پیوند جامعه با یک اقدام انسانی
مصطفی رفعت
هر 10دقیقه، یکنفر به لیست انتظار برای پیوند اعضا اضافه میشود و درعینحال، بهطورمتوسط روزانه 22نفر از اینفهرست، جانشان را از دست میدهند. ایندرحالیستکه هر فردی در این کره خاکی میتواند ناجی زندگی هشت بیمار روبهمرگ باشد؛ اگر به گروه اهداکنندگان عضو پیوسته باشد... اینها تنها بخشی از آمار ارائهشده ازسوی شبکه متحد اهداء عضو آمریکا موسوم به UNOS است که در قالب یک سازمان خصوصی، به تشویق مردم دراینامر بشردوستانه میپردازد. گزارش مرکز جامع دانشمندان علوم کاربردی تحتعنوان SJAMS در گزارش آماری و تحلیلی سالانه خود آورده است: «تنها در ایالات متحده آمریکا تا اول اوت 2016 بیش از 120هزارنفر در فهرست انتظار بودهاند که زندگیشان درگروی اهداء عضو است؛ اما نگاه عمومی برای پذیرش این امر هنوز بهصورت کلی مثبت نیست و اگر این آمار را در سطح بینالملل پیگیری کنیم، درمییابیم عدمدرک اینمسئله در وسعت جهانیاش، به یک فاجعه انسانی شبیه است». برپایه آنچه در بخش انگلیسیزبان دانشنامه Wikipedia آمده است، اولینمورد اهداء عضو و انجام این انتقال زندگیبخش، 23 دسامبر سال 1954 اتفاق افتاد؛ زمانیکه «رونالد لی هریک» از اهالی آمریکا حاضر شد یکی از کلیههایش را به برادر دوقلویش «ریچارد جی هریک»، اهداء کند. اینعمل موفقیتآمیز نیز توسط دکتر جوزف مورفی صورت گرفت که بهعنوان اولین جراح که پیوند کلیه در جهان را انجام داد و البته پزشکی که گامهای سازندهای در راه پیوند اعضاء انسانی انجام داد، به جایزه نوبل هم دست یافت. درحالحاضر درجهت تشویق مردم به پیوستن به این حرکت انسانی بزرگ که بهواقع اقدامی زندگیبخش است، کشورهای متعدد روزی را در تقویم ملیشان به این مناسبت اختصاص دادهاند. در ایران نیز، 31 اردیبهشتماه را برایش درنظر گرفتهاند. آنگونه که در گزارش Pars Today بهتاریخ 31 اردیبهشتماه سال جاری آمده است: «حضرت امامخمینی (ره) در سال ١٣٦٨ درپاسخبه استفتاء جواز پیوند اعضا از فردیکه دچار مرگ مغزی شده و حیات وی غیرقابلبرگشت است، فرمودهاند: بسمهتعالی، بر فرض مذکور، چنانچه حیات انسان دیگری متوقف بر این باشد، با اجازه صاحب قلب یا کبد و امثال آن، جایز است»؛ همچنین در بخش دیگری از این مطلب میخوانیم: «اهداء عضو براساس قانون پیوند اعضاء بیماران فوتشده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان مسلم است، مصوب 17 فروردینماه 1379 مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، امری قانونیست». در سایت انجمن اهداء عضو ایرانیان موسوم به Ehda.Center در تعریف ایناقدام آمده است: «انتقال اعضای یک فرد، به فرد دیگر، برای نجات زندگی یا بهبود کیفیت زندگی وی را اهداء عضو میگویند. اهداء عضو میتواند از افراد زنده (درمورد کلیه یا اهداء قسمتی از کبد یا ریه بزرگسالان به فرزندانشان) یا از افراد مرگ مغزی یا از افراد مرگ قلبی در شرایط خاص و با تجهیزات و تمهیدات ویژه انجام شود». در بخش آماری همین سایت آمده است که بهطورمتوسط پنجهزار تا هشتهزار مرگ مغزی در سال روی میدهد و آمار سال 1394 نشان میدهد که تا آن تاریخ، تعداد بیماران نیازمند به عضو پیوندی در کشورمان رقمی حدود 25000 نفر بوده است. نمودار ترسیمی در این مرجع نشان میدهد که برپایه دادههای سال 2015 و در رده اهداء عضو از افراد مرگ مغزی در ایران برحسب هر یکمیلیوننفر جمعیت در دنیا، کشورمان رتبه 32 را در کشورهای جهان کسب کرده است. در بخشی از گزارش این مرکز میخوانیم: «طبق آمار جهانی، نیمی از موارد مرگ مغزی یعنی ۴۰۰۰-۲۵۰۰ مورد میتوانند اهداء عضو کنند؛ درحالیکه سالانه فقط حدود یکچهارم موارد به اهداء عضو میرسند». پرسش اینجاست که چرا میزان اهداءکنندگان عضو تاایناندازه پایین است؟ مقاله منتشره ازسوی سازمان بهداشت جهانی موسوم به WHO گویای آن است اینکه خانواده شخص دچار مرگ مغزی، دراینامر تردید میکنند، باعث شده تا گروههای فعال دراینزمینه مردم را تشویق کنند با گرفتن کارت اهداء عضو، خانواده را از تصمیم خود باخبر کنند تا پروسه انتقال اعضا سریعتر، مطمئنتر و بدون حاشیههای مرسوم انجام گیرد و مشکلی در مسیر ایناقدام پیش نیاید. بااینوجود کشورهایی هم پیشتاز در تعداد اهداکنندگان عضو در جهان هستند که میتوانند الگوی سایر کشورها شوند. گزارش منتشره بهتاریخ 11 ژانویه 2017 ازسوی رسانه سوئدی The Local با نامبردن از «اسپانیا» بهعنوان صدرنشین کشورهایی با بیشترین آمار اهداءکننده عضو در جهان مینویسد: «در 25سالگذشته، این کشور اولین نام در فهرست کشورهای اهداءکننده عضو بوده و در سال 2016 هم موفق شد رکورد خود را دراینزمینه بشکند؛ درآنسال درمجموع 4818 مورد عمل اهداء عضو انجام شد که نسبت به سال 2015 و رقم 4768 مورد، یک رشد خوشحالکننده محسوب میشود. این آماریست که موسسه ONT منتشر کرده و در آن آورده است که از میان این عملها، 2994 مورد مربوط به پیوند کلیه، 1159 مورد مربوط به پیوند کبد، 281 مورد مربوط به پیوند قلب، 307 مورد مربوط به پیوند ریه، 73 مورد مربوط به پیوند پانکراس و چهارمورد هم پیوند روده بود». در همین گزارش میخوانیم که در مقیاس PMP یعنی نسبت اهداء به هر یکمیلیوننفر، سال 2016 اسپانیا به شاخص 43.4 پی.ام.پی رسید که این شاخص در سال 2015، رقم 39.7 و سال 2014 رقم 36 بود؛ یعنی «بسیاربالاتر» از میزان سطح متوسط کل اروپا که عدد 19.6 و آمریکا که عدد 26.6 است. فیونا گوان؛ خبرنگار بینالمللی نویسنده این گزارش که بهطور همزمان در The Daily Telegraph منتشر شد، مینویسد: «اینمسئله درحالی بهوقوع پیوسته که اسپانیا سالهای اخیر طبق دنبالکردن برنامه ریاضت اقتصادی، اوضاع خوبی هم ازاینمنظر نداشت؛ اما مردم آن، سعی کردند با نگاهی جدیتر و انسانیتر به نجات همنوعان خود در یک امر پزشکی و حیاتی نگاه کنند؛ زیرا نبود امکان مالی مناسب، بیماران درانتظار پیوند را سریعتر بهسمت مرگ هدایت میکند و اینمسئله بهحدی در بین مردم این کشور رواج یافته که 10درصد اهداکنندگان عضو دراینکشور را افراد بالای 80سال تشکیل میدهند». اینفوگراف آماری موسسه آگاهیرسان Vocativ بهتاریخ 16 ژانویه 2017، بهترتیب از اسپانیا، کرواسی، آمریکا، اتریش، بلژیک، فرانسه، نروژ، پرتغال، هلند و سوئد بهعنوان 10 کشور اول جهان دراینامر نام میبرد. در گزارش ضمیمه این اینفوگراف آمده است که اهداء عضو دراثر مرگ مغزی، تنها روش دراینرویداد نیست و بعضی مرگهای قلبی، مرگ دراثر اوردز و حتی ناشی از سن نیز میتوانند موردتوجه قرار گیرند. در ادامه این مطلب میخوانیم: «میزان پیوند عضو در اسپانیا تنها طی یکدهه، به دوبرابر رسیده است». البته دراینزمینه باید به نکته مهم دیگری هم توجه کرد؛ آنگونه که در گزارش 27 نوامبر 2016 سامانه اینترنتی شبکه NDTV هندوستان آمده است، مدل اهداء عضو در اسپانیا بر روال یک سیستم «رضایت فرضی» پیش میرود؛ اینگونه که دراینکشور همه شهروندان بهعنوان اهداءکنندگان بالقوه درنظر گرفته میشوند مگرآنکه بهطور مشخص این امر را رد کنند. البته چون درک عمومی نسبت به اهمیت اینکار انسانی بالا رفته، میزان مواردیکه چنین درخواستی را از جانب دولت رد کنند، بسیار پایین است؛ برای مثال، در سال 2015 تنها 15.3درصد متوفایان واجد شرایط، در فهرست اهداءکنندگان عضو قرار نداشتند. چنین رویهای در کشورهایی چون فرانسه، یونان، نروژ، سوئد، ترکیه و ولز نیز وجود دارد». حتماً شما هم بارها در جمعهای مختلف درباره ویژگیهای انسانی اینکار صحبت کردهاید و خود را مشتاق به اینعمل نشان دادهاید اما هنوز وارد گود نشدهاید؛ چرا؟ گزارش منتشره ازسوی نشریه The Atlantic بهتاریخ 10 نوامبر 2014 دراینباره مینویسد: «محققان دریافتهاند اختلاف آماری بسیارزیادی بین آنهاکه در تئوری، موافق اینکار هستند با آنهاکه درعمل اقدام به آن میکنند، وجود دارد. برای مثال، در انگلستان، بیش از 90درصد مردم میگویند که حامی برنامههای مربوط به اهداء عضو هستند اما کمتر از یکسومشان برای اینکار ثبتنام کردهاند. در یک نگره جدید ازسوی محققان دانشگاه Geneva مشخص شده است که در صدر دلایل روانی عوامل بازدارنده برای ایناقدام، دو مسئله بیاعتمادی به مقوله پزشکی و عدم آگاهی از واقعیتهای مرگ مغزی، نقشهای اصلی را بازی میکنند. برای مثال، مطالعات انجامگرفته در سال 2002 در استرالیا نشان داد که عموم مردم نمیخواهند درمورد اهداء عضو خانوادهشان صحبت کنند؛ آنهم درحالیکه میبینند قلب فرد عزیزشان میتپد و مرگ او را باور نمیکنند». دادههای مرکز بینالمللی IRODaT که آمار مربوط به اهداء و پیوند عضو در جهان را منتشر میکند، در آخرین بهروزرسانی خود درمورد ایران نشان میدهد که در سال 1993 هیچموردی در کشورمان ثبت نشده است؛ درحالیکه روند صعودی این اتفاق خوب به شاخص 10.30پی.ام.پی میان اهداکنندگان مرده و شاخص 14.60پی.ام.پی میان اهداکنندگان زنده رسیده؛ این یعنی یک خبر خوب درراستای افزایش درک عمومی نسبت به یک واقعه انسانی.