پایان انسان؛ هوش مصنوعی در مسیر برتری مطلق؟!

پایان تمدن شاید نه با صدای انفجار بلکه با نجوای یک تراژدی فرابرسد. آیا می‌توانیم از نقش‌آفرینی در سقوط خود امتناع کنیم؟ بیشتر آزمایشگاه‌های بزرگ هوش مصنوعی تیمی تشکیل داده‌اند تا راه‌هایی که هوش مصنوعی‌های سرکش ممکن است از نظارت فرار کنند یا مخفیانه علیه انسان‌ها با یکدیگر تبانی کنند را شناسایی کند؛ اما ساده‌ترین راه برای ازدست‌رفتن کنترل تمدن انسانی، بی‌فایده شدن تدریجی ماست.

علیرضا خیرالهی:  این اتفاق نیازی به توطئه ندارد. اگر هوش مصنوعی و علم رباتیک به پیشرفت خود ادامه دهند این اتفاق به‌طور پیش‌فرض رخ خواهد داد؛ اما چگونه؟توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی در‌پی جایگزینی انسان در نقش‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هستند. وقتی هوش مصنوعی همه کارها را بهتر از ما انجام دهد جایگاه انسان چه می‌شود؟ توصیف توانایی‌های فعلی هوش مصنوعی شبیه تبلیغات اغراق‌آمیز است و بعضی وقت‌ها واقعاً هم همین‌طور است اما در بلندمدت فضا برای پیشرفت آن بسیارزیاد است. برخی معتقدند انسان همیشه ویژگی‌هایی دارد که تقلیدشان برای هوش مصنوعی دشوار است. در طی ۲۰‌سال تحقیق در حوزه هوش مصنوعی پیشرفت آن از استدلال‌های ساده تا حل مسائل پیچیده علمی مشاهده شده است. توانایی‌هایی که پیش‌تر مختص انسان‌ها به‌نظر می‌رسید مانند درک ابهام یا استفاده از قیاس‌های انتزاعی اکنون به‌راحتی توسط هوش مصنوعی انجام می‌شود. ممکن است دراین‌مسیر وقفه‌هایی پیش بیاید اما فرض بر تداوم پیشرفت همه‌جانبه هوش مصنوعی‌ست. هوش‌های مصنوعی نه‌تنها به انسان‌ها کمک نمی‌کنند بلکه به‌آرامی بسیاری از جنبه‌های زندگی ما را تسخیر خواهند کرد. درابتدا به‌دلیل ارزان‌تربودن و درنهایت به‌دلیل‌اینکه واقعاً از بهترین عملکرد انسانی نیز بهتر هستند. وقتی به‌اندازه‌کافی قابل‌اعتماد شوند به تنها گزینه برای اغلب وظایف مهم بدل می‌شوند. از قضاوت‌های قانونی و برنامه‌ریزی مالی گرفته تا تصمیم‌گیری‌های حوزه بهداشت‌ودرمان. توجیه این‌که چرا باید به یک درمانگر، وکیل یا معلم انسانی دوبرابر پول بدهیم که فقط نصفِ یک هوش مصنوعی کارآمد است واقعاً دشوار خواهد بود. برای تصور آینده کافی‌ست به وضعیت اشتغال نگاه کنیم. رفته‌رفته اطرافیانتان شغلشان را از دست می‌دهند، پیداکردن کار جدید سخت می‌شود، شرکت‌ها استخدام را متوقف می‌کنند و منتظر مدل‌های بهتر سال بعد می‌مانند و بیشتر وقت شما صرف تأیید پیشنهادهای یک دستیار هوش مصنوعی خواهد شد و چون چنین دستیاری دارید می‌توانید روی مسائل مهم‌تر تمرکز کنید. این دستیار شکاف‌های موجود در برنامه‌های شما را پر می‌کند، ارقام و سوابق مربوطه را ارائه می‌دهد و برای بهترشدن کار پیشنهادهایی مطرح می‌کند. درنهایت احتمالاً فقط از آن بپرسید: «خب به‌نظرت قدم بعدی چی باشه؟» چه شغلتان را از دست بدهید چه نه، مشارکتتان اختیاری خواهد بود. این‌وضعیت خارج از محیط کار هم فرق چندانی ندارد. برخی پژوهشگران از ادب و دقت مدل‌های اولیه تعجب کرده‌اند اما اکنون واضح است که مهارت‌های اجتماعی نیز مانند هر مهارت دیگری توسط ماشین‌ها قابل یادگیری هستند. مردم درحال‌حاضر با هوش مصنوعی رابطه عاشقانه دارند و پزشکان هوش مصنوعی اغلب دربرخوردبا بیمار بهتر از همتایان انسانی‌شان ظاهر می‌شوند. وقتی هرکدام از ما به منبع بی‌پایانی از محبت، راهنمایی و پشتیبانی شخصی‌شده دسترسی داشته باشیم زندگی چگونه خواهد بود؟ خانواده و دوستانمان بیش‌ازهمیشه به صفحه گوشی خیره می‌شوند، اگر هم حرفی بزنند از چیزهای جالبی که دستیار مجازی‌شان گفته تعریف می‌کنند. شاید ناراحت شوید که دیگران وقتشان را با همراهان مجازی می‌گذرانند اما درنهایت ممکن است خود را در حال مشورت با دستیار هوش مصنوعی‌تان بیابید. هوش مصنوعی ممکن است جایگزین روابط انسانی شود، به‌طوری‌که افراد برای آرامش به آن پناه ببرند و دراین‌میان ارتباط انسانی را خسته‌کننده و بی‌ارزش‌تر حس کنند تااینجای‌کار همه‌چیز رنگ‌وبوی آخرالزمانی دارد. آیا نمی‌توانیم تصمیم بگیریم از هوش مصنوعی به‌این‌روش استفاده نکنیم و مشاوران انسانی، کالاها و خدمات ساخته‌شده توسط انسان را ترجیح دهیم؟ مشکل این‌است‌که ممکن است تشخیص جایگزینی هوش مصنوعی در بسیاری از زمینه‌ها دشوار باشد و بخش‌هایی که متوجه آن می‌شویم بیشتر شبیه پیشرفت‌های بزرگ به‌نظر می‌رسند. همین‌حالا هم نمی‌توان محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی را از آثار انسانی تشخیص داد. درچنین‌شرایطی چطور می‌توان توجیه کرد که برای یک روان‌درمانگر، وکیل یا معلم انسانی دوبرابر هزینه بدهیم درحالی‌که کیفیت کارش نصف یک هوش مصنوعی‌ست؟ سازمان‌هایی که همچنان سراغ نیروی انسانی کند، گران و پرخطا می‌روند در برابر رقبایی که به‌سراغ هوش مصنوعی سریع، ارزان و قابل‌اعتماد می‌روند خیلی‌زود بازی را می‌بازند؛ اما آیا نمی‌توان برای رسیدگی به این‌مسائل به دولت‌ها تکیه کنیم؟ متأسفانه آن‌ها هم وسوسه می‌شوند که همه‌چیز را به هوش مصنوعی بسپارند. سیاستمداران و کارمندان دولت نیز نهایتاً مشارکت انسان‌ها در تصمیم‌گیری را عامل تأخیر، سوءتفاهم و مشاجره تلقی خواهند کرد و با دستیاران مجازی خود مشورت خواهند کرد. نظریه‌پردازان سیاسی گاهی‌اوقات درمورد نفرین منابع صحبت می‌کنند، پدیده‌ای که در آن کشورهایی با منابع‌طبیعی فراوان بیشتر به‌سمت حکومت‌های خودکامه و فاسد می‌روند. ایده اصلی این‌است‌که منابع باارزش باعث می‌شوند دولت‌ها کمتر به مردمان خود وابسته باشند و این به‌نوبه‌خود دولت را وسوسه می‌کند تا از نقش شهروندان چشم‌پوشی کند. همین اتفاق ممکن است برای منبع به ظاهر نامحدود هوش مصنوعی بیافتد. وقتی سرمایه انسانی بازدهی کمتری دارد چرا باید در آموزش و بهداشت سرمایه‌گذاری کرد؟ بااین‌حال نگران‌کننده‌ترین حالت این‌است‌که همه این تفاسیر برای ما منطقی به‌نظر برسد. وقتی هوش مصنوعی بتواند جای انسان را در هرکاری‌که شهروندان انجام می‌دهند بگیرد، فشار چندانی بر دولت‌ها برای مراقبت از مردم وجود نخواهد داشت. حقیقت تلخ این‌است‌که حقوق دموکراتیک تاحدی به‌دلیل ضرورت‌های اقتصادی و نظامی و برای تضمین ثبات به‌وجود آمدند اما وقتی دولت‌ها به‌جای شهروندان از مالیات بر هوش مصنوعی تأمین مالی شوند و خودشان هم به‌نام کیفیت و کارایی شروع به ‌جایگزینی کارمندان انسانی با هوش مصنوعی کنند، این‌موارد چندان اهمیتی نخواهد داشت. حتی گزینه‌هایی مانند اعتصابات کارگری یا جنبش‌های مدنی نیز به‌تدریج در برابر ناوگان پلیس‌های خودران و نظارت خودکار بی‌اثر خواهد شد. همین دستیاران هوش مصنوعی که دراین‌مرحله ابتدایی و خام فعلی‌شان دل صدهاهزارنفر را برده‌اند در آینده با زبانی فریبنده و دل‌نشین اما هوشمندانه برایمان استدلال خواهند کرد که چرا کناررفتن تدریجی انسان‌ها نشانه‌ای از پیشرفت است. حقوق هوش مصنوعی به‌عنوان بزرگ‌ترین جنبش حقوق مدنی بعدی مطرح خواهد شد و کسانی‌که شعار انسان مقدم است سر دهند به‌عنوان نیروهای واپس‌گرا و ایستاده در سوی نادرست تاریخ قلمداد خواهند شد. درنهایت بدون آن‌که کسی چیزی را ازپیش برنامه‌ریزی کرده باشد ممکن است همه ما تنها درتلاش برای حفظ پول، نفوذ و حتی جایگاه خود باشیم. دنیای آینده شاید در نگاه اول مهربان‌تر و انسانی‌تر به‌نظر برسد؛ هوش مصنوعی کارهای خسته‌کننده را انجام می‌دهد و خدمات و محصولاتی بسیاربهتر ارائه می‌کند؛ اما در چنین دنیایی ممکن است به انسان‌ها به‌چشم مانعی برای رشد نگاه شود. مدیرعامل آنتروپیک و مدیرعامل OpenAI، معتقدند وقتی نیروی کار انسانی دیگر توان رقابت با هوش مصنوعی را نداشته باشد ناچار می‌شویم ساختار اقتصادی را به‌طورکامل از نو سامان‌دهی کنیم اما هیچ‌کس ایده روشنی دراین‌باره ندارد. کسانی‌که احتمال تغییرات اساسی را تصدیق می‌کنند بیشتر بر تهدیدات فوری ناشی از سوءاستفاده یا تبانی مخفیانه توسط هوش مصنوعی تمرکز دارند. دراین‌میان، اقتصاددان‌هایی مثل جوزف استیگلیتز، نسبت به این هشدار داده‌اند که ممکن است هوش مصنوعی دستمزد نیروی انسانی را تا حد صفر پایین بیاورد. بااین‌حال هنوز خیلی‌ها حاضر نیستند باور کنند که این فناوری ممکن است روزی فراتر از یک ابزار کمکی ساده برای انسان‌ها عمل کند. برای جلوگیری از سلب تدریجی قدرت خود چه‌کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ اولین‌قدم صحبت درمورد آن است. روزنامه‌نگاران، دانشگاهیان و دیگر متفکران به‌طرز عجیبی درمورد این‌موضوع سکوت کرده‌اند. گفتن اینکه من از آینده می‌ترسم چراکه توان رقابت ندارم ضعیف و تحقیرآمیز به‌نظر می‌رسد. این جمله که شما باید نگران باشید زیرا بی‌اهمیت خواهید شد توهین‌آمیز به‌نظر می‌رسد و اگر بگوییم ممکن است فرزندانتان وارث دنیایی شوند که جایی برایشان ندارد انگار ازپیش تسلیم شده‌ایم. برای‌همین عجیب نیست اگر خیلی‌ها با خودشان بگویند من که احتمالاً همیشه یک برتری خاص دارم و حذف نمی‌شوم یا برعکس، با خودشان کنار بیایند که اصلاً من کی هستم که مانعی برای پیشرفت دنیا به‌حساب بیایم؟ یکی از راه‌حل‌های بدیهی این‌است‌که اساساً از ساخت هوش مصنوعیِ عمومی صرف‌نظر کنیم. سرافرازان

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه