عرق سرد؛ مرثیهای برای قوانین ضدِزن
فیلم «عرق سرد» درحقیقت، شمایلی از واقعیتی ناراحتکننده درباره حقوحقوق زنان ایران است که در دنیای حقیقی نیز رخ داد. مسئله اجازه خروج از کشور که در قوانین کشوری در دست شوهر است و بارهاوبارها در موارد مختلف برای زنان ایرانی مشکلساز شده؛ در «عرق سرد» یکی از این مشکلات که وجههای رسانهای گرفته بود بهتصویر کشیده شده است. «نیلوفر اردلان»؛ بازیکن و کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان ایران که نتوانست برای مسابقات قهرمانی آسیا به مالزی برود؛ چراکه همسرش «مهدی توتونچی» (از مجریان صداوسیما) او را ممنوعالخروج کرد. ماجرای تراژیک نیلوفر اردلان حالا دستمایه ساخت فیلم سینمایی «عرق سرد» شده و باران کوثری در نقش زنی فوتسالیست فرورفته بهنام افروز اردستانی که وضعیتی مشابه نیلوفر برایش پیش میآید. نویسنده فیلمنامه «عرق سرد» با ظرافتی خاص توانسته از یک اتفاق جنجالی (اگر خاطرتان باشد اینمورد در فضای مجازی هم بسیار دستبهدست شد و مردم را درگیر کرد) فیلمی جنجالیتر بسازد که اکران آن تا مدتی در هالهای از ابهام قرار داشت. مشخص نیست که روایات داخل فیلم با مشورت نیلوفر اردلان نوشته شده و آیا رنگوبویی از حقیقت دارند یا خیر؛ اما اتفاقات فراتر از ماجرایی که به بیننده نمایش داده میشود، شاید در ابتدا یا برای برخی رنگوبوی فمینیسم اغراقآمیز بهخود بگیرد؛ ولی درواقع حقیقتیست که متأسفانه در چهارچوب قوانین ما تبدیل به تفکری از نوع گرایشی از فمینیسم افراطی شده است. در قوانین کشوری ما، در بسیاریازموارد زنان بالغ حق انتخاب و قدرت تصمیمگیری ندارند؛ حتی در موضوعی مثل بخشیدن مهریه در قانونی نانوشته تمام دفاتر ازدواج به حضور والدین زن تأکید دارند و نمیگذارند او خود چنین تصمیمی بگیرد. سلب حق انتخاب و تصمیمگیری برای زنان یک کلاهشرعی بر سر دارد و آن، نامش «صیانت و حفاظت از جایگاه زن» است که در فیلم سهیل بیرقی، بهزیبایی بهچالش کشیده میشود. کارگردان فیلم «عرق سرد» در کارنامه خود فیلم خوشساخت «من» را دارد که بهلحاظ محتوا در جایگاه بسیاربالایی در سینمای ایران جا دارد؛ اما «عرق سرد» به پیچیدگی «من» نیست و داستان سرراستتری دارد و حرفهایش را در پس پرده نمیزند؛ بلکه مانند پتک به سر مخاطبش میکوبد و او را نگران از وضعیت زنانی همچون افروز میکند. داستان فیلم، روایتگر افروز اردستانیست؛ زنیکه بعد از ۱۱سال پابهتوپبودن و افتخارآفرینی برای تیم کشورش، ایران، قصد دارد با تیم بانوان ملی به مالزی برود تا در مسابقات آسیایی شرکت کند. او بهنوعی ستاره تیم محسوب میشود و کلیه اعضای تیم روی او حساب میکنند و خودش هم امید بسیاری به برندهشدن در مسابقات آسیایی دارد. زمانیکه تیم در فرودگاه قصد عزیمت به مالزی دارد، افروز متوجه میشود که شوهرش یاسر (که اتفاقاً همانند جریان نیلوفر اردلان، یاسر هم یک مجری محبوب تلویزیونی؛ البته از نوع برنامههای مذهبی صداوسیماست) او را ممنوعالخروج کرده؛ شوهری که یکسالیست طلاق عاطفی از او گرفته و زیر یک سقف با او زندگی نمیکند. یاسر (با بازی امیر جدیدی) از قدرتی که قانون به او داده، سوءاستفاده میکند و افروز را در ایران نگه میدارد و تأکید دارد که تنها درصورت بازگشت افروز به خانه و زندگیاش، اجازه خروج او را خواهد داد. پانتهآ (با بازی لیلی رشیدی) وکیل افروز است که سعی میکند بر سر این مشکلات حقوقی ایستادگی کند و تصمیم میگیرد موضوع را در فضای مجازی و ابعاد بینالمللی بازتاب رسانهای دهد. ازآنسو، مدیریت تیم بانوان ملی ایران (با بازی سحر دولتشاهی) که زنی بهشدت مذهبیست، بر سر راه اقدامات افروز قرار میگیرد؛ زیرا او را دختری یاغی و سرکش میداند. افروز بین تمام اینافراد فقط میخواهد از حقش دفاع کند و بههرقیمتی شده از ایران برود تا برای تیمش بازی کند و رؤیای کودکیاش را جامع عمل بپوشاند. انتخاب تیم بازیگری فیلم بهدرستی صورت گرفته و تمام نقشآفرینان به نقش خود نشستهاند؛ از باران کوثری گرفته که چندسالیست در قالب نقش دختران سرکش و شناکننده خلاف قانون و جامعه میدرخشد و البته شاید به ورطهای از تکرار هم رسیده باشد؛ ولی در «عرق سرد» چشمههایی برای فرار از این تکرار رو میکند. باران کوثری، وزن متعادلی برای ایفاگری نقش یک دختر فوتسالیست نداشت و تمرینهای بدنی زیادی برای رسیدن به وزن ایدئال برای این فیلم کرده که هرچند صددرصد جواب نداده؛ اما تلاش و زحمت او برای روی فرم آمدن اندامش ستودنیست؛ چراکه این اتفاق کمتر در سینمای ایران و بین بازیگران زن کشور رخ میدهد. ازآنسو، امیر جدیدی نیز با انتخاب نقشی متفاوت با سایر کاراکترهایی که تاکنون بازی کرده، میتواند بهخوبی بدرخشد. او بهخوبی چهرههای مختلف یاسر را بهتصویر میکشد و تفاوت و نوع بازی او در منزل و خلوتگاهش با همسرش و روبهروی دوربین مهر تائیدی بر این ادعاست. دیگر بازیگران فیلم مانند سحر دولتشاهی و لیلی رشیدی (که اینروزها کمتر او را در پرده نقرهای میبینیم) نیز با هنرنماییهای کوتاه؛ ولی زیبای خود توانستند تیپهای شخصیتشان را در فیلم جاری بسازند. رشیدی همچون نسرین ستودهای وارد بازی میشود و گریم و ادای کلماتش ناخودآگاه یادآور این وکیل حاذق است و دولتشاهی نیز زنی خشکهمذهب را به ما نشان میدهد که باورهای سنتیاش از همهچیز (حتی از مسئولیت و شغلی که به او واگذار شده) مهمتر است. فیلمنامه «عرق سرد» بااینکه فیلمنامهای بهشدت فمینیسمیست؛ ولی نمیتوان آنرا اغراقآمیز دانست. تفکری که در بیننده توسط سکانسهای فیلم ایجاد میشود، از نوع تلخیست که بدون حالت شعاری به تماشاگر القا میشود و ازهمینحیث، او را بیشتر به تعمق وامیدارد. نهایت این فکر مخاطب در سکانس بینظیر دادگاه است که قاببندی درست تصویر، بیننده را در جایگاه قاضی قرار میدهد و قضاوت مسئله را برعهده او میگذارد. مهمترین ویژگی فیلم، نگاه منصفانه، تمیز و غیرسواستفادهگر نسبت به سوژهاش است که باعث میشود قهرمان قصه در دل مخاطبی از جنس مرد هم جا بگیرد. فیلمبرداری صحنههای فوتسال باتوجهبه مهارت کم کوثری دراینزمینه، کمی گولزنک انجام شده؛ ولی میتوان از اینمورد بهراحتی گذر کرد؛ چراکه بههیچوجه با فیلمی ورزشی همچون «مثل بکهام شوت کن» نیستیم؛ بلکه مضامین اجتماعی و نگاه تند فیلم به قوانین در فرمی ورزشی روایت میشود تا هم تماشاگران را بهوجد بیاورد (همانطورکه میدانید فوتبال در کشور ما ورزش بسیار پرطرفداریست) و هم اینکه بتواند در حجاب این پوشش ورزشی، حرفهایش را محکم بزند. جدا از مسائل اجتماعی که در فیلم روایت میشود، «عرق سرد» شامل صحنههای شدیداً اروتیکی هم هست که در تاریخ سینمای بعد انقلاب منحصربهفرد است. این سکانسهای اروتیک باظرافت و در لفافهای خاص روایت میشود و تمام صحنه را بهخدمت خود درمیآورد تا آن حس مذکور را به تماشاگر تزریق کند. اروتیسم زیرپوستی که در بطن فیلم جریان دارد؛ از طراحی صحنه و استفاده از نور و رنگ و المانهای محرک شروع میشود و به بازی بازیگران در این سکانسها ختم میشود. وجود این صحنهها درنوعخود باتوجهبه محدودیتهای سینمای ایران بسیار نبوغآمیز و البته جدید است. اشاراتی که در یک سکانس به شخصیت یاسر میشود و علاقه وافر او به شنیدن چشمچشمگفتن از همسرش را نمایان میسازد، میتواند انحرافات جنسی او را تاحدی روشن سازد و شخصیت سادومازوخیسم او را به رخ بکشد. نیز همخانهبودن افروز با یکی از بازیکنان تیم و اشاراتی به مشکلداربودن رابطه آنها ازسوی مربی و مدیریت تیم باعث این ظن میشود که احتمالاً افروز روابطی خاص و فراتر از یک دوستی ساده با همبازی خود دارد و بهنوعی عاشق-معشوق هستند. باورکردن بهتصویردرآمدن برخی از اینموضوعات در «عرق سرد» با وجود ممیزیهای شدید سینمای ایران، بسیارسخت است. جدای از اینموارد، فیلمنامه گافهای عجیبی درباره مسائل حقوقی و دادگاهی دارد که وجود آنها به نداشتن مشاوره حقوقی در لحظه نگارش آن برمیگردد (در تیتراژ پایانی درکمالتعجب نام کسی بهعنوان مشاور حقوقی ذکر نمیشود و اینمسئله برای فیلمی که حول یک قانون ساخته شده و نقش دوم زن یک وکیل حاذق است، خیلی عجیب است). تدوین فیلم «عرق سرد» باتوجهبه سکانسهای بازیکردن فوتبال و یک سکانس تعقیب و گریز در اوایل فیلم، ستودنیست. تدوینگر ریتم فیلم را خراب نکرده و با فیلمنامه گامبهگام همراه شده است و برخلاف لحظات ضعیف پایانی فیلمنامه تا انتهای فیلم درخشان عمل میکند. کارن همایونفر، موسیقی متن فیلم را ساخته و آنرا چنان غرق در نماهای فیلم کرده که در نگاه اول شاید چندان حس نشود؛ چراکه نتهای جادویی وی مانند موجی آرام؛ ولی دلانگیز روی دریای فیلم جاریست. حالا که فیلم «عرق سرد» رنگ اکران عمومی را بهچشم خود دیده و براساس گفتههای کارگردان، تیغ سانسوری هم به آن خورده نشده، دیدن آن واجب است و البته باید به درجهبندی سنی اکران فیلم نیز توجه خاص کرد. فیلم «عرق سرد» بهخاطر سوژه جنجالی و نسبتاً تازهاش (ماجرای فوتبالیست واقعی زن کشورمان دوسالپیش رخ داد) و البته ستارگانش که از پس کار خود خوب برآمدهاند، احتمالاً با اقبال عمومی مواجه خواهد شد و امید است تا راه را برای ساخت فیلمهایی که واقعاً در حقوحقوق زنان تلاش میکنند را باز کند، نه مثل آثاری نظیر «ملی و راههای نرفتهاش» که در سایه پنهان خود حرفهایی ضدِزن را حتی بهبار میکشند.
آرش پارساپور/ روزیاتو