تیتر خبرهای این صفحه

زنان و مسائل پیرامون‌شان از نگاه اندیشمندان

املین گولدن پنکهرست

بدون شک، حق رأی یکی از مهم‌ترین رویدادهای تکامل اولیه جنبش‌های مدافع حقوق زنان بود. هواخواهان حق رأی زنان که سافروجت‌ها نیز نامیده می‌شدند؛ کسب حق رأی را مقدمه مشارکت سیاسی زنان در جامعه می‌دانستند. در سال ۱۸۴۸ جنبش حق رأی زنان در ایالات متحده آمریکا به یک جنبش اجتماعی گسترده تبدیل شد. در سال ۱۸۹۳، نیوزیلند نخستین کشوری بود که حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. اما تا رسیدن به این نقطه، تلاش‌های بسیاری صورت گرفت که به‌سادگی نمی‌توان از کنار آنها گذشت. املین گولدن پنکهرست؛ فعال حقوق زنان اهل بریتانیا یکی از آن افراد تأثیرگذار است. امیلین در ۱۵ ژوئیه ۱۸۵۸ در شهرک موس سایت در نزدیکی شهر منچستر بریتانیا در خانواده‌ای به دنیا آمد که پدر و مادرش هر دو فعال سیاسی بودند. او در چهارده‌سالگی با جنبش حق رأی زنان آشنا شد. املین پنکهرست معتقد بود که حق رأی زنان، زندگی سیاسی را از پایه دگرگون خواهد کرد، و حس جدید نوع‌دوستی و اخلاق را به وجود خواهد آورد.

املین در سال ۱۸۷۹ با وکیلی به‌نام ریچارد پنکهرست آشنا شد و  آنها عروسی خود را در كلیسای سنت لوك‌، پندلتون در 18 دسامبر 1879 انجام دادند. ریچارد ۲۴‌سال از او بزرگ‌تر بود و به‌خاطر حمایتش از حق رأی زنان شهرت داشت. آنها صاحب پنج فرزند شدند. ریچارد پنکهرست از فعالیت‌های همسرش بیرون از خانه حمایت می‌کرد و املین اتحادیه حق رأی زنان را بنیان گذاشت که برای به‌دست‌آوردن حق رأی زنان مجرد و متأهل تلاش می‌کرد. املین پنکهرست معتقد بود که حق رأی زنان، زندگی سیاسی را از پایه دگرگون خواهد کرد، و حس جدید نوع‌دوستی و اخلاق را به وجود خواهد آورد. او گروه «سافروجت» را برای کسب حق رای زنان در بریتانیا ایجاد کرد. این زنان از راه‌های مختلف حتی راه‌های خشن برای رسیدن به خواسته خود استفاده می‌کردند. املین پنکهرست از شخصیت‌های برجسته طرفدار حق رأی زنان بود که برای اجتماعات بزرگی از مبارزات زنان انگلیسی سخن می‌گفت. در طول دهه 1880‌، امیلین در کنار تمایل به همسر و فرزندان خود‌، هنوز هم به فعالیت‌های سیاسی گرایش بسیار داشت. اگرچه او در ده‌سال، پنج فرزند به دنیا آورد‌، اما هم او و هم ریچارد معتقد بودند که او نباید خود را به فعالیت‌های خانوادگی محدود کند. بدین‌ترتیب یک پرستار برای کمک به فرزندان استخدام کردند تا امیلین به مسئولیت‌های خود در انجمن صنفی زنان نیز بپردازد. دختر آنها کریستابل در 22 سپتامبر 1880 و کمتر از یک‌سال بعد از عروسی متولد شد. دخترهای دیگرشان الی و سیلویا بودند و فرزندشان فرانسیس هنری با نام مستعار فرانک در سال 1884 به‌دنیا آمد. به‌زودی پس از آن ریچارد پانخورست حزب لیبرال را ترک کرد. وی شروع به بیان دیدگاه‌های رادیکال‌تر سوسیالیست کرد و دادگاهی را علیه چندین تاجر ثروتمند مطرح کرد. این اقدامات باعث ناراحتی عصبانیت رابرت گولدن شد و حال و هوای خانه تنش پیدا کرد. در سال 1885‌، پانکهرست‌ها به
Chorlton-on-Medlock نقل مکان کردند و دخترشان آدلا متولد شد. آنها سال بعد به لندن نقل مکان کردند‌؛ جایی‌ که ریچارد برای نامزد شدن در انتخابات به‌عنوان عضو پارلمان ناموفق بود و پانکهرست به‌همراه خواهرش مری جین یک فروشگاه پارچه کوچک به نام‌های امرسون افتتاح کرد. در سال 1888‌، نخستین ائتلاف گروهی در سراسر انگلیس که از حق رأی زنان حمایت می‌کرد‌؛ یعنی «انجمن ملی حقوق زنان» (NSWS)‌، پس از رأی اکثریت اعضاء تصمیم به پذیرش سازمان‌های وابسته به احزاب سیاسی گرفت. با عصبانیت از این تصمیم‌، برخی از رهبران این گروه‌،‌ از‌جمله لیدیا بکر و میلیسانت فاوت‌، از این جلسه خارج شدند و تشکیلاتی جایگزین ایجاد کردند که متعهد به «قوانین قدیمی» باشد  که بعد از راه‌اندازی دفتر مرکزی آن‌، «انجمن بزرگ کالج استریت» نامیده شد. پانکهرست خود را با گروه «قوانین جدید» که به‌عنوان انجمن اجتماعات خیابان پارلمان (PSS) معروف شد‌، همراستا کرد. از‌آنجا‌که غالباً تصور می‌شد که زنان متأهل از زمان رأی‌دادن همسران‌شان به رأی نیازی ندارند‌، برخی از اعضای PSS احساس می‌کردند که دادن رأی‌دادن به زنان مجرد و بیوه‌ها اقدامی عملی در مسیر رأی‌گیری کامل است. هنگامی که عدم تمایل به حمایت از PSS به نمایندگی از زنان متأهل مشخص شد‌، پانکهرست و همسرش به سازماندهی یک گروه جدید دیگر به‌نام WFL اهتمام ورزیدند که قائل به حق رأی برای همه زنان اعم از متأهل و ازدواج نکرده بود. اعضای اولیه WFL شامل جوزفین باتلر؛ رهبر انجمن ملی بانوان در زمینه مهار بیماری‌های مسری بود. همچنین دوست پانکهرست؛ الیزابت و هریوت ایتون استنتون بلاچ‌، دختر الیزابت کاندیدای پیشگویی ایالات متحده بود. WFL یک سازمان رادیکال محسوب می‌شد؛ زیرا علاوه بر حق رأی زنان‌، از حقوق برابر زنان در زمینه طلاق و ارث نیز حمایت می‌کرد. همچنین از اتحادیه کارگری حمایت می‌کرد و به‌دنبال اتحاد با سازمان‌های سوسیالیستی بود. گروه محافظه‌کار‌تر که از انشعاب NSWS پدید آمده است‌، علیه آنچه آنها «جناح چپ افراطی» جنبش خوانده بودند، حرف می‌زدند. WFL با تمسخر به سخنان منتقدان، تأکید کرد که حمله گسترده‌تری به نابرابری اجتماعی مورد نیاز است. رادیکالیسم این گروه باعث شد که اعضاءاضلی آن مجبور شوند که کشور را ترک کنند. چندماه بعد ناگهان ریچارد پانخورست دردهای شدید معده شد. او به بیماری زخم معده دچار شده بود و در سال 1897 حال او رو به وخامت گذاشت. خانواده با اندکی امید به بهتر‌شدن حال او در خاک کشور خود به مدت کوتاهی دوباره به
Mobberley منتقل شدند. او خیلی زود دوباره احساس سلامتی کرد و خانواده در پاییز به منچستر بازگشتند. در تابستان 1898‌، وی دچار عود ناگهانی شد. در این زمان که املین پانکهورست دختر بزرگ‌شان؛ کریستابل را برای دیدار با دوست قدیمی خود؛ نوئمی به کورسایر سوئیس آورده بود، تلگرامی از ریچارد رسید: «من خوب نیستم. خواهش می‌کنم به خانه بیایید‌، عشق من». در پنجم ژوئیه‌، در‌حالی‌که در قطار از لندن به منچستر‌، نشسته بودند، امیلین روزنامه‌ای را دید که خبر مرگ ریچارد پانکهورست را اعلام می‌کرد. املین پنکهرست در سال ۱۹۰۳ و پنج سال پس از مرگ همسرش اتحادیه سیاسی، اجتماعی زنان را بنیان گذاشت. این سازمان همه زنان فعال برای حق رأی زنان بود که وعده می‌داد فقط حرف نزنند بلکه واقعاً دست به عمل بزنند. اعضای این اتحادیه به‌خاطر درگیری‌های فیزیکی که به قصد اعتراض انجام می‌دادند، خیلی زود شناخته شدند. آن‌ها پنجره‌ها را می‌شکستند و به مأموران پلیس توهین می‌کردند. خود املین پنکهرست، دخترانش و برخی دیگر از اعضای فعال اتحادیه چندین بار با مجازات زندان روبه‌رو شدند و آنجا دست به اعتصاب غذا زدند. بعد از آنکه دختر بزرگ پنکهرست یعنی کریستیبل رهبر اتحادیه شد، اختلاف‌های درونی بالا گرفت. ایجاد آتش‌سوزی به تاکتیک مبارزاتی این گروه تبدیل شد و برخی گروه‌های میانه‌روتر علیه خانواده پنکهرست به میدان آمدند. با شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ املین و کریستیبل خواهان توقف فوری فعالیت‌های شبه‌نظامی اتحادیه سیاسی اجتماعی زنان و حمایت از حکومت بریتانیا در مقابل خطر آلمان شدند. آنها زنان را تشویق کردند که به کارخانه‌ها و صنایع تولیدی کمک کنند و مردان جوان را به جنگ تشویق کردند. بالاخره در سال ۱۹۱۸ قانونی تصویب شد که بر‌اساس‌آن به همه مردان بیش از ۲۱‌سال و به همه زنان بالای ۳۰‌سال حق رأی می‌داد. از‌آنجایی‌که جنگ تازه به پایان رسیده بود و تعداد زیادی از مردان بریتانیایی جان خود را از دست داده بودند، این تفاوت سن رأی‌دهندگان به حکومت اطمینان می‌داد که مردان هیچ‌وقت گروه اقلیت رأی‌دهنده نخواهند بود. املین پنکهرست اتحادیه سیاسی اجتماعی زنان را به حزب زنان تبدیل کرد که هدف آن کوشش برای ترویج برابری زنان در عرصه‌های عمومی بود. او در ۱۴ ژوئن سال ۱۹۲۸ درست چند هفته پیش از آنکه دولت محافظه‌کار بریتانیا قانون انتخابات را تغییر بدهد و به زنان بالای ۲۱‌سال حق رأی بدهد، درگذشت. این قانون در دوم ژوئیه ۱۹۲۸ تصویب شد. دو‌سال بعد مجسمه‌ای به یادبود تلاش‌های او در باغ برج ویکتوریا در لندن برپا شد. وی در بین زنانی که برای دستیابی به هدف حق رای زنان به‌پا‌ خاستند، به‌عنوان یک زن ویژه محسوب می‌‌شود. نفوذ و دفاع و پشتیبانی شوهرش از آزادی زنان، به‌تدریج در اندیشه املین اثر کرد. با احساس بی‌علاقگی آزاداندیشان احزاب مستقل کارگری نسبت به حق انتخاب زنان، از آن‌ها ناامید شد و خودش سازمان یا اتحادیه اجتماعی و سیاسی زنان (wspu) را پایه‌گذاری کرد. املین پنکهرست معتقد بود که حق رأی زنان، زندگی سیاسی را از پایه دگرگون خواهد کرد، و حس جدید نوع‌دوستی و اخلاق را به وجود خواهد آورد.  به‌دنبال از هم پاشیدن این اتحادیه او تلاش کرد عضو حزب چپ‌گرای مستقل کارگر شود اما به‌خاطر جنسیتش امکان عضویت در این حزب را پیدا نکرد.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه