تیتر خبرهای این صفحه

هشت‌سال حماسه در نبردی نابرابر

روز 31 شهریورماه سال 1359 درحالی‌که فقط 19‌ماه و 18‌روز از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذشت، رژیم بعث عراق، جنگ زمینی، هوایی و دریایی علیه کشور را به‌بهانه پایبند‌نبودن ایران به «قرارداد الجزایر»، رسماً شروع کرد. «صدام حسین»؛ رئیس‌جمهوری وقت عراق که در توهم یک‌هفته‌ای جنگ تا پیروزی نهایی بسر می‌برد، این نبرد نابرابر را آغاز کرد؛ اما نمی‌دانست مردم شجاع و غیور ایران، از همه گروه‌های نظامی و غیرنظامی باتمام‌توان و قوا به میدان می‌آیند و از خاک و ناموس کشورشان دفاع می‌کنند و این جنگ هشت‌سال به‌طول می‌انجامد و نمی‌تواند وجبی از خاک ایران را تصاحب کند. صدام، این جنگ را «یوم الرعد» نام نهاد؛ اما در کشور ما به «دفاع مقدس» لقب گرفت؛ دفاعی که 2887‌روز در طی هشت‌سال در وسعتی به‌طول 1352‌کیلومتر انجام گرفت.

31 شهریور درواقع شروع رسمی جنگ بود؛ اما خیلی‌قبل‌تر شواهد و تحرکات عراق، نشان از یک جنگ قریب‌الوقوع می‌داد. رژیم بعث عراق قبل از شروع حملات گسترده خود، بیش از 15‌ماه عملیات نامنظم علیه کشورمان انجام داد. به‌همین‌جهت اولین دستورالعمل گسترش ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 27 آبان‌ماه سال 58 درارتباط‌با بحران مرزی در غرب و جنوب‌غربی کشور صادر شد و نیروی‌های زمینی، هوایی، دریایی، ژاندارمری و شهربانی وقت، حرکات نیروهای عراقی را تحت‌نظر داشتند و نیروی زمینی ارتش نیروهای اطلاعاتی خود را در منطقه خوزستان و غرب، فعال‌تر کرده بود. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یکی از طولانی‌ترین، خون‌بارترین و ویرانگرترین جنگ‌های دنیا پس از جنگ جهانی دوم و البته جزو پرافتخارترین و حماسه‌‌سازترین روزهای تاریخ ایران اسلامی‌ست. در اسفندماه سال 1353 سران «اوپک» در الجزایر جمع بودند که «هواری بومدین»؛ رئیس‌جمهوری الجزایر، بعد از جلسه مشترک با «محمدرضا پهلوی»؛ شاه ایران و «صدام»؛ معاون رئیس‌جمهوری عراق، گفت: «خوشوقتم به اطلاع شما برسانم روز گذشته توافقی بین دو کشور برادر ایران و عراق برای پایان‌دادن به اختلافات آن‌ها حاصل شده است». 15 اسفند همان‌سال متن توافق‌نامه ایران و عراق منتشر و به «قرارداد الجزایر» معروف شد. عراقی‌ها «صدام» را تحسین کردند؛ اما ازآنجاکه ایران در درگیری‌های قبل از «توافق الجزایر» برتر بود، مردم منتظر قرارداد بهتری بودند. «طارق عزیز»؛ وزیر خارجه عراق، بعدها گفت که شاه ایران پیش از اعلام موافقت با «قرارداد الجزایر» به‌تردید افتاده بود. به او خبر دادیم اگر این پیمان بسته نشود، ناچار دست کمونیست‌ها و مخالفان حکومت ایران را در مرزها باز خواهیم گذاشت؛ پس شاه با قرارداد موافقت کرد. شب 26 شهریور سال 59، «صدام» مسرور و مغرور اعضای مجلس ملی عراق را به جلسه‌ای اضطراری دعوت و اعلام کرد حالا که ایرانی‌ها به «قرارداد الجزایر» پایبند نیستند، ما هم آن‌را بی‌اعتبار می‌دانیم. «صدام» در نطقی گفت که عراق تصمیم تاریخی‌اش را برای پس‌گرفتن آب‌وخاکش بازور گرفته؛ برهمین‌اساس، بسیاری از مورخان جنگ، روز 26 شهریورماه را آغاز جنگ عراق علیه ایران می‌دانند؛ زیرا دراین‌روز صدام «قرارداد الجزایر» را مقابل دوربین‌های تلویزیون بغداد، پاره کرد و کشور خود را مالک مطلق اروندرود که آن‌را «شط العرب» می‌نامید و جزایر سه‌گانه ایران را متعلق به اعراب دانست. «صدام» می‌گفت ایرانی‌ها جزایر سه‌گانه عرب‌ها را اشغال کرده‌اند و در مسائل داخلی عراق دخالت می‌کنند؛ اما حتی کشورهای دوست عراق هم این دلایل را بهانه‌ای بیش نمی‌دیدند. «الکواری»؛ نماینده قطر در سازمان ملل متحد، معتقد است این دلایل وقتی در بوته آزمایش قرار گیرند، متأسفانه نادرست و فاقد مصداق خواهند بود. حتی بافرض‌اینکه ایران پیش از آغاز جنگ در نقاطی به خاک عراق تجاوز کرده باشد، این تجاوزها، حمله عراق به ایران را توجیه نمی‌کند. عمل عراق، نقض آشکار اصل عدم‌استفاده از زور بود؛ اما جامعه بین‌الملل به‌دلایلی آمادگی نداشت دوران جنگ، این نظر را بر زبان آورد. هیچ‌کس از حوادث روزهای آینده و شعله‌های جنگی که به‌زودی دو کشور را در خود فرومی‌برد باخبر نبود؛ اما همه می‌دانستند که اتفاقاتی خواهد افتاد. مقاله‌نویس «آبزرور» 30 شهریور در مقاله «یورش عراق به‌سوی ایران بدون دوست» نوشت: «دولت عراق طی سه‌هفته‌گذشته بسیاری از پاسگاه‌های مرزی ایران را نابود کرده و بخش‌های کوچکی از اراضی ایران را به‌تصرف خود درآورده. مشخص نیست که آیا هدف صدام فقط ایجاد تغییر در قرارداد 1975 الجزایر است یا چیزهای دیگری در سر دارد. ایران به‌دلیل بحران گروگان‌های آمریکایی دوستان خود را از دست داده. صدام اکنون فکر می‌کند مناسب‌ترین فرصت را برای درهم‌ریختن و بی‌ثبات‌کردن ایران به‌دست آورده. کسانی‌که صدام را می‌شناسند، معتقدند هدف او دردست‌گرفتن رهبری خلیج فارس و جهان عرب است». درواقع «صدام» در رؤیای تکرار همان‌چیزی بود که 5 ژوِئن 1967 روی داد؛ درآن‌روز نیروی هوایی اسرائیل 65‌درصد از هواپیماهای مصر را روی باند فرودگاه‌ها از بین بردند. بعد اسرائیلی‌ها جنگ را شش‌روزه از کشورهای متحد عربی برده بودند. جنگنده‌های عراقی به‌پرواز درآمدند و فرودگاه‌ها و پایگاه‌های هوایی ایران را بمباران کردند؛ اما گزارش‌هایی که از بمباران‌ها می‌رسید، ناامیدکننده بود. عراقی‌ها یک هواپیمای مسافری ایران را زده بودند؛ اما یک هواپیمای سنگین بمب‌افکن از نوع توپولوف شوروی را از دست داده بودند. ارتش عراق در ساعت 13:30 روز 31 شهریورماه با واردکردن 192‌فروند جنگنده، 12 لشکر مجهز پیاده و زرهی و 30 تیپ مستقل خود در استان‌های کرمانشاه، ایلام و خوزستان، جبهه‌ای به‌طول 1200‌کیلومتر را گشود و این‌درحالی‌بود‌که تنها لشکر 81 زرهی، لشکر 92 زرهی، تیپ 84 پیاده خرم‌آباد و تیپ 37 زرهی را مقابل خود داشت که استعداد کل این یگان‌ها کمتر از 50‌درصد بود؛ اما نیروی زمینی ارتش با پشتیانی نیروی هوایی با همین تجهیزات و نیروها، در مقابل ارتش مجهز و تا بن دندان مسلح عراق، مقاومتی دلیرانه کردند که دشمن و جوامع معاند را متعجب ساخت. نیروهای ایران با به‌اجرا‌درآوردن عملیات تأخیری توانستند در موقعیت مناسب پدافندی، ارتش متجاوز عراق را از ادامه پیشروی بیشتر به‌سوی اهداف ازپیش‌معین بازدارند و ‌جز در محدوده خرمشهر و سوسنگرد، در سایر مناطق ناگزیر به اتخاذ پدافند اجباری شد؛ و درواقع، ارتش مجهز عراق، آثار مقاومت و شهادت‌طلبی ارتش ایران را درک و اولین ضربه کاری را احساس کرد و ماشین جنگی‌اش زمین‌گیر شد. «کارتر»؛ رئیس‌جمهوری وقت آمریکا همان‌روز شروع جنگ در اجلاسی خبری که باعجله برگزار شده بود، گفت: «امیدواریم مسئولان ایران سر عقل آمده باشند!» روز اول جنگ، صدام به مردم عراق و ایران گفت ناخواسته به این جنگ کشیده شده و مجبور است به ارتش دستور دهد به حملات ایرانی‌ها پاسخ قاطع دهند. «وفیق السامرایی»؛ از فرماندهان سازمان اطلاعات عراق، لحظه رسمی شروع جنگ را این‌طور روایت می‌کند: «ظهر 22 سپتامبر 1980، 192 هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق پرواز کردند به‌سمت هدف‌هایشان در خاک ایران. هم‌زمان فرمانده کل قوا؛ صدام حسین، چفیه قرمز به‌سر و نوار فشنگ به‌کمر بی‌آنکه درجات نظامی‌اش را نصب کند، وارد اتاق عملیات شد. عدنان خیرالله (وزیر دفاع) گفت: سرورم، جوان‌ها 20دقیقه قبل به‌پرواز درآمدند و صدام گفت که تا نیم‌ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست». برای اولین‌مرتبه اخبار ساعت 14 روز 31 شهریورماه خبر بمباران فرودگاه مهرآباد تهران، به مردم مخابره شد. روزنامه «کیهان» درباره حال‌وهوای فرودگاه و اتفاق‌های رخ داده درآن‌روز، نوشت: «یکی از کارمندان هواپیمایی گفت هنگام مراجعت از فرودگاه به خانه متوجه شدم سه‌فروند هواپیما با فاصله نسبتاً کمی بر فراز فرودگاه در‌حال‌پرواز هستند. ازآنجایی‌که حدس می‌زدم هواپیماها خودی باشند، چندان توجهی نکردم؛ تااینکه صدای انفجار برخاست و آنگاه متوجه شدم بمب انداخته‌اند. شاهدی دیگر درباره نوع هواپیماهای بمباران‌شده دراین‌حمله گفت؛ دو هواپیما در‌این‌هجوم دچار آسیب شده‌اند که یکی‌ازآن‌ها هواپیمای 707 و متعلق به شرکت هواپیمایی بود و دیگری یک‌فروند هواپیمای سی‌130. او همچنین گفت؛ هواپیماهای دشمن سه‌فروند و از نوع میگ بوده است». مردم تهران با شنیدن صدای انفجار در غرب تهران، برای اطلاع از وقوع حادثه به خیابان‌ها ریخته و با مشاهده بمباران فرودگاه، برای کمک به حادثه‌دیدگان ‌سمت آن‌منطقه رفته بودند؛ مأمورین انتظامی اطراف فرودگاه از مردم خواسته بودند که اطراف فرودگاه را ترک کنند و درصورت‌نیاز به کمک مردم، ازطرف مقامات مربوطه اطلاعیه صادر خواهد شد. در خاطرات روز شروع جنگ آمده: «عملیات هوایی عراق کاملاً ناموفق بود؛ اما ایرانی‌ها را وحشت‌زده کرد. مردم ایران هنوز نمی‌دانستند چه شده است. کمتر از دوماه از کشف کودتای نوژه می‌گذشت و بسیاری به‌گمان کودتایی دوباره به پادگان‌ها ریختند تا نظامیان کودتاچی را سرکوب کنند؛ اما خبر رسید عراق حمله کرده است». در کتاب «انقلاب در بحران» آمده که «مردم شعله‌های آتش را در نقاط مختلف شهر تماشا می‌کردند. همه مضطرب بودند؛ حتی نماینده‌های مجلس که فریاد می‌زدند: پس نیروهای نظامی ما کجا هستند؟ هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجلس همان‌روز به دیدار امام‌خمینی رفت. آیت‌الله خمینی آرام و مطمئن بود و می‌گفت صدام مرگ خودش را نزدیک کرد. آن‌قدر نیرومند و مصمم این‌را گفت که هاشمی هم روحیه گرفت»؛ اما فقط فرودگاه مهرآباد تهران نبود که موردحمله جنگنده‌های عراقی قرار گرفت. در ساعت 13:45 شش هواپیمای میگ عراقی باند فرودگاه اهواز را بمباران کردند. خبرنگار «کیهان» از اهواز گزارش داده بود: «این واقعه درحالی اتفاق افتاد که حدود 600‌نفر در فرودگاه حضور داشتند. براثر این حمله، قسمتی از باند فرودگاه اهواز ویران شد و چند‌نفر زخمی شدند». آن‌چنان‌که بعدها گفته شد؛ این حمله زمانی اتفاق افتاد که مسافران «پرواز 228» از اهواز عازم خارک، بوشهر و شیراز بودند. دراین‌هنگام بود که در بخشی از فرودگاه صدای مهیبی برخاست و درپی‌آن، دو راکت توسط میگ عراقی به قسمت جلویی سالن مسافران پرتاب شد و کلیه شیشه‌های سالن فرودگاه فروریخت. هواپیماهای عراقی بعد از حمله و یک‌بار دورزدن بر فراز فرودگاه، از محل دور شدند. در‌پی این حمله، نیروهای نظامی در نقاط مختلف خوزستان به‌حالت آماده‌باش درآمدند. حدود ساعت یک و 50‌دقیقه، هشت میگ عراقی، فرودگاه و چند