مکانیسم ماشه راستها علیه اتحادیه اروپا!
اینروزها روند روبهرشد گرایش به «احزاب دستراستی و افراطیهای راستگرا» در اروپا توقفناپذیر بهنظر میرسد. اینک طرفداران و نخبگان سیاسی راستگرا در کشورهای مختلف عضو اتحادیه اروپا، فلسفه، اهداف و ساختار چپگرایانه اتحادیه را نشانه رفتهاند. در فضای جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اروپاییها آشکارا سهم کمتری نسبتبهگذشته دارند. در مذاکرات هستهای، دیگر مثل چندسالپیش خبری از «تروئیکای فرانسه، آلمان و انگلیس» نیست و آنها از دور نظارهگر گفتوگوهای غیرمستقیم هیبتهای دیپلماتیک ایران و آمریکا بودهاند.
باتوجهبه اوضاع، برخی تقلای چند دولت اروپایی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای آنچه در بیانیه مشترک وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی «فضاسازیهای سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران» خوانده شده و تهدید به راهاندازی «مکانیسم ماشه» را درراستای خروج از اینوضعیت انفعالی تفسیر میکنند. اروپا اما در کنار چالشهایی مانند جنگ اوکراین، بهصورت ماهوی با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبروست که حتی آینده اتحادیه را تهدید میکند؛ ازجمله سربرآوردن «راستهای افراطی» از دریچههایی مانند انتخابات. آخرین انتخاباتها اروپا در سه کشور رومانی، پرتغال و لهستان برگزار شده؛ رویدادهایی سیاسی که با نتایجی نسبتاً مشابه و البته جالبتوجه، باردیگر پرسشی مهم را در اذهان اندیشمندان و سیاستمداران اروپایی برجسته ساخت؛ اینکه سیر چندینساله اقبال به راست افراطی به کجا خواهد رسید و چه تبعاتی خواهد داشت؟ همانطورکه نظرسنجیها از شانس بالای نامزدهای راست افراطی در انتخابات حکایت داشتند، این گزینهها در انتخابات اخیر سه کشور مورداقبال واقع شدند. جالب اینجاست در نظرسنجیها اقبال به راست افراطی بهقدری بالا بود که حتی برخی صحبت از آمارسازی کرده و صحت نتایج نظرسنجیها را زیرسؤال میبردند. بااینحال، با برگزاری انتخابات و اعلام نتایج، اتفاقات عجیب و باورناپذیری برای اولینبار دراینجوامع از زمان جنگ جهانی دوم بهبعد رقم خورد. «جورج سیمون» گزینه راست افراطی در دور اول انتخابات ریاستجمهوری رومانی صاحب ۴۱درصد آرا شد و اگرچه در دور دوم نیز با کسب ۴۶درصد و اختلاف اندک از «نیکوسور دان» گزینه میانهرو و طرفدار اتحادیه اروپا شکست خورد اما برای اولینبار در 50سالگذشته چنین سبد رأیی برای حزب راست افراطی بهثبت رسید؛ درصدی که البته چهبسا بادرنظرگرفتن سیر اقبال بلندمدت به راست افراطی، در انتخابات ادوار بعدی، بیش از ۵۰درصد را نیز کسب کند و به پیروزی برسد. چنین اتفاقی یقیناً سرآغاز تحولات دامنهدار جدیدی خواهد شد؛ مثلاً همین جورج سیمون رومانیایی، از منتقدان اصلی اتحادیه اروپا و نحوه دستورکارگذاری در آن است، از حمایت از اوکراین در جنگ برابر روسیه دفاع نمیکند و آنرا سیاست اشتباهی میداند و به لزوم سروساماندادن اقلیت مجاری ساکن در رومانی معتقد است. در لهستان اما اتفاقی متفاوت رقم خورد. در دور اول انتخابات ریاستجمهوری اینکشور، «رافال تزاسکوفسکی» شهردار ورشو و نامزد ائتلاف طرفدار اروپا در دور اول با کسب ۳۱.۳درصد آرا پیشتاز شد. پس از او، «کارول ناوروتسکی» که ازسوی حزب راستگرا و ملیگرای «قانون و عدالت» حمایت میشود، با ۲۹.۵درصد آرا در جایگاه دوم قرار گرفت. در مرحله دوم انتخابات که اول ژوئن برگزار شد، ناوروتسکی با کسب قریب به ۵۱درصد آرا به پیروزی رسید. پسازآن بود که «دونالد ترامپ» در تبریک این واقعه در صفحه اجتماعی خود در «تروث سوشیال» اظهار داشت «پیروزی یکی از متحدان ترامپ در لهستان، تمام اروپا را شوکه کرد». دیگر انتخابات اخیر در پرتغال برگزار شد؛ جاییکه حزب اتحاد دموکراتیکِ «لوییس مونتنگرو» با کسب ۳۲.۷ درصد و یک اختلاف ضعیف و شکننده نسبت به سایر رقبا برنده انتخابات شد؛ چالشی که این نتایج بههمراه دارد ایناستکه اختلاف بسیاراندک با دو حزب دیگر، اکثریت قاطع پارلمانی را از مونتنگرو سلب میکند و اینمهم وی را در سیاستگذاریها با چالش و اصطکاک دو حزب دیگر مواجه خواهد کرد. واقعیت ایناستکه دو حزب دیگر دراینانتخابات ۲۳.۴درصد (سوسیالیست پرتغال) و ۲۲.۶درصد (راست افراطی چگا) رأی کسب کردند. البته نکته برجسته دیگراینکه سوسیالیستها بدترین نتیجه چنددههگذشته خود را گرفتند و در برابر، حزب افراطی چگا بهترین آمار خود را از زمان تأسیس در سال ۲۰۱۹ بهدست آورده است. واقعیت غیرقابلانکار ایناستکه حمایتها از حزب راست افراطی چگا در هر انتخابات افزایش یافته. اما بهراستی سیر بلندمدت اقبال به راست افراطی در اروپا چه دلایلی دارد و بادرنظرگرفتن روند آن چه وقایعی را میتوان در آینده انتظار داشت؟ با پایان جنگ جهانی دوم و ویرانی اروپا، زمینههای میل به همکاری و ائتلاف و همگرایی در میان دولتمردان اروپایی برای جلوگیری از جنگهای بعدی و ویرانیهای بیشتر شکل گرفت. در چنین فضایی، فرانسه و آلمان یعنی دو کشوری که برای حدود ۲۰۰سال در مخاصمه کامل بودند، برای امضای قرارداد زغال و فولاد به تفاهم رسیدند؛ تفاهمنامهای که استوانههای اتحادیه اروپا را بنیان گذاشت و پس از حدود سهدهه ساختار فعلی اتحادیه را در پیمان ماستریخت ۱۹۹۲ ایجاد کرد. درطولاینسالها سیاستمداران با آغوش باز از فرایندهای همگرا و همافزا حمایت کردند و انواع و اقسام ائتلافها و اتحادها را ایجاد کردند. نیز، احزاب دارای گرایشهای فکری ملیگرایانه و افراطی را باجدیت طرد کردند و مانع از بهقدرترسیدن این تفکرات در کشورهای اروپایی شدند. اولین موج جدی قدرتیابی راست افراطی در قاره اروپا در دوره پساجنگ، در اتریش و در سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد که واکنشهای گستردهای بههمراه داشت. در سال ۲۰۰۰، حزب آزادی اتریش بهرهبری «یورگ هایدر» که گرایشهای آشکار راست افراطی، ضدمهاجرت و ملیگرایانه داشت، موفق شد در انتخابات نتایج قابلتوجهی کسب کند و وارد دولت ائتلافی با حزب خلق اتریش شود. همینموضوع باعث شوک در سطح اتحادیه اروپا و جهان شد. سران کشورهای مانند فرانسه و آلمان درآنمقطع هشدار دادند که حضور راست افراطی در دولت اتریش میتواند که چالشانگیز باشد. رسانهها و افکارعمومی اروپایی نیز بهطوری گسترده علیه اینجریان تحرکاتشان را آغاز کردند. بااینحال، ازآنزمانتاکنون راست افراطی محبوبیتی جهشی پیدا کرد و بدینشکل سروکله راستیها دوباره در دنیای سیاست اروپا پیدا شد. اکنون در اتریش همین حزب آزادی در انتخابات سال گذشته با رهبری «هربرت کیکل» به پیروزی رسید؛ رهبری که مواضعی بهمراتب تندتر و شدیدتر از سلف خود یعنی یورگ هایدر دارد. در فرانسه بهعنوان یکی از بنیانگذاران اولیه اتحادیه اروپا جناح «مارین لوپن» دستراستی روزبهروز نفوذ خود را افزایش میدهد و تأثیر بیشتری بر سیاست فرانسه میگذارد. یکی از بزرگترین پیروزیهای دستراستیهای فرانسه اوایل تابستان پارسال رقم خورد و براساس نتایج دور اول انتخابات پارلمانی فرانسه مشخص شد که ۳۴.۲درصد از رأیدهندگان از لوپن و تشکل سیاسی وی یعنی «حزب اجتماع ملی» حمایت کردهاند. در آلمان بهعنوان یکی از اصلیترین بازیگران اتحادیه اروپا، حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان»، ۸۳ کرسی در انتخابات سراسری ۲۰۲۱ را به ۱۵۲ کرسی در انتخابات فوریه ۲۰۲۵ تبدیل کرد. این حزب که به سیاست ضدمهاجرتی و ملیگرایی شهرت دارد، ضدپناهجویان و ضد اتحادیه اروپاست و بهگواه رسانههای آلمانی، با نتیجهای که دراینانتخابات بهدست آورد یک رکورد سیاسی را شکست. پرواضح است که در تحولات سیاسی تاریخی چندماهگذشته آلمان ازقبیل سقوط دولت ائتلافی نیز تأثیری بسیارجدی داشته است. در ایتالیا حتی موفقیتهای جناح راست بیشازاین بوده است. حزب «برادران ایتالیا» بهرهبری «جورجیا ملونی» در اکتبر ۲۰۲۲ پیروز انتخابات اینکشور شد و جالباینکه در انتخابات پارلمان اروپای سال گذشته نیز با کسب ۲۸درصد آرا، کرسیهای این سازمان مهم اتحادیه را بهدست آورد. اوضاع در سایر کشورها نیز بههمینمنوال است و احزاب راست افراطی در ساختار قدرت سایر کشورهای اروپا ازقبیل هلند، بلژیک، سوئد، یونان و... نیز وارد شدهاند. بروز و ظهور اقبال به جناح راست به انتخاباتهای فراملی نیز رسیده است و بهعنوانمثال انتخابات پارلمان اروپا ۲۰۲۴ با پیروزی گسترده راستیها بهاتمام رسید. بسیاری از کارشناسان این پیروزی را نقطهعطفی بسیارمهم در حیات سیاسی اتحادیه اروپا میدانند؛ رخدادی که تبعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن شاید در ماههای آینده بیشتر معلوم شود. بحران مهاجرت در اروپا، افزایش مسائل اقتصادی و اجتماعی مردم در اروپا، ناتوانی احزاب میانه در حل مشکلات مردم و استفاده از شعارهای پوپولیستی در سادهسازی مسائل اروپا از علل اقبال به راست افراطی در اروپا عنوان شده است. احتمالاً کاهش توفیقات جهانی اروپا متأثر از بهقدرترسیدن ترامپ و سیاستهای ملیگرایانه او نیز در تشدید اینروند تأثیرگذار بوده است. بااینحال شاید یکی از اصلیترین دلایل اقبال به جناح راست را میتوان در سخنان «مارگارت تاچر» در سال ۱۹۸۸ در کالج اروپا یافت کرد؛ جاییکه تاچر اظهار داشت: «همکاری نزدیکتر [میان کشورهای اروپایی] نیازی به یک قدرت که در بروکسل متمرکز شود یا تصمیمگیری توسط بوروکراتهای منصوبشده ندارد. درواقع این شبیه اتحاد جماهیر شوروی است که تلاش میکند همهچیز را از مرکز مدیریت کند! ایرنا