«کرانه باختری» در اندیشه صهیونیسم
«کرانه باختری» (West Bank) ناحیهایست در کرانه غربی رود اردن در خاورمیانه. پس از شکست نیروهای امپراتوری عثمانی از بریتانیا طیِ جنگ جهانی اول، دولت وقت بریتانیا در ۲۵ آوریل ۱۹۲۰ کنترل «کرانه باختری» را بههمراه دیگر سرزمینهای فلسطین برعهده گرفت و با تشکیل یک سیستم حکومتی تحتعنوان «قیمومیت بریتانیا بر فلسطین» به کنترل «کرانه باختری» و دیگر اراضیِ فلسطین پرداخت. پس از «جنگ استقلال اسرائیل» در سال ۱۹۴۸ و ایجاد اسرائیل در بخشی از سرزمینهای تحتقیمومیت بریتانیا و تصرف نوار غزه توسط ارتش اردن، پیمان صلح موقت ۱۹۴۹ بین کشور تازهایجاد اسرائیل و مصر، اردن، سوریه و لبنان بهامضا رسید که طبق مفاد آن؛ مرزهای اسرائیل و فلسطین مشخص شده و «کرانه باختری» تحتکنترل اردن قرار داشت. عهدنامه تا آغاز «جنگ ششروزه» در سال ۱۹۶۷ و شکست اعراب، تحتاشغال نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل درآمد. بهتازگی کانال 14 رژیم صهیونیستی گزارش داده «بزالل اسموتریچ»؛ وزیر تندرو و افراطی دارایی کنونی کابینه نتانیاهو دستور مصادره 2400هکتار از اراضی «کرانه باختری» را صادر کرده است. این دستور، برای توسعه شهرکسازی صادر شده است. از زمان توافق سازش میان «تشکیلات خودگردان فلسطین» و «رژیم صهیونیستی» در اسلو (نروژ) در سال ۱۹۹۳ تا سال گذشته، 5000هکتار از اراضی فلسطینیها در «کرانه باختری» برای احداث واحدهای شهرکسازی مصادره شده بود. وی پیشتر نیز در اظهارنظری جنجالی ادعا کرده بود تنها راهِ حذف تهدید کشور فلسطین، اعمال حاکمیت اسرائیل بر شهرکهای یهودیه و سامره در کرانه باختریِ رود اردن بااستفادهاز نامهای کتاب مقدس است. «اسموتریچ» وعده داد که ۲۰۲۵، سال حاکمیت رژیم اسرائیل در «کرانه باختری» خواهد بود؛ اظهاراتی که با محکومیت کشورهای مختلف؛ ازجمله متحدان رژیم تلآویو روبهرو شد. طبق آمارهای منتشره؛ بیش از ۷۲۰هزار یهودی شهرکنشین در شهرکهای «کرانه باختری» زندگی میکنند؛ درحالیکه طبق قوانین جهانی؛ تمام شهرکسازیهای صهیونیستها در «کرانه باختری» و «بیتالمقدس شرقی» غیرقانونی اعلام شدهاند.
قبس زعفرانی: صرفنظر از باورهای دینی و مذهبی؛ «کرانه باختری» جایگاه بسیارمهمی در تفکرات و باورهای صهیونیستها؛ از طیفهای مختلف دارد. رسانههای عبریزبان اعلام کردند گروهی از رهبران سیاسی و سران شهرکهای اسرائیلی درحالپایهریزی طرح جامعی با هدف الحاق سراسر «کرانه باختری» و تحقق رؤیای «صهیونیستهای مذهبی» جهت تسلط کامل بر اینمنطقه هستند. روزنامه «اسرائیل الیوم» بهنقلاز «آویچای بوآرون» (عضو کنست) نوشت که این ابتکار، فقط یک طرح نظری نیست؛ بلکه «گامی عملیست که باید فوراً اجرا شود». «بوآرون» بازگشت «دونالد ترامپ» به «کاخ سفید» را فرصتی دانست که اسرائیل باید از آن برای الحاق «یهودا و سامره» (کرانه باختری) به اسرائیل استفاده کند. مهمترین بخشهای طرح جدید اشغال «کرانه باختری» عبارتاند از 1. ساخت و ایجاد چهار شهر جدید 2. تبدیل شوراهای محلی شهرکها به شوراهای منطقهای 3. لغو حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطینی 4. ایجاد شهرداریهای عربی (مشابه تجربه انجمنهای روستایی سال 1976) 5. اجرای طرحهای زیرساختی عظیم برای تقویت ارتباط بین شهرکهای اسرائیلی و سایر مناطق 6. ایجاد و راهاندازی نیروگاههای برق در سراسر «کرانه باختری»؛ و 7. توسعه و گسترش شهرکهای زراعی با احداث صدها مزرعه جدید.
«کرانه باختری» در نگاه یهود
طی دوران عثمانی و قیمومیت انگلیس بر فلسطین، تنها تعداد کمی از یهودیان توانستند در «کرانه باختری» مستقر شوند. درایندوره یهودیان متدین عمدتاً در چهار شهر قدس، صفد، طبریه و الخلیل ساکن بودند و یهودیان سکولار عمدتاً در امتداد دشتهای ساحلی دریای مدیترانه سکونت داشتند. «اسرائیل» سال 1948 بر روی بخشی از فلسطین تأسیس شد که با آوارگی گسترده فلسطینیها و تصرف اراضی آنها همراه بود؛ درادامه و در سال 1967 مابقی اراضی فلسطینی؛ ازجمله قدس، «کرانه باختری» و نوار غزه نیز به اشغال صهیونیستها درآمد. «کرانه باختری» از 1967 به دو دلیل به هدف شهرکنشینان اسرائیلی تبدیل شد: 1. چشمداشتهای صهیونیستم مذهبی 2. مساحت گسترده «کرانه باختری» که با طرحهای امنیتی شهرکسازی همخوانی داشت. «دیوید بن گورین» (اولین نخستوزیر اسرائیل) در سال 1956 اعلام کرد؛ «اردن هیچ حقوحقوقی در کرانه باختری ندارد و منطقه غرب اردن باید منطقهای خودمختار برای اسرائیل باشد!» درآنزمان صهیونیستهای مذهبی مخالف طرح تقسیم «کرانه باختری» بودند؛ چون اعتقاد داشتند ایناقدام رؤیای ایجاد «وطن موعود» را با مانع مواجه خواهد کرد؛ اما «بن گورین» بهشدت از پذیرش توافقات تقسیم بهعنوان اقدامات موقت و گامهایی جهت ادغام تدریجی تمام سرزمین فلسطین به دولت یهود دفاع کرد. تا قبل از ژوئن 1967 رژیم صهیونیستی «ارزشی امنیتی و حیاتی» برای «کرانه باختری» قائل نبود و علیرغم پیشنهادهای ارتش مبنیبر خروج از «کرانه باختری» و غزه بهازای «توافقنامه صلح»؛ اما این رژیم موضوع را نادیده گرفت.
چهار مکتب فکری اشغالگر
چهار مکتب فکری صهیونیستی در موضوع «تصرف اراضی» فلسطینی مطرح هستند که دو مکتب، ارتباط نزدیکی با مسائل راهبردی امنیت دارند:
اولین مکتب، در چارچوب «طرح آلون» شکل گرفت که توسط «ایگال آلون» (وزیر اسرائیلی) با هدف تقسیم «کرانه باختری» و الحاق منطقه جنوب قدس و منطقه ممتد درطول رود اردن شکل گرفت؛ با این باور: حاکمیت اسرائیل بر بخش بزرگی از اراضیِ اشغالی برای دفاع از اسرائیل امری ضروریست.
مکتب دوم توسط «موشه دایان» و «شیمون پرز» (رهبران اسرائیلی) مطرح شدند که بر ایجاد پنج پایگاه نظامی در امتداد رشتهکوههای اردن متمرکز بود که در آن، به فلسطینیها در مناطقشان حق خودمختاری داده میشد.
مکتب سوم به «ابا ایبان» (دیپلمات و وزیر خارجه اسبق) و «پینهاس ساپیر» (سیاستمدار) و نیز «یوشافات هارکابی» (افسر اسبق اطلاعاتی اسرائیل) مرتبط بود که با ایده «محصورکردن اسرائیل» مخالف بودند و حفظ «کرانه باختری» را برای تضمین منافع امنیتی اسرائیل ضروری نمیدانستند؛ لذا خواستار عقبنشینی به مرزهای 1967 بهازای حل مسالمتآمیز اختلافات با «سازمان آزادیبخش فلسطین» شدند.
