نگاهی به پدیده مهاجرت
چقدر مانده تا از''اصل'' هم بیفتیم؟!
مهرداد ناظری
تحقیقات آماری سازمان ملل متحد نشان میدهد در حال حاضر چیزی بیش از ٢٤٤میلیون نفر در جهان به عنوان مهاجر و پناهنده زندگی میکنند که به علل مختلفی خواسته یا ناخواسته در مناطق مختلف جغرافیای بینالملل پراکنده شدهاند. البته وقتی صحبت از مهاجرت میشود، نباید تنها به افرادی که مرزهای کشورشان را ترک میکنند، توجه کرد؛ بلکه موارد بسیاری از مهاجرتهایی که در دل مرزها و به شکل ملی در هر کشوری رخ میدهد هم مورد نظر این گزارش است و در آن، به موضوع «ریشهها» و بلایی که سر این پایهایترین بخش هویتی انسانها خواهد آمد، بیش از سایر عوامل مثبت و منفی بیرونی این رویداد جهانی اشاره خواهیم کرد. این روزها وقتی قرار است به یکی از مشکلاتی که جامعه و نسل حاضر با آن دست به گریبان است، اشاره کنیم، بیشک دور شدن از ریشهها و فرهنگ سنتی و بومیمان جزو اولین گزینههای مورد بحث است. حتما شما هم ضربالمثل «از اسب افتادن؛ اما از اصل نیفتادن» را شنیدهاید. اصل، در اینجا همان ریشههایی است که در گذر اتفاقات مختلف و روند توسعه کمکم فرسودهتر میشود و دور نیست که کاملا خشکیده و «بیریشگی» هم به بلای تازه بشر قرن بیستویکم اضافه شود. کمااینکه وقوع جنگها و رخدادهایی که مشکلات اقتصادی، معیشتی و امنیتی را به دنبال میآورند، به این حقیقت تلخ دامن میزند و حرکت به سمت آن فاجعه جهانی را سرعت میبخشد. پایگاه اطلاعرسانی World Atlas در گزارشی که ١٩ سپتامبر سال ٢٠١٦ منتشر کرد، از ٣٠ کشور نام برده که بیشترین تعداد مهاجرین بینالمللی را در خود جای دادهاند. در این گزارش، نام ایران هم با دومیلیون و ٦٤٩هزارو ٥١٦ نفر در رده بیستم فهرست خودنمایی میکند و البته همین حالا که این آمار را میخوانید، نگاهتان متوجه حضور افغانیهایی خواهد شد که گاه احساس میکنید تعدادشان از شهروندان تهرانی هم بیشتر شدهاند؛ اما به همین نسبت، ایرانی مقیم خارج از کشور داریم که به علل مختلف، سر از آن سوی آبها درآوردهاند. گرچه در این مورد آمار دقیقی وجود ندارد و آنگونه که سایت خبررسانی «صبح قزوین» در تاریخ ٢٨ شهریورماه سال جاری عنوان کرده است، سید جواد قوام شهیدی؛ مدیرکل اداره امور ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه با بیان اینکه آمار ایرانیان خارج از کشور به طور دقیق مشخص نیست، گفته است: «ایرانیان خارج از کشوری که تاکنون به ثبت رسیدهاند، بالغ بر چهارمیلیون نفر هستند». نگاه قابل توجه در کنار همه عواقبی که اینگونه پراکندگیهای انسانها در جوامع بیگانه دارند، این است که در آینده چه تعداد از این مهاجرین هویت واقعی خودشان را به یاد خواهند آورد و چقدر، آن اصلیت خود را حفظ کردهاند؟ مهاجرت در همین بخش داخلی و ملی خودش هم منجر به تغییرات فرهنگی متعددی شده است که گاه خطراتی جدی برای فرهنگ کشورها به بار میآورند. گذشته از معضلات اقتصادی و کمبودهایی که تراکمهای جمعیتی در نقاطی که به عنوان کلانشهر و مراکز اصلی هر کشوری شناخته میشوند، ایجاد میکنند، بیریشگی را باید دغدغهای جدی دانست که اثرات سوء آن بر فرهنگها و سنتها جبرانناپذیر است. حرکت به سوی جوامعی که احساس میکنیم امکانات بهتر و بیشتری در اختیارمان میگذارند؛ چه داخل کشور و چه خارج از کشور، همراه با خود مسائلی را دارند که میتوان از آن به عنوان «اختلاط فرهنگی» یاد کرد؛ امری که تناقضهای بسیاری را به دنبال میآورد و نتیجه آن به شکل فرهنگی چهلتکه در جامعه نمود پیدا خواهد کرد؛ افرادی دوگانه که نه به نسب بومی خود شبیه هستند و نه با جامعه جدید یکشکل شدهاند. بیشتر شبیه به نمونههایی ناهمگون درآمدهاند که به راحتی توی ذوق میزنند و حتی ممکن است از سوی ساکنین زیستگاه جدیدشان، کاملا پذیرفته نشده و زندگی برایشان سختتر از قبل شود. کما اینکه چنین حرکتهایی در دل جوامع میتواند منجر به بروز خردهفرهنگهایی شود که نه تنها یکدستی آن جغرافیا و اقلیم را از بین میبرند؛ بلکه امکانی بالقوه برای وقوع انواع جرمها و بزهها فراهم میکنند. آمار سازمان ملل حاکی از آن است که تعداد مهاجرین جهان در سال ٢٠١٥ نسبت به سال ٢٠٠٠ چیزی حدود ٤١درصد افزایش داشته است که امری تاملبرانگیز محسوب میشود. آنگونه که مرکز خبری CNN در ١٥ آگوست سال جاری میلادی آورده است: «تنها در آمریکا، ١٣درصد جمعیت را مکزیکیها، ٧,٧درصد را هندیها، ٧.٥درصد را چینیها، ٤.٩درصد را فیلیپینیها و ٤.٦درصد را کوباییها تشکیل میدهند!» در چنین جامعه مختلطی واقعا چگونه میتوان انتظار داشت که در یک دهه آینده نسلی که به عنوان یک مکزیکی در ایالات متحده متولد میشوند، باز هم مکزیکی بمانند؟ گزارشی که سازمان ملل در مورد آمار مهاجرین سال ٢٠١٥ منتشر کرده حاکی از آن است که دوسوم این افراد یعنی ٧٦میلیون نفر در اروپا ساکن شدهاند که اگر بخواهیم نگاهی عمیقتر به این فاجعه انسانی داشته باشیم، مانند این است که بتوان با آنها کشوری با جمعیتی تقریبا نزدیک به ایران تاسیس کرد! امروز، فرصت خوبی است برای آنکه در هر جغرافیایی که زندگی میکنیم، دستکم در کنار همه بهروزشدنها، اصل و نسبمان را به یاد بیاوریم و درصدد زندهنگهداشتن واقعیاتی باشیم که هویت ما را به عنوان یک انسان در این پهنه گسترده جهانی شکل میدهد و بتوانیم انتقالدهنده خوبی برای هویتمان به نسل بعدی باشیم.