چرا «ولنتاین» را جایگزین «سپندارمذگان» کردیم؟
الهام مرادی
همین چندروزپیش ۳۱ اکتبر؛ ۹ آبانماه بود که تعدادی از کاربران جوان در صفحههای شخصی خود در شبکههای اجتماعی؛ ازجمله اینستاگرام متنهایی همچون Happy Halloween،Live Rock Band و را بههمراه عکسهایی که با لباسهای عجیبوغریب، گریم و ماسکهایی ترسناک مانند جادوگران و شیطانپرستها در فضای خانه، باغ یا حتی کافههای سطح شهر گرفته بودند را منتشر کردند. قبل از رسیدن 9 آبانماه با انتشار تصاویر و ویدئوهای هالووینی، بسیاری از شیرینیفروشیها، آتلیههای عکاسی، سالنهای آرایشی و فروشگاههای لوازم تولد از این فرصت استفاده کردند و به تبلیغات گسترده دراینخصوص پرداختند. اهمیت برگزاری مراسم هالووین در ایران تا جایی پیش رفته که جای خود را در مهدکودکهای لوکس شمال شهر هم باز کرده؛ طوریکه بیتوجه به آسیبها و پیامدهایی که برای کودکان بهدنبال دارد، مدیران این مهدهای کودک به برگزاری جشن هالووین پرداختند. هالووین جشنیست که مانند کریسمس و ولنتاین، سنخیتی با آدابورسوم ایرانی ندارد و پس از کریسمس، دومین جشن بزرگ سنتی غربیست که هرسال شب 31 اکتبر بهمدت سهشبانهروز برگزار میشود. یکیدیگر از جشنهایی که روز 14 فوریه ۲۵ بهمنماه (امسال 26 بهمنماه) علاوهبر غرب در ایران هم مورداستقبال عدهای قرار گرفته و در تقویم ایران هم جایی برای خود باز کرده است، «ولنتاین» یا «روز عشاق» نامیده میشود. از اواسط بهمنماه، ویترین مغازههای ایران رنگوبوی ولنتاینی بهخود میگیرند؛ بهطوریکه بازار کوکی، کارتپستال، شکلات، عروسکهای خرسی و رز قرمز داغ میشود و هرساله مبالغ زیادی برای برگزاری این جشن هزینه میشود و اغلب جوانان برایاینکه از این میدان رقابت کم نیاورند جیب خود را بهدست صاحبان تبلیغ این جشنها میسپارند و دراینروز به عشق خود کادوهایی با رنگ قرمز هدیه میدهند تا علاقه خود را به او نشان دهند حتی ایرانیانی که کمتر برای اینروز اهمیت قائل هستند و ممکن است جشن نگیرند بیتفاوت از کنارش عبور نمیکنند و حداقل یک پیام تبریک برای دوستان خود ارسال میکنند؛ اما ریشه ولنتاین چیست و چرا این جشن غربی وارد ایران شده است؟ گفته میشود ولنتاین، یکی از جشنهای کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بوده که بهافتخار قدیس ولنتاین در کلیساهای کاتولیک برگزار میشده که باگذشتزمان بهعنوان جشن نمادین «عشاق» شناخته شده؛ اما اینکه هرساله ولنتاین و دیگر جشنهای غربی در کشور ما پررنگتر میشوند و جایگاه ویژهای میگیرند و علاقه جوانان به این جشنها بیشازپیش میشود باعث نگرانی بسیاری از مسئولان، جامعهشناسان و علاقهمندان به فرهنگ و تاریخ ایران باستان شده است. جالب است بدانید ولنتاین، یک فاصله چندروزه با جشن باستانی اسفندگان که 29 بهمنماه برگزار میشود، دارد؛ بااینوجود، رغبت جوانان ایرانی به ولنتاین بیشتر است و هرساله با تبلیغات فراوان در شبکههای اجتماعی، آنها روز عشاق را بهصورت فارسی و لاتین به یکدیگر تبریک میگویند و هشتگهایی با مضمون ولنتاین را بهاشتراک میگذارند. برخی از این علاقهمندان به ایران باستان معتقدند با ارجنهادن به جشنهای اصیل ایرانی همچون شب چله (یلدا)، چهارشنبهسوری، عید نوروز و ... میتوان از رشد تهاجم فرهنگی ضددینی غرب جلوگیری کرد؛ ازاینرو، برخی از طرفداران فرهنگ ایران و سنتهای باستانی، روز سپندارمذگان که مقارن با ۲۹ بهمنماه است را برای روز عشاق و عدهای دیگر، جشن مهرگان را بهعنوان روز عشق حقیقی و واقعی پیشنهاد کردهاند؛ اما هنوز اغلب جوانان با وجود داشتن فرهنگ و اصالتی کهن رغبت زیادی به برگزاری جشنهای غربی دارند؛ پس باید علت آنرا جست که چرا جوانان اینکه بهاینسمت رفتند، آیا آنها فکر میکنند با جشن گرفتن این مراسمهای غربی باکلاستر و باپرستیژتر میشوند یااینکه احساس میکنند اگر انجام ندهند، عقب میمانند؟ امیرمحمود حریرچی؛ آسیبشناس و استاد دانشگاه بااشارهبه گرایش جوانان ایرانی به جشنهای غربی گفت: «فرهنگها با یکدیگر در تعامل و ارتباط هستند و در همین تعاملها عناصری را صادر میکنند و اینگونه میشود که مبادله فرهنگی اتفاق میافتد؛ اما یکسری عناصر فرهنگی از یک فرهنگ قوی در یک فرهنگ ضعیف مینشیند و این فرهنگهای ضعیف از آندسته قوی در جامعه تبعیت میکنند. در جامعه ما هم علیرغم اینکه ملت با فرهنگی هستیم؛ اما در مبادله فرهنگی مقداری ضعیف عمل کردیم و نکته مهم ایناستکه متأسفانه گذشتگان ما در انتقال فرهنگی از نسلی به نسل دیگر خوب عمل نکردهاند و نقش خانوادهها، مدرسه، جامعه و دستگاههای فرهنگی در انتقال عناصر فرهنگ خودی به نسل بعدی ضعیف بوده». او افزود: «فرزندان ما نسبت به فرهنگ خودی بیاطلاع هستند و از آگاهی لازم برخوردار نیستند؛ ازطرفی، ما با یک جهان تکنولوژی مواجه هستیم؛ یعنی اگر الآن در آن گوشه کره زمین یک اتفاقی رخ دهد؛ اینموضوع، در کل جهان پخش میشود؛ پس هیچکس خلوتکدهای ندارد و همهچیز بر همگان عیان است؛ اما مشکل اینجاست که در مبادله فرهنگی نتوانستهایم فرهنگمان را انتقال دهیم؛ اما درمقابل، از فرهنگ کشورهای گوناگون استفاده کردیم». حریرچی تصریح کرد: «درارتباط و مبادله فرهنگی، جوانان ما که تهی از فرهنگ خود شدند عناصر فرهنگهای بیگانه را میپذیرند و این پذیرفتن عناصر فرهنگهای بیگانه منجر بهتبعیت، اطاعت و پیروی از آدابورسوم و سنتهای آنها میشود؛ درنتیجه، جوان ایرانی که امروز نسبت به آدابورسوم خودش کممیل، کمفروغ و بیتوجه است به آدابورسوم و جشنهای بیگانگان علاقهمند میشود که یکی از دلایل آن، قصور و کوتاهی در انتقال فرهنگ کشور است؛ درنتیجه، میبینیم جوان تمایل دارد که فرهنگ بیگانه را انجام دهد». این آسیبشناس، علت دیگر این گرایش را ازخودبیگانگی دانست و گفت: «متأسفانه ما دچار یک بیماری ازخودبیگانگی شدیم و نسبت به خودمان غریبه هستیم؛ بنابراین، همینموضوع باعث میشود پیروی از غریبه و بیگانه برای ارتقا در جامعه ما افتخار باشد؛ مثلاً وقتی ادای غربیها را درمیآوریم؛ انگار یکسروگردن بالاتر از دیگران هستیم و جوانان فکر میکنند با انجام اینکارهای مدرن، پیشرفته و امروزی تلقی میشوند». این استاد دانشگاه علامه طباطبایی بااشارهبه پیامدها و آسیبهای اجتماعی رغبت جوانان به جشنهای غربی افزود: «قطعاً فردیکه نسبت به فرهنگ خودی بیگانه باشد، مورد فریب و تحتتأثیر دشمن قرار میگیرد؛ چراکه مشترکات فرهنگی باعث ایجاد پیوند و اتحاد بین ملتها و درنتیجه، منجر به همکاری آنها میشود؛ بنابراین، بیشک اگر ما، در وجوه اشتراکات فرهنگی با یکدیگر مشترک نباشیم یا این اشتراکات حذف شوند آن اتحاد، انسجام، وحدت ملی و مشارکت بین ما اتفاق نخواهد افتاد». حریرچی درمورد نقش تأثیرگذار شبکههای اجتماعی عنوان کرد: «فضای مجازی، یکی از ابزارهای معرفی فرهنگهای بیگانه است؛ اما مشکل اینجاست ما فرهنگ خودی را به فرزندانمان انتقال نمیدهیم و این فرزندان تشنه ما در فضای مجازی، فرهنگ بیگانه را یاد میگیرند». این آسیبشناس در انتقاد از دستگاههای نظارتی گفت: «متأسفانه نهادهای نظارتی و فرهنگی ما دراینقضیه کاملاً خنثی و بیتفاوت عمل کردند؛ یعنی باید از قبل نظارت میکردند که متأسفانه اینکار را انجام ندادند و درحالحاضر هم نظارت آنها بهدلیل ناکارآمدی و ضعیفبودن، اثربخش نیست؛ چون جوان با منعکردن نهتنها از باورهای فرهنگی دست برنمیدارد؛ بلکه بیشتر به آنها پایبند میشود». او درپایان اظهار کرد: «پس دراینشرایط فقط میتوان چشم امید به خانوادهها داشت که خودشان جشنهای غربی را برگزار نکنند و با پاسداشت جشنهای ایرانی، بهمرور فرزندان خود را با فرهنگ اصیل ایران آشنا کنند؛ درواقع، اگرچه درحالحاضر برخی از جوانان رغبت زیادی به برگزاری جشنهای غربی دارند؛ اما بهمنظور جلوگیری از رشد تهاجم فرهنگی ضددینی غرب در کشور میتوان با برجستهکردن و اهمیتدادن به جشنهای کهن ایرانی، حداقل سنتها و مراسمهای مختلف ملی و وطنی را برای نسلهای آینده حفظ کرد»./ برنا