مروری کوتاه بر پیدایش سدسازی در ایران
سدسازی یا بندسازی، از فعالیتهای مهندسی بهشمار میرود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش، شکلگیری و گسترش آن سهم بسزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی، طبق ضرورت یا نیاز، ساکنین آنجا نسبت به ایجاد سد، بند یا آبگیر اقدام میکردهاند تا نیازهای خود درزمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز بهخاطر پایینبودن سطح آبهای رودخانهها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود، سدسازی انجام میگرفت تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند. در ایران نیز بهجهت کمبود آب، شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره، «آب» مادهای بسیارارزشمند محسوب میشده که اینامر را علاوهبر بندسازی، سدسازی و آثار بهجامانده میتوان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قائل میشدند و حافظه تاریخی مردم ایران بهوضوح مشاهده و مطالعه کرد. در سرزمینهای ایران و مصر که از قدیم درمعرض سیلاب و طغیان رودخانهها قرار داشتند، ساخت بندهای متفاوت درطول مسیر رودخانهها یا مناطق سیلخیز، به جلوگیری از خسارات اینگونه طغیانها کمک فراوانی میکرد.
تاریخ سدسازی در ایران، مصر و بینالنهرین (میانرودان) قدمتی بسیارطولانی دارد و هنوزهم میتوان نشانههایی از آنها را دراینسرزمینها یافت. کلاً سدسازی و نیز لایروبی و مرمت آنها از دیرباز در ایران دیگر سرزمینها، مانند سایر کارهای عامالمنفعه و پروژههای بزرگ معمولاً بهدست حکومتها و پادشاهانی که به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند، انجام میگرفته است و دراینمیان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادیها و شهرهای مرتبط با سامانههای آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیارزیادی با مقوله سد و سدسازی و اهمیت حکمرانان به اینمسائل داشته است. پادشاهان هخامنشی بهواسطه نیاز جغرافیایی و علاقهای که در گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان میدادند، در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی در بخشهای جنوبغربی و جنوبی ایران ساختند. بسیاری از سامانههای آبرسانی و آبیاری که تا سالهای متمادی نیز در ایران از آنها استفاده شد، مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانیست که در زمانهای بسیاردور تلاش کردند تا نیازها و کمبودها را درزمینههای عمرانی و آبادی برطرف کرده و آثار و شواهد آنرا نیز میتوان در نقاط مختلف ایران درک کرد. علاوهبرآن؛ بسیاری از آثار بهجامانده از ایندوران در سرزمینهای تابعه حکومتهای ایران باستان قابلمشاهده است. یکی از رودخانههایی که از قدیم به رودخانه «اروند» میپیوسته است، ««دیاله»» بوده که بنابهدستور کوروش بزرگ، سدی برای آبیاری، از خاک و چوب روی این رودخانه بسته شده بود که شبکه کانالهای آبرسانی را تغذیه میکرد. در زمان هخامنشیان اولین کوششها جهت سدسازی بر روی «اروند» و «فرات» بهعمل آمد. از مشخصات این رودخانهها آنبودکه سطح «فرات» بالاتر از «دجله» قرار داشت و نیز در زمان حکومت بابلیان بر بینالنهرین تمایل رود «فرات» نسبت به شرق بیشتر از امروز بوده و این رود، تنها دارای یک مجرا بوده است. انشعاب «فرات» به دو مجرا بین سالهای 600 ق.م تا 100 ق.م اتفاق افتاد. چنانکه پیداست؛ هخامنشیان سدهایی بر روی رودخانههای «فرات» و «اروند» ساختند و گامهایی دیگر در گسترش شبکه کانالهای آبیاری برداشتند. بیشک هنگامیکه اسکندر مقدونی درحدود سال 400 ق.م به آنجاها رسید، آن سدها ساخته شده و برپا بودهاند. «استرابو»؛ جغرافیدان سده اول میلادی یونان، خبر از ویرانی آنها بهدست اسکندر مقدونی میدهد؛ ولی اینکه اسکندر این سدها را ویران کرده باشد، کاملاً معلوم نیست؛ چون برخی نیز گفتهاند اسکندر آنها را خراب نکرده و حتی به حفر کانالها و نظارت بر این سدها بهطورمرتب مشغول بود. آنچه مسلم است؛ آبیاری با بهرهوری از بندسازی در «فرات» و «اروند» پیرامون سده 4 پیشازمیلاد کاملاً روا بود و این سامانههای سدبندی و آبیاری بعدها در زمان ساسانیان به حد بالای گسترش خود رسید. علاوهبر بندها و آبگیرهایی که در زمان هخامنشیان بر روی رودخانههای «اروند» و «فرات» ساخته شد؛ درآنزمان بر روی رودخانه «کر» در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمینهای پیرامون تخت جمشید ایجاد شد. بااینکه آثاری از تمام سدهای ساختهشده در زمان هخامنشیها در دست نیست؛ ولی برخی از بندها که تابهامروز بر روی آن رودخانه بر جا ماندهاند، دارای پایههای هخامنشی هستند؛ از جمله این سدها «بند ناصری»ست که در 48کیلومتری شمالغربی تخت جمشید واقع شده. سد دیگر «بند فیضآباد» نام دارد که درحدود 48کیلومتری شمال تخت جمشید قرار گرفته. چنانکه گفته شده است یکی از سه بندی که بر روی رود «کر» ساخته شده بوده، 25متر درازا و 25متر بلندا داشت. درحدود شهرک «کوار» در جنوب شیراز سد هخامنشی دیگری بهنام «بند بهمن» روی رودخانه «مند» بنا شده؛ طول آن درحدود 100متر و بلندای آن حدود 25متر است. بخش عمدهای از این سد تاکنون از گلولای پر شده. در زمان ساسانیان و هنگام حکومت شاپور اول، ارتش شکستخورده «والرینِ» رومی که مرکب از 70هزارنفر میشد، بهاسارت ایرانیان درآمد. شاپور از این اسیران برای ساختن ساختمانهایی در ایران استفاده کرد. یکی از این ساختمانها «سد شادروان شوشتر» روی رودخانه کارون بهشمار میآید. شوشتر که در کناره شرقی کارون روی ساحل سنگی ساخته شده، از زمان ساسانیان یکی از شهرهای مهم بود. از زمان ایلامیان و دوران اولیه سلسله ساسانی برای بالابردن سطح آب در کارون تا به سطح شهر شوشتر سدی بر روی این رود زده بودند. چنانکه پیداست؛ سد اولیه بر روی کارون ازلحاظ بالابردن سطح آب چندان رضایتبخش نبود؛ پس ایرانیان، رومیان را برای رفع نقایص بهکار گماشتند. احتمالاً علاوهبر نیروی کارگری؛ چندین مهندس نیز در سپاه روم بودند. گام نخست، ایجاد رودخانه انحرافی «گرگر» بوده که هنگام ساختن سد، آب «کارون» را هدایت میکرد. این سد که پس از تعمیرهای پشتسرهم تاکنون بهجا مانده است، «بند میزان» نام دارد؛ این سد دارای سرریزهاییست که هنگام بالاآمدن آب، اضافی آنرا تخلیه میکرد. پهنای این سد بین 10 تا 12متر است. ساختن آن، از سه تا هفتسال طول کشید و هنگامیکه ساختمان آن پایان یافت، ورودی «گرگر» با بند دیگری بسته شد که امروزه «بند قیصر» نامیده میشود. این سد نیز که تاکنون بهجا مانده، از تکههای بزرگ سنگی که با بست آهنی به یکدیگر محکم شدهاند، ساخته شده است. برای کنترل آب رود «گرگر»، شش سرریز در آن سد ساخته شده بود. کانال «گرگر» پس از گذشتن نزدیک به 30کیلومتر بهسوی جنوب، دوباره به «کارون» میپیوندد. نشانههای موجود میگوید؛ برای آبیاری نهرهای دیگر، نیز روی این کانال زده شده بود. بهنظر میرسد این نخستینبار در تاریخ سدسازیست که برای ساختن سدی روی رودخانهای، برای آن کانال انحرافی ساختهاند و بهویژه از دیدگاه مهندسی باتوجهبه مقدار آب «کارون»، این خود، پروژه بااهمیتی بهشمار میرفت. در شاهنامه فردوسی اشاره به اینشدهکه سازنده و مهندس «شادروان شوشتر»، شخصی بهنام «برانوش» بود. ساختمان «شادروان» در زمان شاپور ساسانی در 280 میلادی پس از سهسال عملیات ساختمانی بهاتمام رسید. در ساختمان این سد برای پیوند و پابرجایی، سنگهای گرانیت بهکار رفته. طبق شرح کتاب «مجالسالمومنین» اثر «طبری»؛ عمودهای آهنین که در سرب قرار داشته نیز در آنجا بهکار رفته بود. یکی از بندهای دیگری که پس از «سد شوشتر» ساخته شد، «سد اهواز» بوده است که نشانههای آن هنوزهم بهچشم میخورد. درازای این سد بیش از 1000هزارمتر بوده و احتمالاً هشتمتر پهنا داشته. «مقدسی»؛ جغرافیدان اسلامی سده 3 هجری درباره «سد اهواز» چنین میگوید: «میان این دو بخش، اهواز را پل هندوان که با آجر ساخته شده پیوند میدهد. روی نهر مسرقان، دولابهای بسیار است که فشار آب آنها را میگرداند و ناعور خوانده میشوند. سپس آب در کاریزها که در بالا نهاده شده میآید. بستر رودخانه نیز از پشت جزیرهای بهاندازه 100درس به یک شادروان که (دیوارهای) از سنگ ساخته شده برمیخورد و بازگشته (و دریاچه میشود با فوارههای شگفتانگیز) و به سد جویبار میافتد که به آبادیها میرود و کشتزارها را سیراب میکند. ایشان میگویند که اگر شادروان نبود، اهواز، آباد نبود؛ چه درآنهنگام از آبهایش بهرهبرداری نمیشد. شادروان درهایی دارد که هنگام افزایش آب، آنها را باز میکنند. صدای آب سرریزشده از شادروان، در بیشتر سال آدمی را از خواب بازمیدارد». بند دیگری که در سده 4 پس از میلاد توسط شاپور دوم (یا احتمالاً بازماندهاش اردشیر دوم) ساخته شده، سد پلگونه دزفول است که بر روی رودخانه کوفه زده شده و در محل پی پل قرار گرفته است. از زمان ساسانیان، نام سد دیگری بهنام «بند قیر» روی رودخانه «کارون» در محل پیوستن دو رود آب «گرگر» و آب «دز» به «کارون» برجا مانده که پس از «شوشتر» و «اهواز»، از مهمترین سدهای روی «کارون» بهشمار میآمد. چنانکه پیداست نام این سد، نماینده کاربرد «قیر» برای آببندی آن جهت افزایش پابرجایی و سختی و استحکام سد بوده است. پادشاهان و مهندسان ساسانی افزونبر ساختن سد روی «کارون» و «کرخه»؛ در سرزمین عراق امروزی نیز به ساختن سدهایی و بهویژه در کرانه شرقی «اروند» بین «سامره» و «کوت» مبادرت کردند. ساسانیان سامانه آبیاری رودخانه «دیاله» را گسترش دادند و در پدیدآوردن نهرها تا آنجا پیش رفتند که نیاز بهمقدار آبی بیشازآنچه «دیاله» میتوانست بدهد، پیش آمد. این گره بهکمک «اروند» گشوده شد؛ بدینمعناکه ابتدا آب آنرا با ابزارهای بالابردن آب و سپس با کانالهای عظیم بالا میبردند و آنرا بدینوسیله به «دیاله» سوار میکردند. گسترش شبکه آبیاری در جنوب ایران و بینالنهرین در زمان خسرو اول (پادشاه ساسانی) به درجه بالای خود رسید. یکی از نمونههای این گسترش، «کانال نهروان» است که از پشت سد بر روی «اروند» نزدیک محلی بهنام «دور» تغذیه میشد. این کانال بعدها در زمان خلفای عباسی تعمیر شد. «کانال نهروان» در محل «باکوبه» (واقع در 53کیلومتری شمالشرقی بغداد و حدود 110کیلومتری پاییندست سد) به رودخانه «دیاله» میرسید. نکته جالبتوجه آناستکه «کانال نهروان» و رودخانه «دیاله» در یک سطح و بیهیچگونه کنترل مجازی به یکدیگر میرسیدند و این، نشاندهنده آناستکه مهندسان ساسانی میتوانستند جای سد را طوری برگزینند که اینجریان و ارتباط طبیعی بادقت انجام گیرد؛ که نمایشگر تبحر آنان در پیادهکردن نقشه و نقشهبرداری ساختمانها و تأسیسات بوده. درحدود 36کیلومتری جنوب «باکوبه» سدی بهنام «سد بلادی» برای کنترل جریان آب در «دیاله» ساخته شده بود که آب «دیاله» را به داخل کانال کوتاهی که زیر بغداد و بالای تیسفون به «اروند» میریخت، کنترل میکرد. افزونبر سدها و پلهایی که شرح آنها آمد؛ از باستان در سرزمین خوزستان بندها، پلها و سدهای دیگر نیز ساخته شده که به آبیاری زمینهای پیرامون کمک فراوان میکردند. یکیدیگر از آثار تاریخی دوران ساسانی، دژ باستانی «ایزدخواست» و آثار تاریخی مربوطبهآن است. این آثار که در راه اصفهان به شیراز در 41کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده؛ شامل قلعه، آتشگاه، پل، کاروانسرا و سد نزدیک آن است. «سد ایزدخواست» (یزدخواست) در 10کیلومتری جنوب دهکده «یزدخواست» قرار گرفته و درازایش 65متر و پهنای آن نزدیک ششمتر است. از ویژگیهای این بند که تنها بخشیازآن برجا مانده آناستکه از نوع قوسیست. «یزدخواست» که میتوان آنرا اولین بند قوسی جهان دانست، از بناهای دوره ساسانیست. مصالح ساختمانی سد شامل سنگ لاشه و ملاط گچ و ساروج و نمای آن از سنگ تراشیده با اندود ساروج است. چنانکه پیداست؛ این بند برای جمعکردن آبهای بهاری و جلوگیری از جریان سیل در منطقه «ایزدخواست» ساخته شده بود./ گروه عمران ایران