نقطه حساس دیگر شهر تبریز، با 11 راکت موردحمله قرار گرفت. در‌پی این حمله، یک‌فروند هواپیمای مسافربری تهران-تبریز که قرار بود ساعت 2 بعدازظهر در فرودگاه تبریز به زمین بنشیند، تغییر مسیر داد و در اصفهان به زمین نشست. هم‌زمان با این واقعه، فرودگاه همدان و پایگاه هوایی نوژه، این شهر نیز موردحمله جنگنده‌های عراقی قرار گرفت و خساراتی به آن وارد شد. درعین‌حال خبرگزاری «پارس» اعلام کرد؛ مسئولان فرودگاه شیراز به‌دلایل امنیتی پروازهای عادی شرکت هواپیمایی ایران (هما) از فرودگاه شیراز را نیز تا اطلاع ثانوی لغو کرده‌اند. فرودگاه‌های بوشهر، آبادان، کرمانشاه، فرودگاه‌های سنندج و مرکز سپاه، پایگاه نوژه، جزیره مینو، اسلام‌آباد و اصفهان از دیگر نقاطی بودند که موردحمله جنگنده‌های عراقی قرار گرفتند. هم‌زمان با آغاز عملیات هوایی، نیروی زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه، حمله زمینی خود را شروع که سپاه اول از جبهه شمالی، سپاه دوم از جبهه میانی و سپاه سوم از جبهه جنوبی پیشروی خود را آغاز کردند. آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به‌عنوان نماینده امام‌خمینی‌(ره) در شورای‌عالی دفاع، در پیام رادیویی اعلام کردند: «دولت دست‌نشانده و مزدور عراق، تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد و به چند پایگاه هوایی حمله نموده است. ما تاکنون نخواسته بودیم حمله کنیم؛ اما ارتش جمهوری اسلامی، تجاوز این بعثی‌های دست‌نشانده را تحمل نمی‌کند و درس تلخی به صدام خواهد داد». در‌پی حمله هوایی دشمن در 31 شهریور، نیروی هوایی ایران بزرگ‌ترین عملیات هوایی خود را علیه عراق انجام داد. آیت‌الله خامنه‌ای؛ نماینده امام در شورای‌عالی دفاع، صبح آن‌‌روز ضمن گزارشی به مجلس اظهار داشتند؛ نیروهای هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از صبح حدود 15 مرکز مهم نظامی عراق؛ ازجمله جنوب بغداد و شهر موصل را هدف قرار داد. دراین‌عملیات 140 هواپیما مأموریت داشتند که تقریباً همگی به‌سلامت برگشته‌اند و از چند فروند اطلاعی در دست نیست. از بعدازظهر 31 شهریور که حملات هوایی عراق شروع شد تا نیمه‌شب، 10‌فروند میگ عراقی سرنگون شد و یک فانتوم از ایران آسیب دید و برنگشت. یکی،‌دوساعت بعد از حمله عراق، حملات هوایی ایران شروع شد. «آنتونی کردزمن»؛ کارشناس آمریکایی معتقد است: «به‌نظر می‌رسید عراق باتوجه‌به این حقیقت، حمله هوایی را انجام داد که فقط 18 تا 50‌درصد هواپیماهای جنگی ایران عملیاتی‌اند و ساختار فرماندهی این کشور در وضع نابسامانی‌ست. عراق فراموش کرده بود که جنگ اعراب و اسرائیل نشان داد که حتی بهترین نیروی هوایی هم نمی‌تواند یک نیروی هوایی دیگر را در داخل پایگاه‌هایش وقتی خوب پناه گرفته باشند، نابود کند. عراق محدودیت‌های عملیاتی هواپیماهای جنگی‌اش را نیز نادیده گرفته بود. توان هوایی عراق 80 تا 90 سورتی پرواز به‌مدت حداکثر سه‌روز بود؛ درصورتی‌که برای رسیدن به هدفش، نیاز به صدها سورتی پرواز در روز داشت. آن‌ها تمام جنگنده‌ها و بمب‌افکن‌هایشان را به میدان آوردند و ادعا کردند که خسارت سنگینی به ایرانی‌ها زده‌اند؛ اما درواقع، اولین شکست عراق همین حمله هوایی بود؛ مثلاً در حمله به فرودگاه مهرآباد، بمب‌ها به‌شکل پراکنده در منطقه وسیع پرتاب شده بود؛ حتی درمواردی‌که به باندها هم خورده بود، خسارت محدودی داشت. پایگاه‌های ایران به‌خوبی طراحی شده بودند». / تسنیم

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه