آرمان فلسطین؛ و نمایش صلح کاخ سفید
فاطمه کلانتری: برقراری آتشبس شکننده درحالی امیدواریها برای پایان دوسال نسلکشی در نوار غره را افزایش داده که نگاهی به تجربه تاریخی نمایشهای صلح پیشین بهکارگردانی کاخ سفید، بیشازپیش لزوم واقعگرایی را که تهران در دو بیانیه باصراحت به آن پرداخته، موردتأکید قرار میدهد. نسلکشی دوساله در نوار غزه درحالی با ابتکاری که بهنام دونالد ترامپ زده شد، بهپایان رسید که موضع جمهوری اسلامی ایران که در قالب دو بیانیه در زمان تفاهم برای امضای توافق و همچنین در مرحله امضای توافق نهایی آتشبس صادر شد، نکات مهم و کلیدی را دربرگرفته بود. وزارت امور خارجه در ۱۷ مهرماه با یادآوری مفاد بیانیه مورخ ۱۴ مهر درخصوص پایاندادن به نسلکشی در غزه، تأکید کرد جمهوری اسلامی همواره از هر اقدام و ابتکاری که متضمن توقف جنگ نسلکشی، خروج نظامیان اشغالگر، ورود کمکهای بشردوستانه، آزادی اسرای فلسطینی و احقاق حقوق بنیادین فلسطینیان باشد، حمایت کرده. دراینبیانیه آمده که «جمهوری اسلامی ایران بهعنوان حامی مقاومت مشروع ملت فلسطین در مسیر احقاق حق تعیین سرنوشت، درایندوسال از همه ظرفیتهای دیپلماتیک خود بهویژه در سطح منطقه و سازمان همکاری اسلامی و سازمان ملل، برای فشار بر رژیم صهیونیستی و حامیان آن جهت توقف نسلکشی و خروج اشغالگران از غزه استفاده کرده». دستگاه دیپلماسی در بیانیه پیشین یادآوری مسئولیت قانونی و اخلاقی جامعه جهانی برای مقابله با نسلکشی ادامهدار در غزه طبق «کنوانسیون ۱۹۴۸ سازمان ملل برای پیشگیری و مجازات نسلکشی» و نیز مسئولیت قانونی و اخلاقی تکتک دولتها برای مساعدت به مبارزه مشروع و قانونی ملت فلسطین جهت تحقق حق تعیین سرنوشت و رهایی از یوغ اشغال، آپارتاید و استعمار رژیم صهیونیستی، اعلام کرده بود که تهران همواره از هر ابتکاری که متضمن توقف پاکسازی قومی و جنایات جنگی و ضدبشری در غزه بوده و زمینه احقاق حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین را فراهم کند، حمایت کرده است. نکات مهم این دو بیانیه اما در پاراگرافهای پایانی آن موردتأکید قرار گرفته است؛ دقیقاً جاییکه تهران میافزاید: «ایران با درنظرداشت ابعاد و جنبههای خطرناک اینطرح و ضمن هشدار مجدد نسبت به تکرار بدعهدی و کارشکنی رژیم صهیونیستی در عمل به وعدهها بهویژه در پرتو طرحهای توسعهطلبانه و نژادپرستانه رژیم، هرگونه تصمیمگیری دراینخصوص را در صلاحیت مردم و مقاومت فلسطین دانسته و از هر تصمیم آنهاکه متضمن توقف نسلکشی فلسطینیان، خروج ارتش اشغالگر صهیونیستی از غزه، احترام به حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین، ورود کمکهای بشردوستانه و بازسازی غزه باشد، استقبال میکند». بیانیه دوم اینرا موردتأکید قرار میدهد: «وزارت امور خارجه مجدداً تأکید میکند توقف جنایت و نسلکشی در غزه، نافی مسئولیت دولتها و نهادهای صلاحیتدار بینالمللی برای پیگیری وظیفه مشترک قانونی، انسانی و اخلاقی جامعه جهانی جهت اجرای عدالت ازطریق شناسایی و محاکمه آمران و عاملان جنایات جنگی، نسلکشی و جنایات علیه بشریت در نوار غزه، با هدف پایاندادن به بیکیفرمانی چنددههای رژیم صهیونیستی نیست». تکرار بدعهدی و کارشکنی که در بیانیه دستگاه دیپلماسی موردتأکید قرار گرفته و نسبت به تکرار آن هشدار داده شده است شاید بیش از هر نمونه تاریخی اذهان را متوجه «نشست اسلو» میکند. کنفرانس صلح اسلو که در ۱۹۹۳ میان نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و رژیم اسرائیل برگزار شد، در زمان خود و از نگاه تحلیلگران نقطهعطفی در تاریخ مناقشه فلسطین و اسرائیل بهشمار میرفت. مذاکرات محرمانه در نروژ با میانجیگری دولت اینکشور آغاز شد و برای نخستینبار دو طرف رسماً یکدیگر را بهعنوان طرف مذاکره و نماینده مشروع مردم خود بهرسمیت شناختند. نتیجه این گفتوگوها «توافقنامه اسلو» بود که در سپتامبر همانسال در کاخ سفید با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون امضا شد. طبق مفاد این توافق؛ اسرائیل پذیرفت بخشی از اراضی اشغالی کرانه باختری و نوار غزه را تدریجی به اداره فلسطینی واگذار کند. درمقابل، سازمان آزادیبخش فلسطین تعهد داد موجودیت اسرائیل را بهرسمیت شناخته و از اقدامات مسلحانه دست بکشد. این توافق زمینهساز ایجاد «تشکیلات خودگردان فلسطین» شد که اداره امور داخلی مناطق فلسطینی را برعهده گرفت. با وجود فضای امیدآفرین اولیه، روند صلح اسلو در سالهای بعد با موانع جدی مواجه شد. گسترش شهرکسازی اسرائیل و بدعهدی این رژیم به مفاد توافق، اختلاف بر سر وضعیت نهایی قدس و بازگشت آوارگان و نیز ترور اسحاق رابین در سال ۱۹۹۵ توسط افراطگرایان صهیونیست عملاً روند اجرای توافق را متوقف کرد. از نگاه بسیاری از ناظران، شکست اسلو نهتنها مانع تحقق آرمان «دولت مستقل فلسطین» شد بلکه زمینه بیاعتمادی عمیقتر میان دو طرف و بازگشت چرخه خشونت به خاورمیانه را فراهم کرد. تهران این توافق را نه «صلح» بلکه «تسلیم سیاسی» و انحراف از آرمان مقاومت و آزادسازی سرزمین فلسطین ارزیابی کرد. ایران اسلو را تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای مشروعیتبخشی به اشغالگری و تقسیم مسئله فلسطین به پروندهای قابلمدیریت دانست. نشست اسلو ۲ درواقع مرحله دوم از مذاکرات صلح میان سازمان آزادیبخش فلسطین و رژیم اسرائیل بود که در ۲۸ سپتامبر ۱۹۹۵ در شهر طابا در مصر نهایی و سپس در واشنگتن توسط یاسر عرفات و اسحاق رابین امضا شد. توافق در ادامه گفتوگوهای «اسلو ۱» (۱۹۹۳) و در چارچوب همان روند صلح شکل گرفت اما جزئیات بیشتری از چگونگی اداره مناطق فلسطینی و روند انتقال قدرت را مشخص میکرد. این توافق مانند اسلو ۱ با کارشکنی اسرائیل، تداوم شهرکسازیها و فضای بیاعتمادی مواجه شد. با رویکارآمدن دولتهای تندرو در تلآویو، اسلو ۲ عملاً متوقف شد و بسیاری از تعهدات هرگز اجرا نشدند. شکست اسلو دوم نشان داد روند صلحی که برپایه موازنه نابرابر قدرت و بیتوجهی به واقعیت اشغال بنا شده، سرنوشتی جز بنبست ندارد.ایرنا