بازخوانی متن سخنرانی حاج قاسم در جمع مدافعان حرم
هرکسی دراینجمع حضور پیدا کند، برای او افتخار است و دلیلش ایناستکه شما یک ویژگیهای برجستهای دارید و آن اینکه اولاً برای خدا هجرت کردهاید. نفس مهاجر فیسبیلالله یک کار ارزشمند است که انسانی اگر دراینمسیر حتی درراه هم بمیرد، شهید است. هرکسی برای خدا مهاجرتی انجام دهد، ازآنجاکه این مهاجرت برای خداست؛ ولواینکه در میدان جنگ هم شهید نشود، شهید است. نکته دوم اینکه شما مجاهد هستید و برای جهاد آمدهاید. این یک اجر بالایی دارد و کسی نمیتواند آنرا قیمتگذاری کند و اجر ویژهای دارد. خداوند فرموده است که جهاد یک دریچه خاص برای اولیای خداست. متعدد در احادیث و روایات هم این مضامین را داریم. آنقدر فضیلت و نتیجه مهمی دارد که امیرالمؤمنین(ع) در جنگ احد وقتی از جنگ با آنهمه زخمی که برداشتند، برگشتند؛ گریه کردند؛ باآنکه ایشان معصوم بودند؛ اما آنچیزیکه باعث خشنودی امیرالمؤمنین(ع) شد، مژده شهادت بود که پیامبر به ایشان دادند. لذا آخرین جمله امیرالمؤمنین(ع) پس از ضربهای که بر فرقشان وارد شد، «فزت و رب الکعبه»؛ یعنی به خدای کعبه رستگار شدم بود. خب این راه و صحنهایست که شما در آن قدم گذاشتهاید. هدف برای شما معلوم است. خیلی مهم است که انسان وقتی میخواهد کاری انجام دهد و در آنکار زیباترین حاصل دنیای خود را میخواهد بگذارد، باید ارزش داشته باشد. اگر ارزش نداشته باشد، امکان ندارد بالاترین داشته خود را بگذارد. انسان برای چیزیکه بالاتر است، بالاترین را میگذارد؛ بنابراین، ازآنجاییکه موضوع خیلی مهم باید باشد، شما قبول کردهاید که به اینجا بیایید و جانبازی کنید. شما با سر، دست، پا و همه وجودتان جانبازی میکنید. چطور وقتی برخی از برادران شما مجروح شدهاند، هنوز ترک نمیکنند و عشق دارند که بیایند. زمان جنگ، «حسین بادپا» همرزم من بود و خیلی دوستش داشتم. الآن هم وی مفقودالاثر است. او همشهری من بود؛ برایاینکه بیاید اینجا، خانمش را واسطه کرد و این خیلیمهم است که زن انسان بهجهت واسطهشدن برای مجاهدت شوهرش بیاید و التماس کند و بگوید که تو قبول کن که شوهر من به جبهه بیاید و شهید شود. این خیلی حرف مهمیست. نشان میدهد هدف خیلی باارزش است. «بادپا» بار اول زنش واسطه شد. بار دوم آمد. من خیلی دوستش داشتم. برای بار چهارم نمیگذاشتم بیاید؛ مجدداً خانمش را واسطه کرد و گفت تو پیش فلانی آبرو داری و برو واسطه شو تا بگذارد من بروم. در ایام فاطمیه سال قبل که بعد به اینجا آمد و شهید شد. آنزمان در دیرالعدس دیدم یک صدای خیلی برجستهای میآید؛ «سید ابراهیم صدرزاده» خیلی صدای مردانهای داشت مثل داشمشتیهای تهرانی. من او را نمیشناختم. وقتی از پشت بیسیم حرف میزد، گفتم او کیست که از تهران آمده و در تیپ فاطمیون جای گرفته است؟ حسین گفت: «سید ابراهیم!» وقتی از دیرالعدس برمیگشتیم، از حسین سؤال کردم که این «سید ابراهیم کیست با این صدای بلند و مردونه صحبت میکرد؟!» سید را نشان داد گفت: «این!» یک جوان رشید باریک که خیلی تودلبرو بود و آدم لذت میبرد که نگاهش کند. من واقعاً عاشقش بودم. پرسیدم چطور به اینجا آمده است؟ این جوان چون ما راه نمیدادیم بیاید، رفت مشهد و در قالب فاطمیون و بهاسم افغانی ثبتنام کرده و به اینجا آمده بود؛ زرنگ به این میگویند. زرنگ به من و امثال من نمیگویند. زرنگ فردی نیست که بهدنبال مالجمعکردن و گولزدن مردم است. زرنگ و با ذکاوت شخصیست که فرصتها را اینشکل بهدست میآورد. زرنگ یعنی کسیکه فرصتها را بهنحواحسن استفاده میکند. چرا وی اینکار را کرد؟ چون خیلی قیمت دارد. خدا کسی را که در راهش جهاد میکند، دوست دارد؛ فضل ادلّه الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا. اگر کسی را خدا دوست داشته باشد، عشق و عاطفهاش را در دلها آکنده میکند. امثال «سید ابراهیم» در خیابانهای تهران بسیارند؛ اما آنچیزیکه او را بسیار عزیز کرد، اینمسئله بود. انسان میمیرد؛ چه بخواهد چه نخواهد. شاه باشد میمیرد، امپراتور باشد، میمیرد. عالم باشد، میمیرد. یک مرگ اجباریست و ۹۹درصد از مردم بهاینشکل میمیرند و تنها یکدرصد توفیق اینرا دارند که مرگ اختیاری را انتخاب کنند. مرگ اجباری نتیجهاش چیست؟ انسان به نقطهای میرسد که نمیتواند یک مگس را از خود دور کند. حالت احتضار را دیدهاید. امامسجاد(ع) میفرماید: «خدایا به من رحم کن از آنوقتی که همه این اداها (بیحرکتی پس از مرگ) از من ساقط شود»؛ با مرگ، همه عملها از ما ساقط و قطع میشود. شما آمدهاید درراهی قرارگرفتهاید و راهی اختیاری را برای خدا و دفاع از حریمها انتخاب کردهاید. دفاع فقط از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) نیست؛ دفاع از حریم گستردهایست. دفاع از حریم اسلام است و دفاع از حریم اهلبیت(ع) و انسانیت است. یقین بدانید شما برای این انتخاب شدهاید؛ چه اینرا حفظ کنید چه نکنید. برادران «جاهدوا فی الله حق جهاده» درراه خدا جهاد میکنید، حقش را میگیرید. حقش، «صفات مجاهدان را داشتن» است. صفات مجاهد را امیرالمؤمنین(ع) در دوره غربت خود در کوفه و عراق ذکر میکرد. این صفات خیلیمهم است و شما با خیلیازآنها شباهت دارید. ایشان میفرمود: «کجایند کسانیکه دعوت به اسلام میشدند، سریعاً قبول و حرکت میکردند، قرآن را میخواندند و درپی حاکمکردن قرآن بودند. مثل شتری که بهسمت بچه خود میرود، بهسمت جهاد حرکت میکردند. میرفتند درد همه جاهایی که اسلام نیاز میکرد و طلب میکرد». امیرالمؤمنین(ع) در سخنان خود خیلی از «شتر» استفاده میکردند؛ شتر بین حیوانات نسبت به فرزند، پرعاطفهترین است. امامعلی(ع) فرمودند: «نه زندهبودنها خوشحالشان میکند و نه ازدستدادنها»؛ چون برای خدا آمدهاید و هرچه او خواست، درست است. ما در عملیات بدر در زمان جنگ موفق نشدیم. خیلی ناراحت بودیم و شهید هم خیلی داده بودیم. روز بعد عملیات، همه ما در جزیره مجنون جمع شدیم. همه ناراحت بودند. آنروز امام(ره) پیامی داده بود که این پیام خیلی عجیب بود. این پیام منتشر نشد؛ اما بخشیازآن در ذهنم باقی ماند. این برای شما خیلیمهم است. ما نباید به پیروزیها و شکستها نگاه کنیم. امام(ره) فرموده بودند که «به من گزارشی دادند و ما نباید به پیروزیها و شکستها نگاه کنیم؛ بلکه باید به تکلیفمان نگاه کنیم». مقام معظم رهبری، یک جمله مهمی دارد و آن ایناستکه «کلمه اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم بهاینمعناستکه اگر فهم شما در یاریکردن دین خدا یکدرصد است، باید شما صددرصد عمل کنید. اگر شما آن یکدرصد را صددرصد عمل کردید، خدا هم ۹۹درصد را به شما پیروزی خواهد داد. اگر شما به آن یکدرصد سهم خود عمل نکردید، چه توقعی دارید که خدا حمایت کند؟» شما حرکت کن و خدا برکت میدهد. شما باید به آنچیزیکه بر دوشت است، درمورد جهاد عمل کنی و همه راهها را بروی و درحدتوان خود، ظرفیتها را ایجاد کنی و بقیه را بهعهده خدا بگذاری. جاهدوا فیالله؛ حق جهاده یک معنایش ایناستکه تو حقت را در موضوع جهاد حتماً عمل کنی؛ حتماً همه راهها را بروی و بقیه را برعهده خدا بگذاری. بههمیندلیل امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «مجاهد حقیقی کسیست که نه از زندهبودن خود خیلی خوشحال است و نه برای ازدستدادن دوستانش ناراحت است»؛ چون برای خداست. صفات اخلاقی مجاهد خیلیمهم است. مجاهد، یک ظواهری در ابعاد مختلف دارد. پایه اول این صفات، نماز است. برادر عزیز! شما نباید نافله شب را ترک کنید و این یک صفایی دارد. در جهادی که میکنید، ظلم نکنید. نه باید مظلوم باشید که پا بر ما بمالند و نه ظالم باشید؛ لذا وقتی برای جهاد حرکت میکنید، باید خیلی دقت کنید. مجاهد، متشرعترین شخص است و در اخلاق و رفتار و ظاهر و باطن، تشرع دارد. اینمسئله بسیار اساسی و مهم است. شما و ما باید خودمان را وقف اسلام کنیم و بگوییم خدایا در این عمری که به ما دادی، آنرا وقف تو میکنم. حضرت مریم(س) عمر خود را وقف کرد و خدا این عظمت را به او داد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «تن خود را به خدا عاریه دهید». بگو مال خداست؛ آنرا قرض بده؛ نهاینکه تدبیر نکنید. تدبیر کنید؛ اما این نباید فکر غلط را به تو تلقین کند. انشاءالله خداوند با حرکات شما، با دست شما، با اراده شما نصرت خود را برای مسلمین و مستضعفین محرومی که در مناطق مختلف محاصره هستند، انتظار دارند ما و شما برای نجاتشان عمل کنیم، بهارمغان بیاورد و همه ما این افتخار را داشته باشیم که در نجات آنها، نام ما در پیشگاه خداوند ثبت شود. انشاءالله خداوند سلامتتان بدارد. الحمدالله فرماندهان باتدبیر و خیلیخوبی دارید. من میبینم در میدان کار میکنند و مثل پدر برای شما هستند. عزیزان روحانی و دیگرانی که هستند، همهباهم محبت رفتار کنید؛ هم شما وظایف فرزندی را خوب انجام دهید و هم آنها وظایف پدری را. فکر کنید چطور در مقابل دشمن با حکمت و دقت و تدبیر عمل کنید. امیدوارم همیشه شما را همینطور خندان ببینم. صحنه جنگ همیشه اینگونه نیست؛ بعضیها شجاعترند و بعضیها خائفتر و باید همدیگر را کمک کنند. انشاءالله خدا شما را موفق کند.
دیپلماسی ایرانی/ آبانماه 1394