شبنم مقدمی:

در آثار زویا پیرزاد تعریفی ملموس از شخصیت زن می‌بینیم

رمان «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» که تابه‌امروز نزدیک به 110‌بار تجدیدچاپ شده؛ از پرفروش‌ترین آثار ادبیات فارسی‌ست که به‌تازگی ازسوی «نوین کتاب گویا» و با صدای «شبنم مقدمی» به‌صورت صوتی منتشر شده است. به‌گزارش ایبنا؛ به‌همین‌مناسبت گفت‌وگویی با این هنرمند انجام داده‌ایم.

شما تجربه موفقی در اجرای کتاب صوتی «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» داشتید؛ چقدر حس‌وحال کلاریس دهه 40 را دراین‌کتاب نزدیک به خانم‌های مدرن امروزی می‌بینید؟
این‌ها مال کلاریس به‌تنهایی نیست. مال هر زنی می‌تواند باشد؛ چه مدرن و چه کلاسیک؛ متعلق به هر دوره‌ای از تاریخ. به‌نظرم اصلاً جذابیت این رمان دراین‌است‌که هر زنی می‌تواند با او همزادپنداری کند؛ با زن اصلی داستان یا حتی زن‌های دیگر داستان که زندگی‌شان را تعریف می‌کنند. می‌شود باهمه‌این‌ها به‌سادگی همزادپنداری کرد. درونیات کلاریس می‌تواند درونیات من باشد یا هر زن دیگری که توی هر دوره از تاریخ زندگی می‌کند.

شاید به‌همین‌دلیل این کتاب طی چنددهه، همچنان در صدر فروش است و مخاطب خودش را دارد؟
بله. گمان می‌کنم خانم‌ها دوستش دارند؛ به‌دلیل‌اینکه قصه به‌شدت زنانه است. راجع به عواطف، احساسات و درونیات یک زن است و مردان هم حتماً این برایشان جالب است که می‌بینند در درون خانم‌ها چه می‌گذرد.

قسمتی از کتاب بوده که برای شما معنی خاصی داشته باشد و روی شما تأثیر گذاشته باشد؟
من این زن را خیلی دوست دارم؛ زن خاصی که از بدیهی‌ترین رفتارهای خانگی و اجتماعی یک زن می‌تواند تعریف احساسی ارائه بدهد. به‌نظرم خیلی شخصیت جذابی‌ست و کاش جای مرد داستان بودم که می‌دانستم چطور باید با او رفتار کنم.

قبل‌از‌اینکه تصمیم بگیرید این کتاب را به‌صورت صوتی بخوانید، آن‌را مطالعه کرده بودید؟
بله. فکر می‌کنم همان‌سالی‌که درآمد، کتاب را خواندم. اگر اشتباه نکنم، اوایل دهه 80 بود. خانم پیرزاد درواقع، نویسنده موردعلاقه من است و خیلی آثارش را دوست دارم؛ به‌ویژه این رمان را که میان آثارش از همه بیشتر می‌پسندم. به‌نظرم او نگاه خاص زنانه‌ای دراین‌اثر دارد؛ نگاهی جدا از هرگونه شعارزدگی، جدا از هرگونه برتری‌طلبی جنسیتی. در آثار او تعریفی از شخصیت زن می‌بینیم که ملموس و خواستنی‌ست؛ قابل‌درک است و می‌شناسیمش. خب این، ‌نکته خیلی مهمی‌ست و برای من خیلی جذابیت ایجاد می‌کند.

دراین‌مدت با زویا پیرزاد درارتباط بودید و درباره کتاب باهم صحبت کردید؛ از زویا پیرزاد برایمان بگویید.
راستش به‌دلیل‌آنکه این کتاب، رمان موردعلاقه من است، خودم خیلی حساسیت‌های ویژه‌ای روی آن داشتم؛ اینکه برخی دیالوگ‌ها را چطور بگویم و حس‌وحالش چطور باشد. اینکه تلفظ اسامی خاص چطور باشد؟ تلفظ مکان‌هایی که در گذشته بوده یا الآن شاید باشد؛ ولی شاید خیلی شناخته‌شده نباشد. در‌کل، خیلی دقت می‌کردم که حتماً همه‌چیز درست باشد. واقعاً کلمه‌به‌کلمه و جمله‌به‌جمله را چک کردم. وقتی با او بیشتر آشنا شدم، فکر کردم کاش بیشتر می‌نوشتند؛ برای‌اینکه احساس می‌کنم ادبیات امروز ما به کسانی مثل خانم پیرزاد نیازمند است؛ زیرا او سوادش را، نگاهش را و اندیشه‌اش را دارد و حیف است که ننویسد. امیدوارم ازاین‌به‌بعد بتوانم رمان‌های بیشتری بخوانم؛ چه در خانه، چه در استودیو برای مخاطبان.

دراین‌روزهای خانه‌نشینی چه کتاب‌هایی را پیشنهاد می‌دهید؟
آخرین رمانی که خواندم «صدای مردگان» حمید امجد بود. اگر قلم وی را دوست داشته باشید؛ که من دوست دارم، توصیه می‌کنم این رمان جذاب را بخوانید. به‌نظرم رمان بسیارخوبی‌ست.

از کتاب‌های قدیمی‌تر؟
«شیفتگی» کتابی که مهسا ملک‌مرزبان ترجمه کرده است؛ و «مردی به‌نام اوه»؛ البته آن‌را یک‌باردیگر خواندم. احساس می‌کردم باید یک‌باردیگر این کتاب را بخوانم.

شما از اولین کسانی بودید که برای خواندن کتاب پیشگام شدید و خاطرم هست سال 87 «قصه‌های شیخ عطار» را خواندید. ارتباط خودتان با کتاب صوتی چگونه است؟
این‌روزها بیش‌از‌قبل ارتباط برقرار می‌کنم. البته همیشه علاقه‌مند بودم؛ چراکه راستش فکر می‌کردم درزمانی‌که «زمانِ مرده» ما محسوب می‌شود؛ مثل وقتی در ترافیک هستیم، وقتی در جاده هستیم، وقتی‌ در سفر هستیم، بهترین زمان است. به‌هرحال، در‌این‌زمان‌ها جز‌اینکه در ماشین بنشینیم، کار دیگری نمی‌توانیم انجام دهیم؛ در سفر با وسایل دیگر نیز شرایط به‌همین‌شکل است. ازاین‌رو، کتاب صوتی را خیلی دوست داشتم و حالا بیشتر.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه