوت» در خاورمیانه!
«استیو ویتکاف» دوست قدیمی ترامپ و سرمایهدار حوزه املاک که ازسوی وی بهعنوان مذاکرهکننده ارشد درزمینه روسیه، اوکراین و خاورمیانه منصوب شده بود، در مصاحبهای در ماه مارس گفت: «قطعاً پیچیدگی کار را دستکم گرفته بودم. فکر میکردم مثل دنکیشوت وارد ماجرا میشوم. سوار بر اسب سفید؛ اما واقعیت کاملاً خلاف این بود!»
وبسایت خبری و تحلیلی Slate در تازهترین نوشتار به انتقاد از سیاست خارجی دولت ایالاتمتحده آمریکا پرداخته و مینویسد: روسیه همچنان اوکراین را بمباران میکند؛ ازجمله اهداف غیرنظامی مشخص، رئیسجمهور ترامپ در واکنش تهدید به اعمال تحریم یا تعرفه میکند اما زمان اجرای تهدیدها را بارها جلو یا عقب میبرد تاجاییکه هیچکس؛ بهویژه ولادیمیر پوتین (رئیسجمهور روسیه) آنها را جدی نمیگیرد. درعینحال، ترامپ در قبال مسائل مهم دیگر که مدعی بود میتواند در عرض چندروز یا حتی چندساعت پس از آغاز ریاستجمهوریاش حلوفصل کند، آتشبس در غزه و پایان قاطع برنامه هستهای ایران، عملاً هیچ اقدام جدی نکرده است. همانطورکه استیو ویتکاف، دوست قدیمی ترامپ و سرمایهدار حوزه املاک که ازسوی وی بهعنوان مذاکرهکننده ارشد درزمینه روسیه، اوکراین و خاورمیانه منصوب شده بود، در مصاحبهای در ماه مارس گفت: «قطعاً پیچیدگی کار را دستکم گرفته بودم. فکر میکردم مثل دنکیشوت وارد ماجرا میشوم. سوار بر اسب سفید اما واقعیت کاملاً خلاف این بود». ترامپ نیز با همین تصورات خیالپردازانه وارد میدان شد. نخستآنکه، بهشکل افراطی به تواناییهای خود در معاملهگری باور داشت؛ دوماینکه، بهسادگی میپنداشت کسی مانند ویتکاف که هیچ تجربهای در روابط بینالملل ندارد میتواند بهتر از دیپلماتهای باتجربه عمل کند. ترامپ بارها گفته که اگر در دوره ریاستجمهوری جو بایدن، خودش رئیسجمهور بود، پوتین هرگز به اوکراین حمله نمیکرد و حماس نیز از مرز به داخل اسرائیل نفوذ نمیکرد. او هیچگاه این نظریه را توضیح نداده اما ظاهراً معتقد است پوتین از او آنقدر حساب میبرد که چنینکاری نمیکرد و رهبران حماس نیز از او آنقدر میترسیدند که دست به حمله نمیزدند. بااینحال، ششماه از دومیندوره ریاستجمهوری ترامپ گذشته و نه پوتین و نه رهبران حماس هیچ نشانی از ترس یا احترام به ترامپ بروز ندادهاند؛ و حتی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، فقط وانمود میکند که چنین است. جنگهای اوکراین و غزه همچنان ادامه دارند، درست مثل قبل و با وجود آسیبهایی که حملات هوایی و موشکی آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران وارد کردهاند، تهران همچنان درخواست ترامپ برای توقف کامل غنیسازی اورانیوم را رد میکند. توهمات و سرخوردگیهای ترامپ درمورد روسیه، همه را سردرگم کرده است. بهتازگی گفته: «نمیدانم چه بلایی سر پوتین آمده؟! خیلی مؤدب صحبت میکند اما شبها همه را بمباران میکند». بااینحال، هیچ اقدام مؤثری علیه خیانت خونین پوتین انجام نداده است. گرچه ممنوعیت ارسال سلاح به اوکراین را برداشت، اما روند ارسال را تسریع یا افزایش نداد. او همچنان این جنگ را «جنگ بایدن» مینامد و تأکید میکند نمیخواهد «درگیر وسط ماجرا» شود. شبکه CNN، ضربالاجلهای متغیر ترامپ برای تنبیه پوتین را فهرست کرده: ۲۷ آوریل، درپاسخبهاینکه آیا به پوتین اعتماد دارد؟ گفت: «دوهفتهدیگر بهتان میگویم»؛ ۱۴ می: «یکهفتهدیگر بهتان میگویم... چندروزدیگر»؛ ۱۹ می: «ترجیح میدهم که دوهفتهدیگر به شما بگویم»؛ ۲۸ می: «دوهفتهدیگر به شما میگویم ... باید بفهمیم پوتین ما را سر کار گذاشته یا نه. اگر گذاشته، جور دیگری واکنش نشان میدهیم»؛ ۱۴ ژوئیه: تهدید کرد اگر پوتین طی ۵۰روز به آتشبس نرسد، «تعرفههای بسیارسنگینی» اعمال خواهد کرد؛ ۲۸ ژوئیه: ضربالاجل را به «۱۰ یا ۱۲روزدیگر» کاهش داد و افزود: «فکر میکنم پاسخ را از حالا میدانم»؛ بنابراین، باید منتظر ۷ یا ۹ اوت ماند. حدسم ایناستکه ترامپ بازهم کاری نخواهد کرد. حتی اگر تصمیم به تغییر مسیر بگیرد و تحریم یا تعرفه جدیدی اعمال کند، بعید است ایناقدامات تأثیر زیادی بر رفتار پوتین در اوکراین یا جاهای دیگر داشته باشد. آمریکا و غرب از زمان الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ تحریمهای سنگینی علیه بخشهای مختلف اقتصاد روسیه اعمال کردهاند، اما روسها راههایی برای صادرات نفت و واردات کالاها خارجازشبکه دلاری پیدا کردهاند. سخنگوی کرملین، دیمیتری پسکوف، در مصاحبهای با رویترز گفت (تاحدی دقیق است): روسیه به این تحریمها «ایمنی پیدا کرده!» درمورد تعرفهها ایالاتمتحده در سال گذشته فقط سهمیلیارددلار کالا از روسیه وارد کرده؛ یعنی کمتر از ۰.۱درصد از ۳.۲تریلیوندلار واردات کل کشور؛ بنابراین، چیز زیادی برای تعرفهبستن وجود ندارد. ترامپ تهدید کرده که تعرفههای «ثانویه» تا ۱۰۰درصد علیه کشورهایی که با روسیه تجارت دارند اعمال خواهد کرد؛ اما آیا واقعاً قصد دارد قیمت کالاهای وارداتی از چین (۵۳۶میلیارددلار) یا هند (۸۷میلیارددلار) را دوبرابر کند؟ بعید است. ترامپ در مسیر بیثمرش برای دریافت جایزه صلح نوبل، با سه مانع عمده روبهروست: ۱. او نمیداند که چهچیزهایی را نمیداند. او نویسنده کتاب پرفروش هنر معامله است و گمان میبرد که مذاکره با قدرتهای جهانی فرقی با چانهزدن با اداره ساختمان نیویورک یا پیمانکاران ساختوساز ندارد. ۲. چون از ناآگاهی خود آگاه نیست، سعی میکند بحرانها را با اعزام دوستان مورد اعتمادش مثل ویتکاف حل کند؛ افرادیکه هیچ دانشی از طرفین درگیر یا پیچیدگیهای منطقه ندارند. او دشمن سرسخت کارشناسان است و مدعی است و شاید واقعاً باور دارد که از آنها بیشتر میداند. این نهتنها توهم است بلکه خطرناک است و باعث اتلاف نفوذی میشود که آمریکا میتوانست با هدایت دیپلماتهای حرفهای همچنان حفظ کند. ۳. او هر درگیری، معامله یا حتی نشست را بهعنوان رویداد مجزا میبیند و هیچ درکی از راهبرد منطقهای یا جهانی ندارد. مثلاً ازیکسو میخواهد اروپا هزینه دفاعی بیشتری بپردازد اما ازسویدیگر ۱۵درصد تعرفه روی کالاهای اروپایی میگذارد، اقدامی که در درازمدت به اقتصاد هردوطرف آسیب میزند. همیننوع بیبرنامگی را در سیاستهای اقتصادی نسبت به ژاپن و کرهجنوبی نیز داشته، بدونآنکه درنظر بگیرد آنها میتوانند در مهار چین نقش ایفا کنند. با خاندان سلطنتی عربستان صمیمی است، اما درک نمیکند که آنها بدون کاهش تهاجم اسرائیل به فلسطینیها در غزه و کرانه باختری، نمیتوانند توافقی بزرگ با اسرائیل داشته باشند، موضوعی که ترامپ میتوانست روی آن اثرگذار باشد، باتوجهبه روابط نزدیکش با نتانیاهو؛ اما حتی پسازآنکه فهمید اشغال غزه باعث گرسنگی گسترده شده، هیچ فشاری برای آتشبس وارد نکرده است. درنهایت، ناکامی ترامپ در پایاندادن به جنگها، تنها تقصیر خودش نیست. دیپلماتهای دوران طلایی آمریکا در دهه پس از جنگ جهانی دوم مانند جورج کنان و جورج مارشال از مزایای عظیمی برخوردار بودند: انحصار هستهای، رونق اقتصادی و صنعتی ناشی از جنگ و رقبایی که بسیاریشان زیر آوار همان جنگ دفن شده بودند. حتی دیپلماتهای بزرگ آنزمان هم در جهان امروز، با تضعیف بلوکهای قدرت، مرزهای درحالتغییر، شبهنظامیان مسلح و فروپاشی ارزشهای مشترک، در تدوین راهبردهای کلان دچار مشکل میشدند. مسائلی که ترامپ گمان میبرد بهراحتی حل میشوند جنگ روسیه و اوکراین، جنگ اسرائیل و حماس و برنامه هستهای ایران جزو دشوارترین بحرانهای جهان هستند، زیرا طرفین اهدافی ناسازگار دارند. رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، خواستار خروج کامل نیروهای روسی از سرزمینهای اشغالی است و آتشبس را پیششرط آغاز مذاکرات میداند. درمقابل، پوتین اساساً وجود کشور اوکراین را انکار میکند، آنرا بخشی از روسیه میداند و تا حلوفصل سیاسی اختلافات، با آتشبس موافقت نمیکند که بهمعنای خلعسلاح اوکراین و درعمل تسلیم آن است. اسرائیل خواهان آتشبسی است که درجریانآن، حماس گروگانهای باقیمانده از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را آزاد کند؛ اما خواهان ادامه جنگ پسازآن است تا «حماس را بهطورکامل نابود کند». حماس نیز میگوید تازمانیکه اسرائیل آتشبس دائمی و خروج کامل از غزه را نپذیرد، نه جنگ را متوقف خواهد کرد و نه گروگان دیگری آزاد میکند. مقامهای ایران میگویند قصد ساخت سلاح هستهای ندارند، اما معتقدند معاهده عدماشاعه که آنرا امضا کردهاند، «حق مسلم» آنها برای غنیسازی اورانیوم تاحدی مشخص را بهرسمیت میشناسد. ترامپ میگوید خواهان توافقی «بهتر» از توافق سال ۲۰۱۵ است که در دوره اوباما با مشارکت شش کشور حاصل شد، توافقی که خودش در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، اما خواهان آناستکه ایران غنیسازی را بهطورکامل کنار بگذارد. تازمانیکه طرفهای درگیر حاضر به مصالحه نباشند و قدرتهای خارجی نیز نخواهند یا نتوانند به متحدان خود فشار بیاورند، این جنگها ادامه خواهند یافت. ترامپ میتواند هرقدر که بخواهد خودش را فریب دهد یا به او احترام میگذارند، اما در جهانی که منافع حیاتی حرف اول را میزنند، سیاست شخصی نمیتواند جای استراتژی واقعی را بگیرد.ایرنا