ایرج زبردست
در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب کلید هرچه در دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم دست تو در دستم بود
**
ای صبح نه آبی نه سپیدیم هنوز
در شهر امید ناامیدیم هنوز
دیدی که چه کرد، دست شب با من و تو؟
در باز و بهدنبال کلیدیم هنوز
**
آهم که هزار شعله در بر دارد
صد سلسله کوه را ز جا بر دارد
من رعدم و میترسم اگر آه کشم
سرتاسر آسمان ترک بر دارد
**
تا بال و پر عمر بهرنگ هوس است
از اوج سرازیرشدن یک نفس است
آنلحظه که بال زندگی میشکند
در چشم پرنده آسمان هم قفس است