مکتب چهارم به «مناخیم بگین» (اولین نخستوزیر اسرائیل از حزب «لیکود») بازمیگردد که بر الحاق «کرانه باختری» باتوجهبه اهمیت دینی و امنیتی آن و آنچه درباره اینمنطقه در کتاب مقدس یهود آمده تأکید داشت.
«کرانه باختری» در اندیشه صهیونیسم
هنگامیکه «بگین»؛ بنیانگذار حزب «لیکود» ادعای اسرائیل درمورد «کرانه باختری» را مطرح کرد، به بحث شهرکسازی متوسل نشد که برپایه «سرزمین خالی از جمعیت» استوار است؛ بلکه به ادعایی ایدئولوژیک و مذهبی متوسل شد که عنوان میکرد این سرزمین، «سرزمین تبعیدی» بود که انتظار بازگشت صاحبان اصلی خود را میکشید. براساس باور یهود؛ در همه دورههای تاریخی دولت یهود، کرانه باختریِ رود اردن، بخشی از این دولت بوده است؛ چه در زمان دولت یکپارچه «اسرائیل» و چه در زمان تقسیم این دولت و تشکیل دو دولت «یهودا» و «سامره». یهود ادعا میکند که آنچه اصطلاحاً «مملکت سامره» نامیده میشده، در شمال «کرانه باختری» بهپایتختی «شِکیم» (نابلس کنونی) و «مملکت یهودا» در جنوب «کرانه باختری» بهپایتختی قدس وجود داشته است. بهگفته یهودیان متدین صهیونیست؛ تورات تصریح میکند که «کرانه باختری» باید تحتکنترل اسرائیل باقی بماند؛ زیرا اینامر بازگشت «ماشیحا» (منجی یهودیان) را نزدیک میکند. براساس فتواهای خاخامهای یهودی؛ واگذاری مناطق «کرانه باختری» یا بهقول آنها یهودا و سامره ازنظر شرعی جایز نیست؛ حتی خاخام «الیعازر مالمد» خروج یهود از «کرانه باختری» و خارجشدن آن از مناطق تحتحاکمیت اسرائیل را حرام دانست!
آغاز شهرکسازی در «کرانه باختری»
قبل از تأسیس اسرائیل، جوامع یهودی متعددی در مناطق مختلف فلسطین زندگی میکردند. اولین شهرک یهودینشین در «کرانه باختری» بهنام «کفار اتزیون» در سال 1927 تأسیس شد. در دهه اول اشغال «کرانه باختری»، اینمنطقه شاهد ساخت 32 شهرک صهیونیستنشین بود که بیشتر آنها در دره اردن و اطراف قدس متمرکز بودند. خلاف عقیده رایج که شهرکسازی در «کرانه باختری» را زاییده افکار راستهای اسرائیلی میداند، اولین شهرکهای صهیونیستنشین توسط کابینههای کارگری تشکیلشده توسط «حزب عمل» ساخته شدند که از زمان تأسیس اسرائیل در سال 1948 تا زمان ظهور حزب «لیکود» بهعنوان یکی از بزرگترین بازیگران میدان سیاست اسرائیل در سال 1977 قدرت را دراینرژیم در دست داشتند. توجیه اصلی نیز برای تشویق ساخت شهرکهای اسرائیلی در «کرانه باختری»، تبدیل منطقه رود اردن بهعنوان «مرز امنیتی شرق اسرائیل» و البته محاصره تجمعات بزرگ فلسطینی در سلسلهکوههای ممتد از شمال به جنوب مرکز «کرانه باختری» بود که رویکرد «آلون» بهشمار میآمد و طی آن، خواستار الحاق بخش شرقی «کرانه باختری» و منطقه اطراف قدس به اسرائیل بود. درخلال حکومتهای «لیکود» از سالهای 1977 تا 1984 اسرائیل سیاست کاملاً مغایری با شهرکسازی در «کرانه باختری» اتخاذ کرد. بهموجب طرح «آریل شارون» در سال 1977؛ اسرائیل مناطق تحتپوشش شهرکسازی را توسعه داد تا شامل نواری مجاور خط سبز در «کرانه باختری» شود. «شارون» از اینطرح اهداف زیر را دنبال میکرد:
- محاصره مناطق فلسطینینشین «کرانه باختری»
- جداسازی مناطق فلسطینینشین «کرانه باختری» از دیگر مناطق عربنشین داخل سرزمینهای اشغالی
- تأمین امنیت رشتهکوههای مشرف به دشت ساحلی در اسرائیل
طرح «شارون» براساس طرح «آلون» به ایجاد مناطق امنیتی در «کرانه باختری» ادامه داد و خواستار جلوگیری از اسکان یهود در سلسلهکوههای دارای تراکم جمعیتی بالا در مرکز «کرانه باختری» شد. پس از این دو طرح، «طرح دروبلس» ازسوی «ماتیتیاهو دروبلس» (رئیس بخش شهرکسازی سازمان جهانی صهیونیسم) در 1979 به کابینه وقت رژیم صهیونیستی ارائه شد. اینطرح، خواستار افزایش بیشازپیش شهرکسازی در کلِ «کرانه باختری» با دو هدف جلوگیری از ارتباط جمعیتی فلسطینیها در «کرانه باختری» و تثبیت حضور اسرائیل در تمام مناطق کرانه شد. بخش شهرکسازی در «سازمان جهانی صهیونیسم» یکی از مهمترین عوامل افزایش شهرکسازی در «کرانه باختری» درایندوره بود؛ بههمیندلیل سالهای 1977 تا 1984 شاهد افزایش چشمگیر شهرکسازی صهیونیستی در «کرانه باختری»؛ بهویژه درطول سلسلهارتفاعات مرکزی کرانه و دامنههای آن و دره اردن بود. هدف اصلی از ایجاد شهرکهای صهیونیستی در مناطق پرجمعیت فلسطینی، جلوگیری از تشکیل دولت فلسطینی بود.
ساختار شهرکسازی و شهرکنشینی
طبق گزارش اداره مرکزی آمار اسرائیل در سال 2023؛ شهرکنشینان در «کرانه باختری» 5.2درصد از جمعیت یهودیان اسرائیل را تشکیل میدهند. امواج شهرکنشینی در کرانه منجر به تغییر قابلتوجه در ترکیب جمعیتی شهرکنشینان «کرانه باختری» و قدس شد. اکنون شهرکنشینان «کرانه باختری» به سه گروه اصلی تقسیم میشوند:
1. شهرکنشینان سکولار
2. صهیونیستهای مذهبی
3. حریدیها
طبق گزارش شورای شهرکسازی؛ در ابتدای سال 2024 حدود 726هزار شهرکنشین اسرائیلی در بیش از 176 شهرک در «کرانه باختری» و «قدس شرقی» زندگی میکنند. یهودیان افراطی ارتدوکس یا همان «حریدیها» و صهیونیستهای مذهبی هریک حدود 37درصد جمعیت شهرکنشینان «کرانه باختری» را تشکیل میدهند. پسازآنها و در درجه سوم یهودیان سکولار هستند که 26درصد جمعیت یهودیان کرانه را بهخود اختصاص دادهاند. طبق گزارش بخش تحقیقات «شورای یشع»؛ دادهها نشان میدهد: جمعیت شهرکهای بزرگ «کرانه باختری» اغلب یهودیان حریدی و یهودیان سکولار هستند و یهودیان وابسته به جریان دینی،قومی نیز غالباً در شهرکهای کوچک، شوراهای محلی و شهرکهای غیرمجاز در قوانین اسرائیل سکونت دارند.
نگرشهای سه طیف اصلی
صهیونیسم مذهبی در آغاز قرن بیستم از تلفیق دین با صهیونیسم سیاسی زاده شد و موردحمایت و پذیرش «آبراهام کوک» (خاخام بزرگ طایفه یهود) قرار گرفت که اعتقاد داشت جنبش قومی سکولار یهود، ابزار و وسیلهای الهی برای گامبرداشتن بهسوی رستگاری نهایی در آخرالزمان است. «کوک» توبه و رستگاری را با جنبش صهیونیستی ارتباط داد و گفت: «رهایی و نجات، با آمدن مسیح آغاز نمیشود؛ بلکه با اقامت مجدد در سرزمین اسرائیل ازطریق صهیونیسم محقق میشود». پس از او، خاخام «زوی یهودا کوک» (پسرش) راه او را با تأسیس جنبش شهرکنشینی «گوش امونیم» ادامه داد. وی پایه و اساس شهرکسازی در «کرانه باختری» را فراهمکردن مقدمات استقبال از «منجی» و برپایی «مملکت خدا» دانست. اساس ایدئولوژی و اندیشه صهیونیسم مذهبی، بر «تورات» تکیه دارد که به یهود، «حقِ» داشتن یک «سرزمین قومی در فلسطین» را میدهد. اینجریان در انتخابات نوامبر 2022 کنست با فهرست «صهیونیسم مذهبی» شرکت کرد و با کسب 11 درصد از آرا و 14 کرسی، بهعنوان سومین فراکسیون حاضر در کنست شد. اکثر پیروان «صهیونیسم مذهبی» در شهرکهای ساختهشده روی کوههای امتدادیافته بین «رامالله» و «نابلس» و کوههای الخلیل جنوبی (جنوب کرانه باختری) سکونت دارند. ازآنجاکه «صهیونیسم مذهبی» به شهرکسازی بهعنوان «مسیر نجات» نگاه میکند؛ بنابراین سلسلهکوههای «کرانه باختری» از دید آنها مکان و محل خلاصی و نجات است.
حریدیها حدود 13درصد از جامعه اسرائیل را تشکیل میدهند. در دهههای اخیر، ایده سکونت در کلِ «کرانه باختری» بهشدت میان آنها گسترش یافت و هماکنون بخش بزرگی از آنها به این ایده معتقد هستند. آنها سازمانی بهنام «حلمیش» یا «حریدیهای یهودا و سامره» تأسیس کردند که مشوق شهرکسازی و شهرکنشینی در «کرانه باختری» است. طبق گزارش شورای شهرکسازی؛ جمعیت یهودیان «کرانه باختری» در سال 2023 شاهد رشد سهدرصدی درمقایسهبا 1.9درصد سال 2022 بود و دراینمیان شهرک حریدی «معالیه آموس» در جنوب بیتلحم با 24.5درصد رشد، بالاترین رشد را در سال قبل ثبت کرد. حریدیها عمدتاً در پنج شهرک «مودیعین الیت» در نزدیکی قدس، «بیتار الیت» در جنوب قدس، «آموئیل» در شمالغربی سلویت، «کوخاو یعقوب»، روی اراضی شهرک فلسطینی کفر عقب در قدس و «معالیه آموس» در جنوب بیتلحم سکونت دارند. حریدیها براینباورندکه تأسیس دولت یهود باید ازطریق مداخله الهی صورت گیرد؛ نه ازطریق عمل انسانی و نمیتوان قبل از ظهور مسیح منجی یک کشور تأسیس کرد؛ براینمبنا؛ آنها از برافراشتن پرچم اسرائیل و خدمت در ارتش امتناع میکنند و فعالیتهای آنها در اسرائیل محدود به ادای مناسک مذهبیست. حریدیها همچنین با «صهیونیسم» علیرغم دستاوردهای آن در ایجاد کیانی سیاسی برای یهودیان، از ترس سکولاریزهشدن خود و «مملکت» مخالفاند. بااینحال گروهی از آنها با ارائه تفسیر جدید از تورات، از حریدیها جدا شدند. بهباور اینگروه؛ ناجی لزوماً یک فرد نیست؛ بلکه میتواند «جنبش صهیونیسم» باشد که مملکت «ابدی یهود» را برپا کند! گروهی از حریدیها برای محافظت از خود، در شهرکهای ویژه و مخصوصی زندگی میکنند و از هرگونه ارتباط و تماس با دیگر گروههای جمعیتی یهود، امتناع میکنند.
یهودیان سکولار عمدتاً در سه شهرک «معالیه آدومیم» حوالیِ قدس، «آریل» در شمال شهر سلویت و «گفعات زئیو» در شمالغربی قدس اقامت دارند. «کیفیت زندگی» در شهرکهای «کرانه باختری»؛ ازجمله امتیازات و مشوقهایی که اسرائیل برای تشویق شهرکنشینی در «کرانه باختری» برای شهرکنشینان درنظر میگیرد، انگیزهای برای یهودیان سکولار و بهویژه یهودیان روس جهت سکونت در «کرانه باختری» ایجاد کرد. این صهیونیستها با دو هدف اول تاریخی و دوم توراتی در «کرانه باختری» ساکن میشوند و بهنظر میرسد ظرف سالهای آتی بزرگترین گروه جمعیتی یهود را در شهرکهای «کرانه باختری» تشکیل دهند. فارس