خزر در تب رقابت انرژی
محمدحسین سیفاللهی مقدم: کشورهای ساحلی خزر با سرعت و فناوری نوین درحالبهرهبرداری انرژی هستند و ایران باید با سرمایهگذاری و توسعه فوری، سهم خود را از این میدان نفتی و گاز ارتقا دهد. دریای خزر بزرگترین منبع بسته آب جهان است که با دارابودن ذخایر قابلتوجه هیدروکربنی، در کانون توجه پنج کشور ساحلی یعنی ایران، روسیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان قرار دارد. این پهنه آبی نهتنها بهلحاظ منابع انرژی بلکه ازمنظر امنیت، حملونقل و ژئوپلیتیک، اهمیت ویژهای دارد. برآوردها نشان میدهد خزر دارای دهها میلیاردبشکه نفت و صدها تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی است. بخش قابلتوجهی از این ذخایر در میادین دریایی یا نزدیک به مرزهای آبی مشترک قرار دارد، که بهرهبرداری از آن، همواره محل رقابت و تعامل کشورهای ساحلی بوده است. در دهه گذشته، روند برداشت و اکتشاف در کشورهای حاشیه خزر بهسرعت افزایش یافته است. آذربایجان با بهرهگیری از همکاری شرکتهای بزرگ بینالمللی مانند BP و SOCAR، پروژههای عظیم حفاری دریایی را اجرا کرده و توانسته تولید نفت خود را تا مرز صدهاهزار بشکه در روز تثبیت کند. روسیه نیز بااستفادهاز توان فنی و تجهیزات پیشرفته، در بخش شمالی خزر ذخایر جدیدی را کشف و وارد مرحله بهرهبرداری کرده است. ترکمنستان بیشازپیش بهسمت گسترش بخش انرژی دریایی خود حرکت کرده و قراردادهای چندمیلیارددلاری را با شرکتهای آسیایی و اروپایی منعقد کرده است. اینوضعیت در قزاقستان نیز مشهود است؛ پروژههایی مانند میدان “کاشاگان” بهعنوان یکی از بزرگترین میادین نفتی تازهکشفشده جهان، با فناوریهای پیشرفته توسعه یافته است. دراینمیان، ایران نیز سهم معینی از ذخایر خزر دارد، اما سرعت توسعه میادین آبی آن، بهویژه در بخش شمالی، قابلمقایسه با شتاب رقبا نیست. ایران طی سالهای اخیر، پروژههایی برای اکتشاف و برداشت در خزر آغاز کرده است؛ ازجمله استقرار سکوی جدید حفاری در بندر نوشهر و عملیات اکتشافی در بلوکهای دریایی، اما ایناقدامات با موانع متعددی روبهرو است: 1. فناوری حفاری در آبهای عمیق: بخشهای زیادی از ذخایر ایران در مناطق عمیق یا فوقعمیق قرار دارد. حفاری در این اعماق، نیازمند تجهیزات پیچیده و فناوریهای پیشرفته مانند سیستمهای کنترل فشار خودکار، لولهگذاری زیرآبی و کشتیهای تخصصی پشتیبان است. تحریمها و محدودیتهای انتقال دانش فنی، دسترسی ایران به این فناوریها را با مشکل مواجه کرده است. 2. کمبود سرمایهگذاری خارجی: پروژههای دریایی نیازمند میلیاردهادلار سرمایه اولیه برای تجهیز، حفاری و ایجاد زیرساخت انتقال هستند. فضای نااطمینان سیاسی و اقتصادی، بسیاری از سرمایهگذاران خارجی را محتاط و بعضاً منصرف کرده است. 3. زیرساختهای انتقال انرژی: خطوط لوله زیرآبی، سکوی فراورش و پایانههای ساحلی باید قبل از بهرهبرداری کامل ساخته و عملیاتی شوند. نبود این زیرساختها، باعث افزایش هزینه حمل با نفتکش و کاهش بهرهوری برداشت میشود. برداشت سریع و پیوسته کشورهای رقیب، معنای اقتصادی روشنی دارد؛ کاهش سهم واقعی ایران از منابع مشترک. در میادین دریایی، هر واحد انرژی که استخراج میشود، امکان برداشت آن برای سایر کشورها را از بین میبرد. اینمسئله نهتنها درآمدهای ارزی آتی کشور را تهدید میکند بلکه مانع توسعه صنایع پاییندستی مانند پتروشیمی، پالایشگاهی و فرآوری گاز در شمال ایران میشود. همچنین، وجود منابع انرژی قابلتوجه در خزر، میتواند ایران را در جایگاه صادرکننده به بازارهای اروپایی یا آسیایمرکزی قرار دهد. اما بدون برنامه توسعه سریع، اینفرصت بهراحتی از دست خواهد رفت. علاوهبر جنبه اقتصادی، دریای خزر یک میدان رقابت ژئوپلیتیک است. حضور شرکتهای اروپایی و آسیایی در پروژههای کشورهای دیگر، باعث تثبیت نفوذ سیاسی این بازیگران در منطقه شده است. اگر ایران دراینرقابت حضور فعال نداشته باشد، هم در حوزه انرژی و هم در موازنه قدرت منطقهای، موقعیتش تضعیف میشود. کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشهای متعددی که در سالیان اخیر منتشر کردهاند برای برونرفت از وضعیت فعلی، مجموعهای از راهکارهای زیر را پیشنهاد کردهاند ازجمله تسریع سرمایهگذاری داخلی آنها میگویند استفاده از منابع صندوق توسعه ملی، انتشار اوراق مشارکت انرژی و جذب سرمایه بخش خصوصی داخلی برای توسعه زیرساختهای حفاری و انتقال باید در قدم نخست موردارزیابی و عمل قرار گیرد. همچنین دیپلماسی انرژی فعال نیز میتواند دراینزمینه به صنعت نفت کمک کند بهطوریکه بهکارگیری روابط دیپلماتیک برای ایجاد پروژههای مشترک با کشورهای همسو و کاهش رقابت منفی در برداشت شکل گیرد. مدلهای جدید قرارداد نفتی نیز یکیدیگر از کارهایی است که باید انجام شود. بازطراحی قراردادهای نفت و گاز بهگونهایکه ریسک سرمایهگذاران خارجی کاهش یابد و بازگشت سرمایه تضمینشدهتری داشته باشند. انتقال و بومیسازی فناوری حفاری عمیق از جمله نقاط ضعف ایران است که همکاری با شرکتهای دارای دانش فنی در کشورهای آسیایی، بهویژه چین و هند، و تلاش برای آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص میتواند دراینزمینه راهگشا باشد. ایجاد زیرساختهای انتقال سریع نیز از دیگر کارهایی است که باید انجام شود. خط لوله زیرآبی و ایستگاههای فراورش ساحلی باید در اولویت قرار گیرد تا برداشت و عرضه انرژی بدون توقف و با کمترینهزینه انجام شود. اگرچه برخی تصمیمات کوتاهمدت میتواند بخشی از عقبماندگی را جبران کند، اما رقابت در دریای خزر نیازمند برنامهریزی بلندمدت و نگاه راهبردی است. ایران باید جایگاه خود را بهعنوان مالک بخشی از منابع انرژی این دریا تثبیت کرده و ظرفیت برداشت را متناسب با تحولات فنی و اقتصادی روز ارتقاء دهد. مهر