تیتر خبرهای این صفحه

حماسه سرخ آتش‌نشان‌ها

7 مهر‌ماه روزی‌ست که به‌بهانه رشادت‌های آتش‌نشانان «روز ملی آتش‌نشانی و ایمنی» نام‌گذاری شده است. سال 1359 درست در همین روز بود که پالایشگاه آبادان در جنگ ایران و عراق از‌سوی دشمن مورد‌ حمله هوایی قرار گرفت؛ و آتش‌نشانان برای اطفای حریق وارد عمل شدند؛ اما این‌بار آتش، «تنها‌دشمن» آن‌ها نبود؛ بلکه حین اطفای حریق بار‌دیگر این پالایشگاه بمباران شد و تعداد زیادی از آتش‌نشانان در‌این‌حادثه شهید شدند. حدود 20‌سال پس از این اتفاق؛ یعنی در سال 79 ستاد هماهنگی امور ایمنی آتش‌نشانی ایران پیشنهاد داد به‌بهانه این اتفاق، هفتم مهرماه به‌عنوان «روز ملی آتش‌نشانی و ایمنی» نام‌گذاری شود و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی نیز آن‌را تصویب کرد.

سابقه آتش‌سوزی در دنیا، چیزی کم از تاریخ کشف آتش توسط انسان ندارد و بی‌آنکه نیازی به ارائه مدارک و اسناد تاریخی باشد، می‌توان حدس زد و باور داشت که انسان از روزی‌که آتش را شناخت، پیوسته درمعرض‌خطرات ناشی‌ازآن بود؛ البته، اسناد و مدارک متعددی نیز موجود است و تأیید می‌کند افزون‌بر آتش‌سوزی‌های مهیبی که در ایران اتفاق افتاده، مردمان کشورهای دیگر نیز به‌کرات صدمات سنگین ناشی از حریق‌های عمدی یا اتفاقی را تجربه کرده‌اند و به‌همین‌دلیل، از دیرباز یافتن راه‌هایی برای مقابله با آتش موردتوجه مردم بسیاری از نقاط جهان بوده و شواهد موجود حکایت از آن دارد که رومیان باستان برای محافظت از جان و مال مردم، حراست از جنگل‌ها و مراتع و همچنین حفظ بناهای عمومی که حکم سرمایه‌های ملی را داشت، تجهیزات ویژه‌ای تأمین کرده و افرادی را برای مقابله با حریق‌های احتمالی درنظر گرفته بودند و در مصر، از قرن دوم میلادی به‌بعد، این‌امر جدی‌تر گرفته شد و حتی فردی به‌نام «هرون» از اهالی «اسکندران»، دستگاه ویژه‌ای برای خاموش‌کردن آتش ساخت که تا مدتی نسبتاً طولانی استفاده از آن فقط در انحصار مصریان بود اما بعدها فناوری ساخت و فن استفاده از آن، توسط سیاحان و مسافران به ممالک دیگر نیز راه یافت و مورداستقبال و تقلید قرار گرفت. در چین قدیم هم پایگاه‌هایی به‌فاصله 500‌متر از همدیگر ساخته شده بود که سربازانی مجهز به وسایل اطفای حریق در آن‌ها مستقر بودند و چنانچه در جایی از شهرها آتش‌سوزی رخ می‌داد، می‌توانستند دراسرع‌وقت خود را به آنجا برسانند. بااین‌حال تا حوالی قرن 17، مطالعات و اقدامات ملت‌ها برای مبارزه با آتش، حالتی منطقه‌ای، پراکنده و نامنسجم داشت و مردمان هر کشوری طبق امکانات و یافته‌های خودشان عمل می‌کردند؛ اما ازآن‌زمان‌به‌بعد، با پیشرفت علم و صنعت و رشد ناگهانی اطلاعات جوامع بشری درزمینه موضوعات مختلف که زمینه‌ساز بسیاری اختراعات و ابتکارات بود، دستگاه‌های آتش‌نشانی متعددی توسط ملل مختلف ابداع و در سطح دنیا پراکنده شد و به‌مرور تکامل یافت و چون معمولاً تمام ابداعات و اختراعات بشری زاییده احتیاج است، آتش‌سوزی‌های مهیب و گسترده‌ای که در شهرهای بزرگی مثل توکیو، لندن، نیویورک و ... به‌وقوع پیوست، باعث شد تا مردم جوامع مختلف، برای مقابله با حوادث مشابه آن‌ها، مراکزی تأسیس کنند و تجارت خود را دراختیار همدیگر قرار دهند و نتیجه آن تعاون، تأسیس سازمان‌های آتش‌نشانی متعددی بود که امروزه در سطح دنیا دایر است و مدرن‌ترین تجهیزات اطفای حریق را دراختیار دارند.
متأسفانه به‌دلیل‌آنکه تا قبل از نهضت مشروطه در ایران، نوشتن تاریخ اجتماعی، رونق و رواج چندانی نداشت و مورخان غیر از رویدادهای سیاسی و جنگی؛ یا احوالات سران و سلاطین نسبت به ‌ثبت و ضبط بقیه رویدادها رغبتی قابل‌اعتنا نشان نداده‌اند، اکنون اطلاعاتی که درباره وقوع آتش‌سوزی‌های کوچک‌وبزرگ دراختیار داریم، محدود است و فقط از دوره سلطنت «ناصرالدین‌شاه قاجار» که کلانتران محلات موظف شدند گزارش‌های روزانه‌ای از اوضاع‌واحوال حوزه مسئولیت خود تهیه کنند و به دربار بفرستند، اطلاعات دست‌وپاشکسته‌ای از زمان و مکان برخی حریق‌ها و بعضاً خسارات ناشی‌ازآن‌ها موجود است؛ ازجمله‌اینکه «14 ذی‌قعده ... چندروزقبل سه‌باب دکان در شهر سبزوار آتش گرفت و ضرر فاحش به مالکان دکاکین و منازل رسانید» یا «29 محرم ... دو‌شب‌قبل بازار آتش گرفت. 24باب دکان سوخت و 12هزارتومان خسارت به اهل بازار رسید و ضمناً اسباب و اثاثیه مردم را اوباش بردند».
«امیرکبیر» که برنامه‌های اصلاحی متعددی برای کشور داشت و طبق دیده‌ها و شنیده‌هایش از زندگی مردم جوامع دیگر و بیش‌ازهمه طبق مطالعات و اندیشه‌هایش علاقه‌مند بود طرحی نو دراندازد و به عقب‌ماندگی دیرینه کشور خاتمه دهد، اولین کسی بود که تصمیم گرفت به‌موازات آگاه‌ساختن مردم نسبت به خطرات آتش، نهادی هم برای مقابله با حریق در همه‌جای ایران ایجاد کند و چون در دوره ولیعهدی «ناصرالدین‌شاه»، سال‌ها در تبریز خدمت کرده و به‌چشم دیده بود درآن‌شهر تأسیسات و تجهیزاتی به آتش‌نشانی تخصیص یافته، قصد الگوبرداری از اقدامات انجام‌شده درآن‌شهر و تعمیم آتش‌نشانی در سطح ایران را داشت؛ اما افسوس عمرش کفاف نداد تا ایده‌های خود را به مرحله اجرا برساند و نابخردی شاه جوان قاجار و توطئه و فتنه‌گری کسانی‌که به‌پشتوانه اغراض یا وابستگی‌های خود، چشم دیدنش را نداشتند، باعث شد بسیاری از اندیشه‌هایش برای تغییر سیمای ایران؛ ازجمله تأسیس نهادی برای مقابله با آتش‌سوزی، از مرحله طرح خارج نشود و اجرانشده بماند.
تبریز، اولین شهری بود که در آن «بلدیه» تأسیس شد و «قاسم‌خان والی» که در تاریخ آن شهر نماد خدمت به مردم در سال‌های اولیه قرن 13 شمسی محسوب می‌شود، 10‌سال‌بعد از تولد بلدیه، در گوشه دیگری از شهر، در خیابان خاقانی (نبش خیابان بهادری امروز)، بنیان تشکیلاتی را گذاشت که در اردیبهشت‌ماه سال 1296 شمسی افتتاح شد و به‌دلیل وظیفه خاصی که برای آن تعریف شده بود، از همان ابتدا به «اطفائیه» شهرت یافت. پیش‌ازآن، در سال 1221 مأموران روسیه تزاری برای تأمین امنیت و حفظ منافعی که در تبریز داشتند، امکاناتی را به امر آتش‌نشانی اختصاص داده بودند که از چند پمپ دستی دوطرفه (از جنس برنز و مس) برای پمپاژ آب تشکیل می‌شد. اقدامات روس‌ها در تبریز، اگرچه حکم اولین سند پیرامون تأسیس نهادی رسمی برای مبارزه با آتش در ایران را دارد؛ ولی اسناد تاریخی گواهی می‌دهد از آن امکانات فقط برای اطفای حریق استفاده می‌شد و برای مقابله با سایر حوادث کارایی نداشت.؛ درحالی‌که «قاسم‌خان» وقتی اطفائیه تبریز را بنیان گذاشت، رسیدگی به سایر حوادث غیرمترقبه، از سیل و زلزله گرفته تا آوار، سقوط از بلندی  و ... را هم جزو وظایف اطفائیه قرار داد و کوشید ابزار و ادوات مقابله با آن سوانح نیز تهیه شود و دراختیار مأموران شاغل در اداره اطفائیه قرار گیرد. یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های اداره اطفائیه تبریز که در‌حد خود نوعی ابتکار بدیع به‌شمار می‌آید، احداث «برج یانقین» است که در کنار ساختمان اطفائیه قرار داشت و هم‌اینک نیز ایستگاه شماره‌ 1 و ساختمان مرکزی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی تبریز در مجاورت آن قرار داد. واژه «یانقین»، در زبان مردم آذربایجان به‌معنای آتش و آتش‌سوزی‌ست و فلسفه وجودی برج زیبا و دیدنی یانقین که با 23‌متر ارتفاع، یکی از ابنیه معروف دوره قاجاریه در تبریز محسوب می‌شود آن‌بودکه چون در زمان تأسیس اداره اطفائیه هیچ‌گونه امکانات مخابراتی برای تماس سریع مردم با اطفائیه وجود نداشت و احتمال می‌رفت درصورت‌وقوع آتش‌سوزی مأموران زمانی در جریان حادثه قرار بگیرند و به محل آتش‌سوزی برسند که کار از کار گذشته و زیان فاحشی به‌بار آمده باشد. «قاسم‌خان والی» برج را به‌عنوان دیده‌بان احداث کرد و دستور داد که در تمام ساعات شبانه‌روز، عده‌ای در اتاقک دیده‌بانی بالای آن به نگهبانی مشغول باشند و درصورت مشاهده دود و آتش یا غبار غلیظ در هر نقطه شهر، محل را شناسایی کرده و سپس، با به‌صدا‌درآوردن زنگ برنزی بزرگی که بالای برج تعبیه شده بود، مأمورانی را که به‌حالت آماده‌باش در پایین برج مستقر بودند، مطلع سازند تا به آنجا بشتابند. نقل است که «برج یانقین» کارکرد دیگری نیز داشت: بر فراز آن، چراغی تعبیه شده بود که شب‌ها آن‌را روشن می‌کردند و مسافرانی که شب‌هنگام وارد شهر می‌شدند، درصورت ضرورت می‌توانستند برای جهت‌یابی و پیداکردن راه خود، از آن استفاده کنند؛ جالب‌اینکه آن ابتکار در 100سال‌پیش، موردتوجه اغلب سیاحانی که به تبریز سفر کرده بودند، قرار گرفت؛ تاجایی‌که اغلب آن‌ها در سفرنامه‌هایشان به برج یادشده اشاره کرده‌اند و تأکید آن‌ها باعث شد مسئولان آتش‌نشانی چند کشور و ازجمله فرانسه، با نحوه کار و عملکرد آتش‌نشان‌های تبریز آشنا شوند و با الگوبرداری از آن، فن‌آوری ایرانی آن‌مقطع تاریخی را به کشور خود انتقال و موردبهره‌برداری قرار دهند. پلان برج مورداشاره که تا قبل از توسعه تبریز، بلندترین ساختمان شهر به‌حساب می‌آمد و از بالای آن تمام نقاط شهر به‌وضوح دیده می‌شد، در داخل به‌شکل دایره بود؛ یک‌رشته پله حلزونی به قسمت فوقانی آن راه دارد و دارای هشت نورگیر هلالی‌ست و بخش زیرین آن که از یک چهارطاق تشکیل شده، به‌منزله پایه برج به‌شمار می‌آید و به قرنیزی سنگی منتهی می‌شود. در چنددهه‌‌قبل، ازیک‌سو به‌دلیل توسعه شهر و رویکرد شهرنشینان تبریزی به بلندمرتبه‌سازی و ازسوی‌دیگر به‌واسطه کم‌توجهی متولیان حفظ میراث‌فرهنگی که باعث احداث بناهای متعدد در حریم برج و گوشه‌وکنار آن شده، اندک‌اندک «برج یانقین» اهمیت پیشین خود را از دست داد و شهرتش روبه‌افول گذاشت؛ ضمن‌اینکه پیدایش امکانات جدید و پیشرفته ارتباطی نظیر تلفن، استفاده از برج را توجیه‌ناپذیر می‌ساخت. بااین‌حال، هنوز چیزی از اعتبار و اهمیت برج کاسته نشده و افزون‌براینکه از سال 1377 به‌عنوان قدیمی‌ترین بنای مربوط به تشکیلات آتش‌نشانی کشور، در فهرست آثار ملی به‌ثبت رسیده؛ به‌نوعی سمبل آتش‌نشانی در ایران محسوب می‌شود.
دومین و سومین واحد آتش‌نشانی در ایران، باتوجه‌به ضرورت حفظ چاه‌های نفت مسجدسلیمان و پالایشگاه آبادان، توسط دولت انگلستان در خوزستان تأسیس شد و چون بعد از شهادت امیرکبیر در بهمن‌ماه 1231 جانشینان وی، نه‌تنها دنباله اندیشه‌هایش را نگرفتند؛ بلکه کوشیدند برخی اقدامات او را خنثی نیز کنند. اقدام دیگری دراین‌زمینه صورت نگرفت و تفکر تأسیس نهادی برای مقابله با آتش در کلیه نقاط ایران که گویا «امیرکبیر» مقدمات آن‌را نیز فراهم کرده بود، به فراموشی سپرده شد؛ تااینکه در سال 1260 هنگام سفر اول «ناصرالدین‌شاه» به فرنگ، هنگام اقامت وی در شهر «حاجی طرخان» (روسیه)، وقتی دسته‌ای از آتش‌نشان‌های آن شهر، مانوری در حضورش برگزار کردند، ذوق‌زده شد و اظهار کرد که مانور بسیار موردتوجه‌اش قرار گرفته؛ و در جریان دومین سفر خود به فرنگ، هنگام بازدید از یک ایستگاه آتش‌نشانی، تجهیزاتی که برای اطفای حریق، آنجا موجود بود، او را بیشتر غرق تعجب ساخت. تأسف‌آور آنکه به‌رغم مشاهده تلاش‌هایی که مردم دیگر کشورهای دنیا برای مقابله با آتش انجام می‌دادند و باوجودی‌که بعد از سفرهای خارجی او چندین آتش‌سوزی مدهش در ایران به‌وقوع پیوست، حتی فکر ایجاد تشکیلاتی مشابه آنچه در جوامع دیگر جریان داشت و به‌صورت امری بدیهی درآمده بود، به ذهنش نرسید و تا سال‌ها پس از ترور او توسط «میرزا رضای کرمانی» که روز جمعه 17 ذی‌قعده 1313 هجری قمری اتفاق افتاد، ایران همچنان فاقد سازمان و تجهیزاتی برای پیشگیری و مقابله با حریق‌های خانمان‌سوز بود؛ تنها در آخرین سال‌های سلطنتش، اداره‌ای باعنوان «احتسابیه» در تهران دایر شد که کار «نظمیه»، «بلدیه» و «عدلیه» (به‌ترتیب شهربانی، شهرداری و دادگستری فعلی) را یکجا انجام می‌داد. محتسب‌ها کارشان را زیرنظر حکومت و کلانتر شهر انجام می‌دادند و بر رسیدگی به جرائم و گاهی دادوستد و فروش کالاها نظارت داشتند و کارکنان شعبه تنظیف هم موظف بودند با وسایل و امکاناتی ابتدایی، زباله‌ها را از گوشه‌وکنار شهر جمع کنند و با 100‌رأس اسب، قاطر و الاغ که دراختیار داشتند، به بیرون شهر انتقال دهند. شعبه «تنظیف» نیز عده‌ای سقا در استخدام داشت که موظف بودند با مَشک، کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را آب‌پاشی کنند تا گردوغبار ناشی از حرکت مردم، وسایط‌نقلیه و چهارپایان، باعث اذیت‌و‌آزار شهروندان نشود و علاوه‌برآن؛ موظف بودند که هنگام وقوع آتش‌سوزی‌ها نیز در امر خاموش‌کردن آتش دخالت کنند که نگفته پیداست چون امکانات و تجهیزاتی که دراختیار سقاها قرار داشت، نامتناسب با وظیفه‌شان بود، درمبارزه‌با آتش و اطفای حریق نمی‌توانستند نقش قابل‌اعتنایی ایفا کنند و به‌بیان‌بهتر، بودونبودشان تفاوتی نمی‌کرد.
آن‌وضعیت، با شدت و ضعف‌هایی تا نهضت مشروطه ادامه داشت؛ اما پس از امضای فرمان مشروطیت در سال 1285 و تغییراتی که در ساختار اداره به‌وجود آمد، مشروطه خواهان که آشنایی‌هایی با اصول تقسیم‌کار و شیوه‌های اداره شهر در جوامع غربی داشتند، تصمیم گرفتند که طبق ضوابط خاصی به ساماندهی اوضاع شهر تهران و تأسیس نهادهایی مدنی بپردازند و از جمله اقداماتشان دراین‌رابطه آن‌بودکه در هر شهر، کسی را به‌عنوان «رئیس شهر» تعیین کردند و اجرای امور شهری را برعهده‌اش گذاشتند و مدتی‌بعد، همان تفکر، مقدمه تأسیس تشکیلاتی باعنوان «بلدیه» شد. هدف اولیه آن، حفظ منافع شهرها و برآورده‌کردن حوایج شهرنشینان همچون اداره‌کردن اموال منقول و غیرمنقول، نگهداشت سرمایه‌های متعلق به شهر، ایجاد تسهیلاتی برای دسترسی آسان مردم به مواد غذایی، تمیز‌نگه‌داشتن کوچه‌ها، میدان‌ها و خیابان‌ها، روشن‌کردن سطح شهر در شب، پاکیزگی حمام‌ها و ... موردتوجه قرار گرفت و امید می‌رفت که «بلدیه» این‌امر را که با حفظ جان و مال در برابر آتش بستگی داشت، جدی بگیرد. بااین‌حال، «بلدیه» درزمینه آتش‌نشانی اقدام چشمگیری انجام نداده و از آنچه در سال‌های آخر سلطنت «ناصرالدین‌شاه» جریان داشت، تجاوز نکرد و درنتیجه تغییری در ابزار و ادوات مورداستفاده مأموران مبازره با حریق به‌وجود نیامد.
بعد از کودتای ننگین «رضاخان» در سال 1299 و خصوصاً بعد از شروع سلطنت «رضاخان»، تشکیلات «بلدیه» به‌نحو محسوسی تغییر کرد و برای‌آنکه شهر تهران سروسامانی به‌خود بگیرد و از وضع سابق خارج شود، در سال 1303، «بلدیه» شهر تهران یک‌دستگاه اتومبیل آب‌پاش برای آب‌پاشی خیابان‌های خاکی شهر خریداری کرد و یک‌سال‌بعد، وقتی سرلشکر «کریم بوذر‌جمهری» کفالت «بلدیه» تهران را برعهده داشت، وجود همان ماشین آب‌پاش، مقدمه‌ای برای شکل‌گیری نهادی برای مبارزه با آتش در تهران شد؛ به‌این‌ترتیب‌که چندمتر لوله، یک سر‌لوله و چند شیر به آن ماشین افزودند تا برای اطفای حریق‌های احتمالی نیز کارایی داشته باشد در سال‌های بعد، به‌موازات تجهیزات اداره «اطفائیه»، در کادر اداره‌کننده آن تشکیلات نیز تغییراتی به‌وجود آمد و اداره‌اش تحت‌نظر رؤسای ایرانی که از بین افسران ارتش انتخاب می‌شدند، قرار گرفت و بر تعداد کارکنانش افزوده شد. اداره «اطفائیه»، فعالیت خود را ابتدا در 300‌متری میدان «توپخانه» ابتدای خیابان «چراغ‌برق» (امیرکبیر) و در محلی استیجاری در «گاراژ حسینی» که متعلق به‌فردی موسوم به‌نام «سید اسداله» بود؛ و قسمتی از گاراژ غرب که مقابل «کوچه عرب‌ها» در شمال همان خیابان قرار داشت، شروع کرد و یک‌دستگاه اتومبیل آب‌پاشی که تنها دارایی آن‌را تشکیل می‌داد؛ اگرچه اسماً به امر آتش‌نشانی اختصاص یافت اما عملاً برای امور دیگری نیز مورداستفاده قرار می‌گرفت. درآن‌هنگام، ازآنجاکه تنها منبع تأمین آب آشامیدنی مردم تهران جوی‌های روباز و به‌شدت آلوده‌ای بود که از کنار خیابان‌ها می‌گذشت و مصرف آب آلوده هرچند‌گاه بیماری‌هایی مسری را در سطح شهر شیوع می‌داد، عده‌ای، با گاری‌های اسبی که یک منبع فلزی بزرگ روی آن‌ها تعبیه شده بود، از سرچشمه قنات‌ها آب برداشت کرده و در محلات مختلف، به منازل شهروندان می‌رساندند و بابت تحویل هر سطل آب به متقاضیان، مبلغ اندکی دریافت می‌داشتند. براثر استقبال مردم از آب سالم و رونق‌گرفتن کار صاحبان گاری‌اسبی‌ها، مسئولان «بلدیه» تصمیم گرفتند دراین‌زمینه نیز فعالیتی انجام دهند؛ لذا از اتومبیلی که قبلاً فقط به آب‌پاشی خیابان‌ها اشتغال داشت و پس از تأسیس «اطفائیه» دراختیار آن اداره قرار گرفته بود، برای آب‌رسانی به محلات مختلف شهر هم بهره‌گیری کردند. پرکردن منبع آب‌های تعبیه‌شده روی گاری‌ها به‌این‌دلیل‌که صاحبان گاری‌ها ناچار بودند سطل‌سطل آب از قنات بردارند و داخل منبع بریزند تا پر شود، با دشواری و اتلاف‌وقت همراه بود؛ اما ماشین مورداشاره، یک موتورپمپ داشت که با استفاده از آن، منبع به‌راحتی و در زمانی کوتاه پر می‌شد. ازطرفی، سرعت پایین گاری‌اسبی‌ها باعث می‌شد آب موردنیاز شهروندان دیر به‌دست آنان برسد؛ درحالی‌که ماشین مذکور این مشکل را نداشت. نتیجتاً آب‌رسانی «بلدیه» به‌وسیله ماشین، در کوتاه‌مدت توانست نظر مردم را جلب کند. بعدها «بلدیه» برای گسترش امر آب‌رسانی، پنج‌دستگاه اتومبیل مشابه آن را از کشور آلمان خرید و درنتیجه، اداره «اطفائیه» صاحب شش‌دستگاه اتومبیلی شد که همچنان برای آب‌رسانی هم مورد بهره برداری قرار گرفت.
ازآنجاکه در یکی،دوسال‌اول تأسیس «اطفائیه»، چند حریق در تهران رخ داد و هنگام وقوع، ماشین‌های آب‌پاش در سطح شهر پراکنده بود و عملاً تجهیزات موجود نتوانست در اطفای آن حریق‌ها نقش مؤثری ایفا کند و ازطرفی، تقاضای مردم برای برخورداری از آب سالم روبه‌افزایش بود و ظاهراً اداره «اطفائیه» وظیفه داشت به‌موازات انجام‌وظیفه در حوزه آتش‌نشانی، امر آب‌رسانی شهری را نیز مدیریت کند، در آذرماه 1307 با نیت تقویت توان فنی اداره که لاستیک‌های N.AG اطفائیه، یک‌دستگاه آب‌پاش بزرگ و چهاردستگاه آب‌پاش کوچک مارک «توپر» داشت، از آلمان خریده شد و کامل دراختیار اداره «اطفائیه» قرار گرفت. عده‌ای از شوفرهای مستعد قشون و گروهبان‌های قدیمی هنگ‌های بهادر و آهنین هم برای به‌کارانداختن و هدایت ماشین‌های جدید به اداره «اطفائیه» منتقل شدند؛ و «اطفائیه» ظاهراً سامان یافت؛ بااین‌وجود، به‌دلیل وسعت‌یافتن شهر، افزایش جمعیت آن و کارگاه‌هایی که در حومه تهران شروع‌به‌فعالیت کرده بود، گاهی؛ خصوصاً وقتی حریق‌های شدیدی روی می‌داد یا هم‌زمان در چند جای شهر حریق به‌وقوع می‌پیوست، تشکیلات آتش‌نشانی به‌تنهایی نمی‌توانست مشکل را حل کند و درنتیجه، از نیروهای امدادی سایر ارگان‌ها؛ ازجمله نظمیه (شهربانی) و قشون (ارتش) نیز برای کمک به مأموران آتش‌نشانی استفاده می‌شد و طبق دستورالعملی که برای مأموران وضع شده بود، آنان وظیفه داشتند پس از اطفای هر حریق، گزارشی درخصوص چگونگی وقوع حادثه و اقداماتی که دررابطه‌باآن انجام داده‌اند، تهیه کنند که مجموعه‌ای از آن‌ها را در خلال کتب وقوع حریق‌های مختلفی که درباره تهران قدیم نوشته شده، می‌توان یافت؛ یکی‌ازآن‌ها چنین است: «سه‌ساعت قبل از ظهر امروز، حریقی در عمارت مسکونی آقای ناصر ندامانی واقع در خیابان شاه‌آباد رخ داد. مأمورین نظمیه و بلدیه با‌جدیتی فوق‌العاده به‌وسیله اتومبیل اطفائیه و وسایل دیگر مشغول خاموش‌کردن آن شدند و دراین‌بین یک‌دستگاه اتومبیل اطفائیه اداره قشون نیز رسیده و پس از دوساعت اشتعال و سوختن سقف و مقداری از دیوارها و قسمت عمده اثاثیه، موفق به خاموش‌کردن آن و جلوگیری از سرایت به منازل دیگر گردیدند. آقایان کفیل بلدیه و ادیب‌السلطنه سرداری هم در آنجا حضور داشته و با مأمورین کمک می‌نمودند. علت حریق هنوز معلوم نیست و گویا از آتش سیگاری بوده است».
