تیتر خبرهای این صفحه

علی سلیمانی

سروش راسخ

علی سلیمانی سرنسری اصالتاً تباری از روستای سرنسر از توابع سراب داشت. فعالیت او در دنیای هنرهای نمایشی، حتی پیش از تحصیل در‌این‌رشته با بازیگری آغاز شده بود؛ اما حضورش در عرصه سینما ابتدا نه به‌عنوان بازیگر؛ بلکه از حضور پشت صحنه آغاز شد. مدتی به‌عنوان طراح دکور فعالیت می‌کرد و پس‌از‌آن بیشتر به‌عنوان بازیگر شناخته شد. او پس از تجربیات ارزنده در عرصه هنرهای نمایشی در نوجوانی، بیش از نیمی از عمرش را در دنیای حرفه‌ای هنر سپری کرد. از ۲۴‌سالگی با ایفای نقش‌های کوچک و فرعی حضور در سینما را تجربه کرد. پس‌از‌آن، نقش‌های جدی‌تری به او محول شد و علاوه‌بر سینما؛ حضور در تلویزیون را نیز تجربه کرد. علی سلیمانی در روز 4 مردادماه ۱۴۰۰ به بیماری کرونا مبتلا شد و کمتر از یک‌ماه حالش رو‌به‌وخامت گذاشت. سرانجام ویروس کرونا در روز پنج‌شنبه ۲۱ مرداد‌ماه امسال، این هنرمند ۵۰‌ساله را از جامعه هنری ایران جدا کرد. با‌اینکه بسیاری از مردم، علی سلیمانی را به‌عنوان بازیگر سینما و تلویزیون می‌شناسند؛ اما او در تئاتر نیز فعالیت مستمر و پررنگی به‌عنوان بازیگر و کارگردان داشت.

تولد:
 10 آبان 1349 در تهران

تحصیلات:
دارای مدرک کارشناسی نمایش با گرایش بازیگری از دانشگاه آزاد اسلامی

حرفه:
بازیگر، کارگردان، مجری، طراح دکور

آغازبه‌کار:
در دهه 60 عضو گروه سرود و تئاتر مدرسه‌اش بود و پیش‌ازآنکه بازیگری را به‌شکل حرفه‌ای تجربه کند؛ به‌عنوان عضوی از گروه تدارکات، سال 1371 در فیلم سینمایی «چهارشنبه عزیز» ساخته حمید تمجیدی حضور داشت. در سال 1373 با نقشی کوتاه در «سفر بخیر»؛ اولین ساخته سینمایی داریوش مؤدبیان وارد بازیگری شد. یک‌سال بعدازآن نیز با سریال ۱۲‌قسمتی «سفر به چزابه» ساخته رسول ملاقلی‌پور، در تلویزیون دیده شد.

خانواده:
او در فروردین‌ماه 1376 با سهیلا جوادی که آن‌موقع 18‌ساله بود، ازدواج کرد. آشناییِ آن‌ها به همکاری در تئاتر «شازده کوچولو» به‌کارگردانی رضا حداد برمی‌گردد. جوادی که متولد 1358 در تهران و بازیگر و گریمور بوده؛ فارغ‌التحصیل لیسانس مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه سراسری‌ست که بعدها به کار تدریس در دانشگاه مشغول شد. تنها فرزند آ‌ن‌ها «سبا» در 12 مردادماه 1378 متولد شد که در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کرده؛ و نویسنده و بازیگر است. نمایش «مکعب» به‌قلم او و بازی مشترک والدینش و کارگردانیِ پدرش؛ محصول هنریِ مشترک خانوادگی‌شان بود. این نمایش درواقع، داستان زندگی خود علی سلیمانی از کودکی تا بزرگ‌سالی بود که خاطرات تلخ‌و‌شیرین او را به‌شکل استند‌آپ‌کمدی روی صحنه به‌تصویر می‌کشید. آن‌ها در‌کنارهم در تئاتری تحت‌عنوانِ «خاموشان» نیز بازی کرده‌اند که طراح و کارگردانش علی سلیمانی؛ و تهیه‌کننده و مدیر هنری‌اش سهیلا جوادی بودند. همسر سلیمانی، فعالیت گریم را در سال 1373 با نمایشی ساخته او به‌نامِ «دوازده» آغاز کرد. ضمناً او به‌همراهِ برادرش حسن سلیمانی، در رشته ورزشیِ کاراته به‌شکل حرفه‌ای آموزش دیده و فعالیت کرده‌اند.

افتخارات:
او در 31اُمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر برای بازی در نمایش «ترن» نامزد دریافت جایزه بازیگری مرد؛ و در 18اُمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر برای نمایش «خشم و هیاهو» برگزیده بدون اولویت در بخش بازیگری مرد بود.

گزیده آثار:
بازیگر سریال‌های «داستان یک شهر، شکر تلخ، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، سقوط یک فرشته، وضعیت سفید، پایتخت4، معمای شاه، وارش، دادستان، وضعیت زرد»؛ بازیگر فیلم‌های سینمایی «نجات‌یافتگان، جهان‌پهلوان تختی، سگ‌کشی، قارچ‌سمی،‌ بی‌پولی، یک‌وجب از آسمان، تنگه ابوقریب، به‌وقت خماری»؛ بازیگر تئاترهای «عزیز مایی، شکار روباه، دروازه ساعات، خنکای ختم خاطره، چشم به راه میرغضب»؛ طراح دکور در «خاکستری، مریم مقدس، می‌خواهم موسیو را ملاقات کنم»؛ کارگردان در فیلم سینمایی «اشنوگل» و نمایش «مردی در آینه»؛ مجری در برنامه تلویزیونی «عصر خانواده».

در سال ۱۳۶۶ یعنی زمانی‌که حدوداً ۱۷‌ساله بود، همراه با تعدادی از دوستان خود و معلم پرورشی مدرسه که «ابراهیم مرشدشاد» نام داشت، در قالب یک‌گروه تئاتر به جبهه سفر کرد تا به اجرای نمایش و سرود بپردازد؛‌ اما به‌دلیل وخامت اوضاع در مناطق جنگی، او و دوستانش از‌سوی فرماندهان حاضر در خط مقدم به تهران باز‌گردانده شدند. البته معلم پرورشی آن‌ها در خط مقدم باقی ماند و دو‌هفته‌بعد شهید شد.

دیالوگ:
در «تنگه ابوقریب» چهاربار گریم شدم تا بالأخره سعید ملکان راضی شد. در‌این‌فیلم اثری از دشمن بعثی نمی‌دیدیم؛ یعنی یک پلان هم از دشمن نداشتیم و فیلم روایتگر رزمنده‌های ایرانی بود.

همیشه پیش‌بینی می‌کردم که سردار سلیمانی روزی شهید شود و حدس این شهادت، دور‌از‌ذهن نبود. در‌طول مسیری که پیکر شهید سلیمانی تشیع شد، او را مشایعت کردم؛ لحظات خداحافظی واقعاً شگفت‌انگیز بود. میلیون‌ها‌نفر او را مشایعت کردند. شخصیت حاج قاسم سلیمانی شگفت‌انگیز بود. حتماً شبیه به حاج قاسم در کشورمان داریم؛ اما مجبورند که دیده نشوند.

چرا امروز اهمیت دارد ما با فرهنگ و مفاهیم ارزشمند دینی‌مان وارد میدان فرهنگ‌وهنر شویم؟ چون غربی‌ها با ساخت سریال‌ها و فیلم‌های نامربوط، تیشه به ریشه اعتقادات و شرعیات دینی جوامع اسلامی می‌زنند. بایستی از آثار دینی و مذهبی حمایت کرد؛ البته کارهایی می‌سازند که در داخل توجهات بسیاری را جلب می‌کند؛ اما به‌لحاظ بین‌المللی نتوانسته‌اند تأثیرگذاری داشته باشند.

در تئاتر، عنصر اصلی انسان است. در‌حقیقت، در‌این‌هنر انسان به‌وسیله انسان و برای انسان به ارائه و خلق هنر بر روی صحنه می‌پردازد.

سال 1392 دومین‌باری بود که کوله‌ام را برمی‌داشتم و اربعینی می‌شدم! شیطنتی کردم برای سایت جهانی «لانگ‌واک» پیغامی گذاشتم که هرکسی می‌‌خواهد پیاده‌روی کند، به این آدرس بیاید: نجف، خیابان ابراهیم‌آبادی. من روی هوا یک آدرسی دادم؛ اما واقعاً نجف، یک خیابان ابراهیمی داشت؛ آن‌ها آمدند؛ یکی از برزیل، فنلاند، فرانسه و ... همه لائیک بودند؛ لائیک به‌معنای بی‌‌دینی و نه بی‌خدایی؛ خدا را قبول دارند؛ ولی دینی را تبلیغ نمی‌کنند. واقعاً باور نمی‌کردم اما رفتم و دیدم. 16نفر بودند. خودشان هم از این‌همه شکوه پیاده‌روی تعجب کرده بودند و در‌این‌موج قرار گرفتند.

سنبل بی‌سوادی، در استفاده مداوم از تلگرام، اینستاگرام و امثال آن است؛ چراکه این‌فضا قابلیت استناد علمی را ندارد و موجب محدود‌شدن افراد؛ به‌ویژه هنرمندان در فضایی پر از شایعه و اطلاعات نادرست می‌شود؛ از‌این‌رو، به جوانان علاقه‌مند به هنر توصیه می‌کنم اگر خواهان موفقیت هستند، به‌سمت انواع کتاب‌، فیلم و ... بروند که بتواند تجربیات و مفاهیمی نو را برای آن‌ها به‌ارمغان بیاورد.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه