چرا به موج چهارم کرونا رسیدیم؟

امیر پروسنان

موج چهارم کرونا از اواخر تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ آغاز و وضعیت بسیاری از شهرهای کشور قرمز شده و این‌درحالی‌ست از روزهای گذشته، آمار تلفات روزانه به مدار سه‌رقمی بازگشته است. تجربه‌های یک‌سال و دوماهه کرونا تقریباً بدون توجه رها شده و کووید-۱۹ همچنان می‌تازد. پس از تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ و سفرهای نوروزی که بدون ضابطه و با فشار ذی‌نفعان حوزه گردشگری اتفاق افتاد، چه جای گلایه‌ای از جامعه باقی می‌ماند که خستگی یک‌ساله و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی را با خطر ابتلا و نقل‌وانتقال ویروس کرونا به جان خریده‌اند. چندهفته‌ای به پایان سال ۱۳۹۹ مانده بود که تقریباً همه مسئولان بهداشت و درمان کشور هشدار دادند که اگر سفرهای نوروزی اتفاق بیفتد، با موج چهارم سرتاسری مواجه می‌شویم و همه دستاوردهایی که با زحمت فراوان در ماه‌های منتهی به پایان سال ۱۳۹۹ کسب شده، بر باد می‌رود. داستان کرونا در ایران دقیقاً به همین نقطه بربادرفتن رسیده و حالا دیگر نمی‌توان انتقاد نکرد و ننوشت و سکوت کرد. داستانی که به‌زحمت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، بسیج، هلال‌احمر و بسیار کسانی‌که پای کار بودند، به مرگ‌های روزانه دورقمی رسید و به‌قول سعید نمکی (وزیر بهداشت)، عده‌ای فکر کردند که این نمودارهای کاهشی، فتوشاپ است! گلایه‌های وی در روز ۱۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۰ که در حساب اینستاگرام خود منتشر کرد، جای تأمل و نکته فراوان داشت؛ اما این سؤال هم مطرح است که اگر شخص وزیر بهداشت، با سفرهای نوروزی مخالف بود که بود؛ چرا محکم در برابر این رهاشدگی نماند و چرا بارهاوبارها اعلام کرد که در مهار کرونا موفق بوده‌ایم؟ وزیر بهداشت در یادداشت گلایه‌آمیز خود در اینستاگرام نوشت: «اولاً وزن ویروس موتاسیون‌یافته را در محاسبات اپیدمیولوژیک ما نمی‌شناختند و ثانیاً سه پیک سنگین قبلی را آرام، بی‌صدا و مظلومانه همکارانمان مدیریت کردند و گروهی فکر کردند که فرازوفرود منحنی‌ها شاید به‌شیوه فتوشاپ است. همین شد که از هشدارها بی‌توجه گذشته و فشارها به ستاد ملی مقابله با کرونا برای بازبودن راه‌ها و آزادی کامل سفرهای نوروزی و آبی و زرد بودن شهرها، مسافران را روانه شهرهای مختلف کرد. هرچند رنگ آسمان تهران در ابتدای تعطیلات نوروزی به‌شدت آبی بود؛ اما هرچه پیش رفتیم، تهرانِ کرونایی، نارنجی شد و حالا باید درانتظار قرمز شدن وضعیت کرونایی پایتخت باشیم». نمکی در یادداشت گلایه‌آمیز خود نوشته بود: «گفتیم سفر و جمعیت سیال نمی‌گذارد طرح اجرا شود و بیماری نیز از نقاط گرفتار به مراکز پاک‌تر منتقل می‌شود. گفتیم صف‌های طولانی تهیه ارزاق شب عید ساعت‌ها جمعیت سالمند تنیده در این صف‌ها را گرفتار می‌کند. گفتیم می‌دانیم تاب‌آوری مردم مهم است؛ اما تاب‌آوری مدافعان خسته سلامت پس از 14ماه کار بی‌وقفه و جان‌فشانی برای مدیریت پیک‌های پیوسته نیز مهم است. گفتیم اقتصاد گردشگری اهمیت دارد؛ ولی سرمایه اجتماعی نظام سلامت و هزینه‌های شیوع مجدد بیماری و اثراتش بر اقتصاد خرد و کلان کشور نیز بی‌اهمیت نیست». نکته مهم این‌است‌که وزیر بهداشت در ستاد ملی مقابله با کرونا یک عضو است و یک رأی دارد. نکته مهم‌تر اینکه در ابتدای داستان کرونا در ایران، نمکی به‌عنوان اول‌شخص مبارزه با کرونا شناخته شد و تقریباً همه برنامه‌ها حول محور وزارت بهداشت می‌چرخید. به‌مرور و پس از جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی، ایده صحیح تشکیل قرارگاه عملیاتی در وزارت کشور مطرح و این قرارگاه با ریاست وزیر کشور تشکیل شد. از‌این‌نقطه‌به‌بعد و تقریباً از اوایل آذرماه سال ۱۳۹۹ دیگر همه فرماندهی برعهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نبود و اصلاً درست هم همین است؛ زیرا آنچه برعهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار دارد، دقیقاً از اسم این وزارتخانه برمی‌آید و وظیفه بستن جاده‌ها و مرزها و جلوگیری از سفرها و ... برعهده این وزارتخانه نیست. هشدارهای وزیر بهداشت تقریباً بدون توجه رها شد. بسیاری از مرزها؛ ازجمله مرزهای غربی کشور با عراق تا مدت‌ها باز بود و ترددها ادامه داشت و همین‌موضوع هم بارها با واکنش سعید نمکی مواجه شد؛ اما مرزهای باز منجر به ورود ویروس جهش‌یافته کرونا به کشور شد و حالا می‌توان گفت که ویروس جهش‌یافته کرونا در کشور غالب شده و دیگرکسی از ویروس ووهان نمی‌ترسد. خبر فوت ۱۱۷‌نفر در روز سیزده‌به‌در که همانند سال گذشته گفته بودند «در خانه بمانید»، بسیاری را شوکه کرد. هرچند خیلی‌ها روز قبل را برای رفتن به دامان طبیعت انتخاب کرده و سیزده‌به‌در را یک‌روز زودتر برگزار کردند! اما آنچه با ما گفت‌وگو می‌کند، تخت‌های پرشده کووید-۱۹ در بیمارستان‌ها، توقف مجدد اعمال جراحی غیر اورژانسی (الکتیو) و مرگ‌های روزانه سه‌رقمی‌ست. دراین‌میان آیا فقط باید جامعه و مردم را مقصر بدانیم که سفر رفته‌اند؟ آیا همین جامعه در نوروز ۱۳۹۹ در خانه‌های خود نماندند و آیا جاده‌ها بسته نبود؟ آیا زمانی‌که کشورهای همسایه در جدال نابرابر واکسیناسیون کووید-۱۹ مشغول واکسینه‌کردن کادر بهداشت و درمان و سالمندان هستند، ما از این مسابقه جهانی عقب نماندیم؟ آیا در همین‌زمان، گروه‌های دیگری را برخلاف سند ملی واکسیناسیون کووید-۱۹ واکسینه نکردیم؟ بنابراین، نمی‌توان جامعه و مردم را مقصر موج چهارم کرونا در کشور و مرگ‌های سه‌رقمی روزانه دانست. در‌این‌فقره به‌هیچ‌عنوان مردم مقصر نیستند و اگر فرمول رنگ‌بندی‌ها هوشمندانه‌تر به‌کار گرفته می‌شد و اگر حداقل مراکز استان‌ها پیش از تعطیلات نوروزی با ضریب وجود ویروس جهش‌یافته کرونا، نارنجی می‌شدند، این‌حجم از سفرها اتفاق نمی‌افتاد و اگر جاده‌ها به‌طور رسمی و حقیقی بسته می‌شدند و بسیاری از اگرهای دیگر، حالا از نردبان موج چهارم کرونا بالا نمی‌رفتیم. نکته قابل‌تأمل دیگر، مباحث مربوط به حوزه گردشگری‌ست. هرچند کرونا در همه جهان، صنعت گردشگری را به زمین زد و این حکایت در ایران هم رخ داد؛ اما در هفته‌های اخیر درعمل شاهد بودیم که سلامت فدای صنعت گردشگری شد. قول‌ها و حکایت‌ها از کنترل افراد برپایه کد ملی و جلوگیری از سفر بیماران مبتلا، با آمارهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی همخوانی ندارد؛ آنجا که وزارت بهداشت می‌گوید بیش از ۱۵‌هزارنفر مبتلا به ویروس کرونا درعین‌حال‌که می‌دانستند مبتلا هستند، سفر رفتند. دراین‌میان چه‌کسی مقصر است و هرکدام چنددرصد؟ اینکه فرهنگ و دانش و حساسیت اجتماعی باید در افراد شکل بگیرد تا اگر مبتلا به کووید-۱۹ هستند، حداقل سفر نروند، صحیح است؛ ولی اینکه چرا با همین‌افراد برخورد نمی‌شود و دستگاه‌های مربوطه چرا همه تعطیلات درانتظار ماندند و این‌حجم از بیماران نقض قرنطینه کرده و سفر رفته‌اند هم جای سؤال دارد. آنچه رخ داد این‌بودکه درست درزمانی‌که تعداد مرگ‌های روزانه کرونا در ایران دورقمی شده و موفقیت‌هایی مانند اجرای طرح شهید سلیمانی حاصل شده بود، بی‌تدبیری و بی‌خیالی، منجر به سفرهای نوروزی شد و حالا یکی‌یکی وضعیت شهرها نارنجی و قرمز می‌شود. نکته قابل‌تأمل دیگر پس از بی‌خیالی رخ‌داده در سفرهای نوروزی، بازگشت‌به‌کار است. آنچه از ابتدای داستان کرونا فریاد زدیم و کسی نشنید و توجه نکرد، این‌بودکه کارمندان دولت فقط بخشی از کارکنان هستند و بخش خصوصی کلاً توجهی به این داستان ندارد. مورد عجیب دورکاری با ۵۰‌درصد و یک‌سوم حضور فقط در بخش‌های دولتی اتفاق می‌افتد و آن‌هم کاملاً با بی‌تدبیری مدیران جزء روی هواست. پس از تعطیلات نوروزی و سفرهای انجام‌شده، درست از ۱۴ فروردین‌ماه ۱۴۰۰ حجم زیادی از همین‌افراد به محل کار برگشته و هنگام چای‌خوردن و خاطره‌گفتن از نوروز و خبرهای راست و دروغ، سوغات کرونا را به جان همکارانشان می‌نشانند که شاید در تعطیلات نوروز اصلاً جایی نرفته‌اند. چطور ممکن است که ستاد ملی مقابله با کرونا قبل از آغازبه‌کار در روز ۱۴ فروردین‌ماه، فکری به حال این‌قضیه نکرده و مانده باشد تا همه سفر بروند و به محل کار بازگردند و نقل‌وانتقال کرونا را از سر بگیرند؟ به‌هرحال آنچه کرونا را در ایران به موج چهارم رسانده و مرگ‌های سه‌رقمی روزانه را از سر گرفته، مجموعه‌ای از عوامل درکناریکدیگر است. عواملی مانند بی‌توجهی به هشدارهای بهداشتی وزارت بهداشت و بی‌خیالی جامعه و روند کند واکسیناسیون توانست این داستان را در فروردین‌ماه ۱۴۰۰ به فصل چهارم برساند/ ایرنا

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه