لیلا سلیمانی:

فکر می‌کنم همیشه درباره زن‌ها نوشته‌ام

«لیلا سلیمانی»؛ نویسنده 39‌ساله فرانسوی-مراکشی در شهر «رباط» مراکش بزرگ شده است و در 17‌سالگی همراه خانواده‌اش به فرانسه مهاجرت کرد. اولین رمان او «ادل» در سال 2014 در فرانسه منتشر شد و در سال 2016 نخستین زن اهل مراکش لقب گرفت که برنده جایزه ادبی معتبر «گنکور» می‌شود. دومین رمان سلیمانی باعنوان «لالایی» درباره پرستاری‌ست که در یک خانواده، از دو بچه پرستاری می‌کند؛ و داستان با صحنه قتل آن‌ها شروع می‌شود. امانوئل مکرون؛ رئیس‌جمهوری وقت فرانسه، در سال 2017 سلیمانی را به‌‌عنوان نماینده شخصی خود در ترویج زبان و ادبیات فرانسه منصوب کرد. به‌گزارش ایبنا؛ سلیمانی سال گذشته کتابی غیرداستانی باعنوان «جنسیت و دروغ‌ها» را درباره زندگی مخفی زنان مغربی منتشر کرد و حالا در آخرین رمانش «کشور دیگران» که اولین جلد از یک سه‌گانه است؛ به تاریخچه خانوادگی خاندان خود در دهه 40 و 50 پرداخته و بر زندگی پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود در دوره استعمار مراکش تمرکز داشته است.

چرا داستان خانواده خودتان را برای نوشتن نوشتید؟
بعد از بردن «گنکور» می‌خواستم چیزی بنویسم که کمی دشوار باشد؛ زیرا به‌عنوان یک هنرمند وقتی موفقیت‌هایی را به‌دست می‌آورید، مهم این‌است‌که به کاری مبادرت بورزید که احتمال شکست در آن وجود دارد و فکر کردم ایده نگارش این سه‌گانه می‌تواند جذاب باشد؛ در جوانی، انبوهی از روایت‌های حماسی و سرگذشت‌نامه خوانده بودم و این ایده را که می‌توانید یک کاراکتر را از تولد تا زمان مرگ دنبال کنید و شاهد تحولات درون جامعه باشید، دوست ‌داشتم؛ اما این کتاب از یک ترس هم ناشی می‌شد. وقتی در مراکش بزرگ می‌شدم، کتاب‌های بسیاری درباره بریتانیا، فرانسه، روسیه و آمریکا خوانده بودم و پیش خودم فکر می‌کردم حالا چیزهای زیادی درباره آن‌ها می‌دانم؛ اما فکر می‌کنم آن‌ها چیز زیادی درباره کشور من نمی‌دانند. مردم جهان غرب، ما را صرفاً به‌عنوان مسلمان می‌شناسند و ما باید به آن‌ها بگوییم که تاچه‌اندازه تاریخ پیچیده‌ای داریم.

آیا درنظر دارید سرگذشت دیگری درباره یک خانواده دیگر بنویسید؟
خیر. فکر می‌کنم فقط درباره پدربزرگ و مادربزرگ بتوانم چنین‌کاری کنم. وقتی کودک بودم، مادربزرگم برایم داستان‌های بسیاری از خودش و ازدواجش نقل می‌کرد. من به آن‌ها همیشه به‌چشم یکی از شخصیت‌های یک رمان نگاه می‌کنم. پدربزرگم زخمی روی شکمش داشت؛ و روزی از او پرسیدم که این زخم چیست؟ او در جواب گفت: در زمان جنگ در آلمان با یک ببر جنگیده؛ و این زخم، یادگار آن درگیری‌ست. این قصه را تا 14‌سالگی‌ام باور کردم. خیلی خوش‌شانس بودم که پدربزرگ و مادربزرگی داشتم که به من دروغ می‌گفتند!

و فکر می‌کنید همین به شما این آزادی عمل نویسنده‌بودن را بخشیده؟
دقیقاً همین‌طور است و باعث شد بفهمم که اگر می‌خواستم آزاد باشم، اگر می‌خواستم زندگی‌ای داشته باشم که همیشه آرزویش را داشته‌ام، باید راوی قصه‌ها باشم. ذاتاً آدمی هستم که می‌تواند خیلی ناامید و وحشت‌زده شود؛ چون دلم می‌خواهد به هرجایی بروم؛ هر کتابی را بخوانم؛ از همه احساسات و علاقه‌ها سر دربیاورم؛ و همه این‌ها البته غیرممکن است؛ جز درشرایطی‌که نویسنده باشید. دراین‌صورت است که می‌توانید در یک‌ زمان دیگر زندگی کنید؛ می‌توانید عاشق شوید و هر‌کار دیگری که دلتان بخواهد؛ و این فوق‌العاده است.

ساختار رمان «در کشور دیگران» با «لالایی» و «ادل» کاملاً متفاوت است؛ اما فکر نمی‌کنید به همان موضوع‌های مشابه بازگشته‌اید؟
فکر می‌کنم همیشه درباره زن‌ها نوشته‌ام. وسواس و حساسیتم برای رسیدن به آزادی‌ست. بسیار درباره ناامیدی نیز نوشته‌ام. در «ادل»، این ناامیدی درباره تعدد روابط بود و در «لالایی»، ناامیدی درباره مادربودن و در آخرین کتابم، سرخوردگی و ناامیدی درباره تبعید و مهاجرت وجود دارد.

شما درباره ناامیدی صحبت کردید. فکر می‌کنید مردم چطور می‌توانند در ناامیدی دوام بیاورند؟
اولین ناامیدی من در زمان کودکی وقتی اتفاق افتاد که فهمیدم زندگی شبیه آنچه در فیلم‌ها اتفاق می‌افتد، نیست. همه‌چیز کسل‌کننده خواهد بود؛ درس بخوانم؛ احتمالاً ازدواجی کنم و بچه‌دار شوم؛ و خرید روزانه! دو انتخاب داشتم: یا به زندگی خود پایان دهم یا نویسنده شوم؛ مثل همین زندگی امروزم. نمی‌خواستم زندگی‌ای مثل پدرومادرم را داشته باشم یا مثل سایر آدم‌های معمولی دیگر.

کدام نویسندگان را بیش‌از‌همه تحسین می‌کنید؟
لودمیلا اولتسکایا، سوتلانا الکسویچ، زیدی اسمیت و چیماماندا آدیچی. نویسنده‌ای که خیلی دوست دارم و تحسینش می‌کنم، میشل ولبک است که با دیدگاهش نسبت به جهان البته موافق نیستم؛ اما او نویسنده بزرگی‌ست. عاشق «مرغ مگس‌خوار» ساندرو ورونسی هستم؛ شاهکاری واقعی پر از طنز و پر از عمق و معنا که خواندنش من را مثل دختربچه‌ای، در صفحات آخر به گریه انداخت.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه