راحله خیراللهزاده:
زمانی فکر میکردند پایان راه ورزش زنان فساد است
معصومه عبدالجوادی
راحله خیراللهزاده که در بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ بوسان بههمراه الهام هاشمی و لیدا فریمان، موفق شده بود اولین مدال تاریخ تیراندازی زنان ایران را کسب کند؛ میگوید؛ پدرم ارتشی و از جانبازان جنگ تحمیلی دفاع مقدس است. او از کودکی ما تفنگ بادی در خانه داشت و گاهی گنجشک میزد؛ اما ربطی به انتخاب رشته من نداشت. شاید بهقول همسرم؛ تیراندازی را من انتخاب نکرده باشم و آن من را را انتخاب کرده است! پنج دختر بودیم و من، فرزند آخر خانه. پدرم جنسیت ما برایش مهم نبود؛ اما دوست داشت یکنفر از ما ورزشکار شود. مادرم میخواست یک دکتر در خانواده داشته باشیم و دوست داشت من به مدرسه مددیار پزشکی بروم؛ اما هیچکدام از دخترها اینراه را نرفتیم. بهواسطه اینکه مادرم پیشینه هنری داشت، سه خواهرم سمت هنر رفتند. من اما از سهسالگی با ورزش آشنا شدم و تا ششسالگی ژیمناستیک کار کردم. درآندوره دستم شکست و آسیب دیدم؛ و دیگر پدرم میانه خوبی با آن رشته نداشت. او در ارتش پیشینهای از همه رشتههای ورزشی داشت اما دوومیدانی را خیلی دوست داشت. او من را سمت دوومیدانی سوق میداد. همه میگفتند که پدرم دوست داشت پسری داشته باشد؛ و من، آن «پسر» بودم؛ اما واقعاً اینطور نبود. پدرم دنبال داشتنِ پسر نبود؛ بلکه میخواست نامش ماندگار شود. همانطورکه عمویم «عبدالله خیراللهزاده» عضو تیم فوتبال نساجی و به «سرطلایی» معروف بود. او الگویی بود که دوست داشتم مثل او شوم. او ادامه میدهد؛ اگر بخواهیم بهترتیب اولویت نام کسانی را ببریم که در پیشرفت و پیشبرد ورزش زنان کمک کردند، «فائزه هاشمی» اولین فرد بود. خیلی به او ارادت دارم و فکر میکنم از معدود افرادی بود که سبب شد زنان به محیط ورزش بیایند. او بنیانگذار بازیهای کشورهای اسلامی بود و همیشه میگفت که «میخواستم دراینبازیها دختران ورزشکار ما در شنا و دوومیدانی که نمیتوانند اعزام شوند، با ورزشکاران خارجی رقابت کنند تا بفهمند دنیای قهرمانی چه شکلیست». همدورهایهای من واقعاً به خانم هاشمی بدهکارند. خیلی تلاش کرد. یادم است که خیلی هم او را اذیت میکردند. نمیخواستند بههیچعنوان این اتفاق بیفتد. همه فکر میکردند پایانِ راه ورزش زنان، «فساد» است. هیچوقت نفهمیدیم چطور یک خانم که پر از هدف و تلاش است، ممکن است به فساد برسد. آنزمان زیاد اینرا میشنیدیم که «دختران ما را امروز به میدانهای جهانی میبرند؛ اما فردا سر از دیسکو درمیآورند!» ما که در محیط ورزش برای قهرمانشدن همه وقت و انرژیمان را میگذاشتیم، مانده بودیم چهزمانی برای اینکارها خواهیم داشت؟! همه وقت ما با ورزش پُر بود. من حتی روز مرگ مادرم در اردوی تیم ملی بودم و روز هفتمش در مسابقات تیروکمان کشورهای اسلامی مسابقه دادم. اگر بخواهم بهترتیب اولویت بگویم؛ بعد از خانم هاشمی، «طاهره طاهریان» که اکنون هم در کمیته ملی المپیک مشغول است، خیلی برای اعزام زنان تلاش میکرد. بعد از او «مهین فرهادیزاد». البته «هاشمیطبا» هم دید خوبی به اعزام ورزشکاران زن داشت. برای اعزام بازیهای آسیایی بانکوک همه سعی داشتند تنها تیمهایی که مدال میگیرند، اعزام شوند؛ یعنی تیم تیراندازی زنان را اعزام نکنند. یادم میآید که «هاشمیطبا» مخالفت کرد و میگفت؛ چرا باید باخت را در کشور خودمان قبول کنیم و چرا نگذاریم ورزشکاران اعزام شوند؛ بعد ببینیم آنها مدال میگیرند یا خیر؟ اینکه بگوییم ازقبل چه تیمی مدال میگیرد، پیشگوییست و هیچکس غیبگو نیست. این تصمیم پذیرش باخت قبل از مسابقه است ... این حرفهای او خیلی کمک کرد تا تیم ما به بانکوک اعزام شود. آنزمان تعدادی خبرنگار خیلی به ما کمک کردند. شرایط سخت و اسم ورزش زنان میآمد، خیلیها عقبنشینی میکردند. یادم میآید موقع المپیک ۲۰۰۰ سیدنی که جریان اعزامنشدنم پیش آمده بود، خبرنگاران درآنموقع به من خیلی کمک کردند. نشست مطبوعاتی با مسئولی که نمیتوانستم ببینم، ترتیب میدادند. بعد با من تماس میگرفتند به آنجلسه بروم. اینها در یاد ما مانده». وی میگوید؛ دنیای ورزش، دنیاییست که «رقابت بین مردم و بدون سیاست» است. درآنمسابقات آدمها و کشورها شناخته میشوند. وقتی یک ورزشکار مدال میگیرد، پرچم کشورش را بالا میبرد. چندتا جنگ کنیم که پرچم ایران بالا برود؟ هیچوقت سیاست را دوست نداشتم و همیشه فکر میکنم یک سیاستمدار هیچوقت نمیتواند کاریکه یک ورزشکار یا یک هنرمند میکند را انجام دهد. او درپایان میگوید؛ حس حضور در المپیک مرا وادار میکرد در ورزش بمانم؛ اما درنهایت نشد. روزیکه برای اولینبار در المپیک مدال گرفتیم، احساس میکردم آن مدال را من گرفتهام. برای همه خندهدار بود. گریه و حس میکردم آرزوی من برآورده شده. میگفتم یکی از زنان ایرانی توانست حقمان را بگیرد؛ چیزیکه حقمان بود و سالها برای آن زحمت کشیده بودیم./ ایسنا