چگونگی تقویت پشتکار در کودکان
دکتر علیاصغر شاملو؛ روانشناس
بسیاری از ویژگیهایی، که ما با آنها تعریف میشویم و با آنها زندگی میکنیم، به دو بخش تقسیم میشوند؛ بخش اول ریشه درژنهای بهارثبرده از والدین ما دارند و بخش دوم آنهایی هستند که تحتتأثیر محیط آموختهایم. در بین بسیاری از روانشناسان همیشه این موضوع که کدام بخش ارجحیت دارد، محل اختلافنظر بوده است؛ هرچند که امروزه میتوان به کمک روشهای علمی و کاربردی و حتی استفاده از دارو، بسیار از تأثیرات منفی عامل ارث یا محیط را کم یا زیاد کرد. پشتکار بهعنوان یک ویژگی بسیار مثبت در زندگی آدمی، تحتتأثیر هر دو عامل ارثیبودن و اکتسابیبودن از طرف محیط، میتواند در زندگی هرفرد نقش بسیارمهمی بازی کند. ویژگیهای ارثی ما را نمیتوان خارج از پیرامونمان به تصویر کشید. هر ویژگی که فرد داشته باشد، چه مثبت و چه منفی حتماً تحتتأثیر محیط اطراف، قابل تغییر است. با اینکه بسیاری از روانشناسان باور دارند که پشتکار، یک ویژگی ارثیست؛ اما عامل محیط که در همهجانبهشدن پشتکار نقش بسیار تعیینکنندهای بازی میکند را انکار نمیکنند. در اینجا گفتوگو بر سر این نیست که پشتکار، ارثیست یا خیر؟ بلکه صحبت برسر ایناستکه والدین چگونه میتوانند با فرزندی که پشتکار لازم را درزندگی روزمره ندارد، مدارا کرده و حتی پشتکار او را هم تقویت کنند. برای موفقشدن در تحصیل، یافتن شغل مناسب، یافتن همسر مناسب، اداره خانواده موفق و موارد دیگر، فرد به عوامل متعددی نیاز دارد که یک از آنها پشتکار است. حال پرسش اینجاست که چگونه پشتکار را تعریف کنیم و از چه روشی والدین میتوانند پشتکار داشتن را در فرزندانشان نهادینه کنند؟ پشتکار، عبارتاستاز توانایی برای بهاتمامرساندن کاری که شروع کردهایم. برای این مهم ما نیاز به ابزارهایی داریم که همه ما انسانها کموبیش به آنها مجهز هستیم؛ منتها برای گروهی، این ابزارها به گفتهای قابل استفاده نیستند؛ گروهی نمیدانند چطور آنها را در زندگی خود بیابند؛ گروهی شاید با این ابزارها با اینکه هرروز با آنها سروکار دارند، غریبه شدهاند و حتماً گروهی از ما هستند که به این ابزارها شاید دیگر اصلاً باوری ندارند.
زمانی که ما بهعنوان والد، متوجه شدیم که فرزند ما از پشتکار لازم برخوردار نیست؛ یعنی کارها را شروع میکند ولی به آخر نمیرساند، لازم است موارد زیر را در رابطه با او بررسی کنیم که آیا او بهطور مثال: به مانند یک مکانیک همه ابزار لازم برای تعمیر"یعنی به پایان رسیدن کاری که شروع کرده" را دارد یا خیر. حال این ابزارها چه چیزهایی هستند؟
ابزار اول: اشتیاق. اگر فرزند شما اشتیاقی برای انجام آن کار ندارد، بایستی بتوانید چرایی آنرا بیابید. شاید او آن کار را علیرغم آنکه با اشتیاق شروع کرده ولی، در میانههای راه پشیمان شده؛ یعنی دیگر اشتیاقی به انجام آن کار ندارد؛ چراکه ادامه آن کار برای او بیمعناست. پس شما بهعنوان والد بایستی این موضوع را بررسی کنید که چرا او اشتیاقش را از دست داده است.
ابزار دوم: هدفگذاری. از خودتان بپرسید که آیا هدفی که تعیین کردهاید برای فرزندتان قابلدسترسیست؟ آیا فرزندتان درصورت کوشش معمولی میتواند به آن هدف برسد؟ این موضوع را بررسی کنید؛ شاید هدفی که تعیین کردهاید برای سنوسال او مناسب نبوده و باتوجهبه میزان اشتیاق فرزندتان شدنی نیست.
ابزار سوم: انگیزه. این موضوع را بررسی کنید که آیا از اول که او هدفگذاری کرد یا اگر شما برایش هدفگذاری کردید، برای رسیدن به آن انگیزه لازم را داشت؟ یا تحتتأثیر فشار و خواسته شما، با انگیزه بهنظر میآمد؟
ابزار چهارم: نبایستی فراموش کنیم که انگیزه ما با نیاز ما در ارتباط مستقیم است. پس حتماً نیازهای فرزندتان را بررسی کنید؛ چراکه اگر او احساس نیاز برای کاری یا موردی نداشته باشد، بهسختی بتوانید انگیزه انجام آن را در او بهوجود بیاورید.
ابزار پنجم: فرزند شما برای پشتکارداشتن و رسیدن به هدفش، حتماً نیاز به الگو دارد؛ یعنی کسی یا کسانی باشند که ازطریق کار و کوشش و پشتکار، موفقیتهایی بهدست آوردهاند که فرزند شما بخواهد از آنها الهام بگیرد. این الگوها تصاویر رنگارنگی در ذهن او بهوجود میآورند که او برای استفادهکردن از همه تواناییهایش به آنها نیاز دارد.
ابزار ششم: حتماً فرزندتان را برای موفقیتهای کوچک و بزرگش تشویق و ترغیب کنید. چون انسان بهویژه بچهها برای حرکتبهجلو نیاز به پاداش دارند و تشویق و ترغیب، یکی از انواع پاداشدادن است.
ابزار هفتم: از اینکه موانع و دشواریهایی جلوی پای فرزندتان در پشتکاری که نشان میدهد بهوجود میآید، نگران نباشید. اجازه بدهید اول خودش آن موانع را بردارد؛ ولی اگر نتوانست، بدون خردهگیری، بدون ایرادگرفتن، بدون سرزنش و تحقیر او را مطمئن کنید که اگر نتواند، شما همیشه در کنارش هستید و کمکش میکنید که آن موانع را بردارد، نه اینکه شما خودتان این کار را انجام دهید.
ابزار هشتم: مطمئن شوید که فرزند شما استعداد کافی برای رسیده به هدف تعیینشده ازطریق پشتکار را دارد. بسیار دیده میشود که والدی فرزندش را مجبور به کاری میکند که او استعداد لازم در آن کار را ندارد. هرچقدر هم پشتکار لازم باشد، بهخاطر نبود استعداد، موفقیتی بهوجود نخواهد آمد. مثل اینکه شما بخواهید دانشآموزی که بهره هوشی 75 دارد را برای رشته پزشکی آماده کنید. این هدف غیرواقعبینانه است و هیچ پشتکاری پاسخ لازم را نمیدهد.
ابزار نهم: مسیر رسیدن به هدف را بهخوبی برایش مشخص کنید که ازاینمسیر با پشتکار و آهسته و پیوسته به هدفی که میخواهد، میرسد.
ابزار دهم: او را ازشکست نترسانید؛ به او فرصت خطا بدهید و از طریق انجام کارهای ساده و کوچک پشتکارش را تقویت کنید. اجازه بدهید اشتباه کند و کمکش کنید که آن کار را انجام دهد، تشویقش کنید. آن زمان پشتکار به کمکش میآید؛ چراکه میداند اگر شکست بخورد تنبیه و مجازات نمیشود و انگیزه و اشتیاق در او غلیان خواهد کرد. در پایان اگر همه این کارها را بهخوبی انجام دادید و بازهم نتیجه دلخواه را بهدست نیاوردید، بایستی به شما گفت که نیاز به مشورت با یک روانشناس دارید تا شما را دریافتن چرایی اینکه فرزندتان پشتکارش کافی نیست، کمک کند.