آمار موجود دلالت دارد بر اینکه تا حدود سال 1307 مجموع تجهیزات آتش‌نشانی تهران عبارت بود از 15‌دستگاه ماشین آتش‌خاموش‌کن نو و آماده‌به‌کار، سه‌دستگاه بنز مرسدس، چهار‌دستگاه موتورپمپ، به‌علاوه 84 کامیون خارجی اسقاط که پس از مستعمل‌شدن توسط ادارات دیگر دراختیار آتش‌نشانی قرار گرفته بود و تأثیری در امر اطفای حریق نداشت. تجهیزات آتش‌نشانی چنانکه بایدوشاید جوابگوی احتیاجات تهران نبود و مسئولان به‌جای تجزیه‌وتحلیل مشکلات، انجام مطالعه بر روی گسترش شهر و پیش‌بینی مشکلاتی که سر راه انجام‌وظیفه آتش‌نشان‌ها وجود داشت؛ و توسعه آتش‌نشانی به‌شکل مناسب، تقویت و توسعه آتش‌نشانی را فقط در‌حد خرید اتومبیل می‌دانستند؛ تااینکه وقوع یک حادثه مسئولان را از خواب بیدار کرد؛ به‌این‌ترتیب‌که 8 مهرماه 1307 سالن سینمای صنعتی واقع در لاله‌زار آتش گرفت. آتش‌سوزی درآن‌سالن که از مدرن‌ترین و مجهزترین سینماهای پایتخت محسوب می‌شد و به‌نمایش فیلم برای بانوان اختصاص داشت، به‌دلیل وسایل قابل‌اشتعال در آن، در زمانی کوتاه شدت گرفت و بناهای اطراف را به‌خطر انداخت. مأموران آتش‌نشانی، گردان مهندسی ارتش و عوامل پلیس ساعت‌ها زحمت کشیدند تا توانستند آتش را خاموش کنند؛ اما متأسفانه با تمام فداکاری مأموران، آتش‌سوزی اگرچه ازنظر جانی به کسی لطمه‌ای نزد اما وقتی خاموش شد که از آن سینمای مجهز، مشتی خاکستر بر جا‌ مانده بود. فردای آن‌روز، روزنامه «اطلاعات» ضمن چاپ گزارش مشروحی از واقعه، به لزوم تقویت آتش‌نشانی پرداخت و نوشت: «وقتی واقعاً فکر می‌کنیم، متوجه می‌شویم که ما هیچ وسیله اطفائیه‌ای نداریم. ما یک اداره مخصوص اطفائیه می‌خواهیم برای‌اینکه به‌مجرد وقوع حریق و صدا‌کردن زنگ تلفن آن اداره، سوت اتومبیل‌های اطفائیه هم ازطرفی بلند شود. متأسفانه تاکنون به این‌امر توجهی نشده و مأمورین نظمیه و بلدیه، باید با نبودن وسایل کافی خود را در خطر حریق بیندازند. علی‌ای‌حال امیدواریم بلدیه زودتر درصدد تهیه وسایل کافی برای اطفای حریق و تهیه چنددستگاه اتومبیل‌های اطفائیه و اداره و بودجه مخصوص برای این‌منظور برآید که از مشقت کارکنان و مأمورین فعلی اطفائیه و خطرات آن کاسته شود و اگر طالب کسب تمدن جدید دنیا هستیم، باید لوازم آن‌را نیز ازهرحیث فراهم کنیم».
تشکیلات «اطفائیه» چندین‌سال در خیابان «چراغ‌برق» و در گاراژهای «حسینی» و «غرب» دایر بود؛ تااینکه براثر وسعت‌یافتن شهر و تعداد حریق‌هایی که در مناطق مختلف اتفاق می‌افتاد، مسئولان امر بالأخره متوجه شدند ماشین‌آلات و نفراتی که دراختیار دارند، جوابگوی نیازهای شهری با وسعت و جمعیت تهران نیست. ازاین‌رو، سال 1310 با پیگیری «کریم آقا بوذر‌جمهری» که درزمینه آتش‌نشانی بیشترین مسئولیت را برعهده داشت و مدیر ارشد آن نیز خوانده می‌شد، برای احداث ساختمانی متناسب با وظایف اداره «اطفائیه» و نیز تأمین بودجه‌ای منطبق با حجم فعالیت‌های آن، پیشنهادی تهیه و تقدیم مجلس شد که با تصویب آن پیشنهاد، در سال 1311 اداره «اطفائیه» ابتدا به قسمت شرقی آسایشگاه سابق «بلدیه» و سپس به بیرون از محدوده شهر، به میدان «حسن‌آباد» و محل گورستان متروکه‌ای که در آنجا واقع بود (محل فعلی ایستگاه شماره 1 سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی)، انتقال یافت و ساختمان جدیدی در آن محل احداث و تدریجاً تکمیل شد؛ و کلیه تشکیلات اداره «اطفائیه» را به آنجا منتقل کردند.
در سال 1313 «حسن‌خان معتضدی» به ریاست اداره آتش‌نشانی منصوب شد. او با علاقه‌ای که به‌کار خود داشت، از ابتدای قبول مسئولیت، آغاز به تلاش گسترده‌ برای سامان‌بخشی به امور اطفای حریق کرد و ضمن خرید لباس‌های نسوز برای آتش‌نشان‌ها؛ دولت را متقاعد ساخت یک‌فروند کشتی آتش‌نشان نیز از کشور آلمان خریداری کند تا برای خاموش‌کردن حریق کشتی‌ها، در دریاچه مازندران مورداستفاده قرار بگیرد و به‌این‌ترتیب، با سعی او، در استان گیلان نیز اداره اطفائیه‌ای تشکیل شد که مرکز آن در بندر انزلی واقع بود.
در آخرین سال‌های دهه 1320 که اندک‌اندک مشخص شد آتش‌نشانی حکم حرفه‌ای تخصصی را دارد و متصدیانش باید دانش فنی لازم را داشته باشند، لزوم برخورداری مأموران آتش‌نشان از مهارت‌های فنی احساس شد و دولت عده‌ای از کارکنان اداره «اطفائیه» را جهت گذراندن ‌دوره آموزش حرفه‌ای، به خارج اعزام کرد. پس از بازگشت آن‌ عده به ایران، اداره «اطفائیه» اقدام به تشکیل کلاس‌های ویژه برای مأموران خود کرد و کسانی‌که در خارج‌ازکشور آموزش دیده بودند، موظف شدند با تدریس در آن کلاس‌ها، آنچه را آموخته‌اند، به همکاران خود آموزش دهند. به‌این‌ترتیب، اداره «اطفائیه» اولین قدم‌ها را برای تبدیل‌شدن به نهادی توانمند در راه گذاشت و سه‌سال‌بعد، در اواخر سال 1333 وقتی نیروهای ماهر در‌حد نیاز تأمین شده، عنوان «اطفائیه» به «آتش‌نشانی» تغییر یافت و چون آن‌هنگام مصادف با توسعه صنایع و شکل‌گیری مناطق مسکونی جدید در اطراف تهران بود، تصمیم گرفته شد آتش‌نشانی تهران علاوه‌بر داشتن یک اداره مرکزی؛ سه شعبه نیز در نقاط مختلف شهر دراختیار داشته باشد که برمبنای‌آن تصمیم و با سعی شهرداری، تهران علاوه‌بر اداره مرکزی آتش‌نشانی، صاحب شعباتی نیز در انتهای خیابان شهباز (خاقانی)، خیابان شوش و انتهای خیابان بهار شد. به‌علت بعد مسافت تهران و شمیران و ازآنجاکه شمیران ازنظر موقعیت جغرافیایی نسبت به تهران در ارتفاع قرار داشت و هنگام ضرورت، دسترسی به نقاط مختلف آن دشوار می‌نمود؛ و اغلب همین‌امر موجب تأخیر در امدادرسانی به حادثه‌دیدگان می‌شد، احداث شعبه‌ای از آتش‌نشانی در شمیران نیز موردتوجه قرار گرفت و در سال 1334، یک‌سال بعد از افتتاح شعبات سه‌گانه آتش‌نشانی در شهر تهران، پایگاه شمیران نیز به مرحله بهره‌برداری رسید و درهمان‌سال قرارداد خرید چهاردستگاه اتومبیل آتش‌نشانی جدید با کارخانه ایرانی «ارج» که از مدتی‌پیش مطالعاتی را بر روی شبیه‌سازی مدل اتومبیل‌های آتش‌نشانی خارجی شروع کرده بود، به‌امضاء رسید و تجهیزات، پس از تحویل، دراختیار شهرداری شمیران قرار گرفت. درآن‌زمان، باوجودی‌که چند تانکر مخزن‌دار در خدمت آتش‌نشانی قرار داشت، مأموران طبق معمول قبل، همچنان با کمبود امکانات و تجهیزات روبرو بودند و اسناد موجود نشان می‌دهد؛ به‌آن‌نسبت که شهر گسترش می‌یافت و بر وسعت و جمعیت آن افزوده می‌شد، تشکیلات آتش‌نشانی رشد نمی‌کرد و هنگام بروز آتش‌سوزی‌های بزرگ، مأموران آتش‌نشانی عملاً با کمبود امکانات مواجه بودند؛ به‌این‌جهت، علاوه‌بر اتومبیل‌های مخصوص آب‌پاشی که خود آتش‌نشانی دراختیار داشت، ماشین‌های باربری، خودروهای حمل گوشت و کامیون‌های حمل زباله نیز به‌عنوان تجهیزات کمکی دراختیار مأموران اداره آتش‌نشانی قرار می‌گرفت؛ و درمقابل، در ساعات خارج از عملیات امداد حتی اتومبیل‌های مخصوص مبارزه با حریق جهت آب‌رسانی به محلات، آب‌پاشی خیابان‌ها، آبیاری درختان و خدمات متفرقه دیگری ازاین‌قبیل، مورداستفاده قرار می‌گرفت که البته کارشناسان متعددی عنوان کرده‌اند آن سنت غلط که سال‌ها رواج داشت، به‌نوبه‌خود عامل مهمی درجهت عقب‌ماندگی سیستم آتش‌نشانی کشور بود.
تا تقریباً 30‌سال‌بعد از تأسیس «آتش‌نشانی»، کارکنان آن اداره از وسایل و تجهیزات حفاظت فردی بهره‌ای نداشتند و هنگام مأموریت‌هایشان ناچار بودند با کفش و لباس معمولی در عملیات شرکت کنند. بعدها، لباس کار متحدالشکلی برای افراد آتش‌نشان درنظر گرفته شد و تعداد محدودی کلاه ایمنی نیز دراختیار آن‌ها قرار گرفت اما در سال‌های بعد، به‌موازات توسعه تهران، اداره «آتش‌نشانی» رشد کرد و چون روزبه‌روز برحسب ضرورت در برابر مسئولیت‌های سنگین‌تری قرار می‌گرفت، تاحدی این‌مهم موردتوجه قرار گرفت و حین خرید وسایل اطفا، اقلامی از وسایل حفاظت فردی نیز خریداری می‌کردند؛ ازجمله در سال 1336 تعداد 10 ماسک ضدِگاز و شش ماسک ضدِدود. در سال 1337 نیز استفاده از لباس نسوز در آتش‌نشانی مورداستفاده قرار گرفت و به‌مرورزمان، آتش‌نشانی تهران به اسنوکر، نردبان، ماشین کف‌ساز، تانکرهای مجهز، موتورپمپ، تور نجات، لباس نسوز، ماسک ضدِگاز، ماسک ضدِدود و ... مجهز شد.
در سال 1349 باتوجه‌به ترافیک خیابان‌های شهر تهران؛ به‌دستور شهردار وقت، یک کادر موتورسوار یا موتورسیکلت‌هایی که مجهز به بی‌سیم بودند و می‌توانستند تا 120 کیلوگرم بار حمل کنند، تشکیل و مقرر شد تا زمان وقوع آتش‌سوزی، باسرعت تجهیزات مقدماتی را به محل حادثه برسانند و تا رسیدن اتومبیل‌های سنگین و نیروهای لازم، عملیات اولیه اطفائی را انجام دهند و بعدها چند شهرستان نیز به تجهیزاتی مشابه مجهز شدند. در سال 1344 کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی در جلسه 3 دی‌ماه، به‌منظور ارتقای ایمنی فرودگاه‌های کشور با خرید چنددستگاه اتومبیل آتش‌نشانی جهت اداره‌کل هواپیمایی کشور موافقت کرد و براساس‌آن موافقت چهاردستگاه لیلاند دیزل مخصوص اطفای حریق فرودگاه، دو‌دستگاه آمبولانس از نوع شورلت جنگی و سه‌دستگاه جیپ اطفائیه، برای مقابله با حریق‌های احتمالی در فرودگاه خریداری شد.
عمده مشکل آتش‌نشانی تا سال 1350 آن‌بودکه از بدو تأسیس «اطفائیه» در تهران تا سال 1350 وسعت تهران، باسرعت به چندبرابر رسید؛ درحالی‌که تعداد ایستگاه‌های آتش‌نشانی به‌کندی افزایش یافت و در سال 1350، باوجودی‌که چند ایستگاه جدید در تهران شروع‌به‌کار کرد، تعداد ایستگاه‌های آتش‌نشانی تاره به هفت واحد رسید؛ اما در سال‌های بعدازآن، گسترش و توسعه آتش‌نشانی شتاب بیشتری گرفت؛ مثلاً در سال 1353 سه پایگاه دیگر به‌تعداد ایستگاه‌ها افزوده شد و 25 اسفندماه سال 1355 درحالی‌که تعداد ایستگاه‌ها به 13‌ واحد رسید، مرکز جدید ستاد و فرماندهی آتش‌نشانی و خدمات ایمنی در محل وسیعی در خیابان «آزادی» (آیزنهاور سابق) افتتاح شد و با آغازبه‌کار آن مرکز، ایستگاه آتش‌نشانی میدان «حسن‌آباد» که تا‌آن‌تاریخ به‌عنوان «ایستگاه مرکزی آتش‌نشانی» مورداشاره قرار می‌گرفت، به «ایستگاه شماره 1» تغییر نام داد و در سال 1356 مجموعاً 16 ایستگاه که سه ایستگاه آن از امکانات نجات نیز برخوردار بود، در تهران فعالیت داشت.
هم‌زمان با تهران، شهر قزوین از آتش‌نشانی برخوردار شد و درپی‌آن اهواز در سال 1304، بندر انزلی در سال 1305، رشت در سال 1310، مشهد در سال 1312، زنجان در سال 1327، اصفهان در سال 1328 و ... در ردیف پیشگامان احداث و تأسیس ایستگاه‌های آتش‌نشانی قرار گرفتند و همدان در سال 1336 به گروه شهرهای برخوردار از آتش‌نشانی پیوست و پس‌ازآن، به‌موازات تأسیس شهرداری در شهرهای مختلف، ایستگاه‌های متعدد دیگری، در سایر شهرها احداث شد و به‌بهره‌برداری رسید. باوجوداین، بسیاری شهرها از این توسعه برکنار ماندند؛ همچنان‌که در ایلام آتش‌نشانی دیر آغازبه‌کار کرد. همچنین آمل جزو شهرهایی‌ست که اگرچه از سال 1302 شهرداری در آن شروع‌به‌فعالیت کرد اما تا سال 1349 شهرداری آن فاقد دایره آتش‌نشانی بود و درآن‌سال صاحب واحد آتش‌نشانی با 12 مأمور شد؛ اما تنها وسیله خاموش‌کننده حریقی که دراختیارش قرار گرفت، یک‌دستگاه شورلت مدل 57 بود که به‌هیچ‌وجه توانایی پاسخگویی به نیازهای شهر نداشت؛ ولی بعدها یک‌دستگاه اتومبیل رومانیایی مدل 70 هم توسط اتحادیه شهرداری‌های کشور تهیه شد و دراختیار آتش‌نشانی آمل قرار گرفت. / شرکت تجهیزات ایمنی و آتش‌نشانی «نار منفرد»

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه