«آنا زگرس»؛ ضدفاشسیمی که پاپ ادبیات شد!
سهیلا انصاری: رمان «هفتمین صلیب» عنوان پرفروشترین اثر «آنا زگرس» در جهان را دارد. بهقول «رایش رانیسکی» (منتقد برجسته آلمانی که به او لقب «پاپ ادبیات» را دادهاند)؛ فقط یک رمان بهزبان آلمانی وجود دارد که «ارزش جهانی» دارد؛ و آنهم توسط یک زن نوشته شده؛ که همان «هفتمین صلیب» است. این رمان، داستان یک فرار موفق از یک اردوگاه کار اجباریست؛ اما یک کتاب جنگی سیاسی یا حتی انتقامی نیست؛ بلکه کتاب مهربانی و خیرخواهیست که ازسوی شاعر ترس و وحشت نوشته شده؛ اثری که تضاد بین رژیم نازی و مردم آلمان را توصیف میکند و نشان میدهد چگونه سیستم خودکامه به همهچیز نفوذ کرده است. کتاب، داستان هفتنفر از اُسرای یکی از بازداشتگاههای مرگ است که شکنجههای متوالی، عذابها و تحقیرها و فشارهای روحی، شخصیت انسانی آنها را خُرد مینمود. «آنا زگرس» که نام صلی او «نتی رایلینگ» است، روز ۱۹ نوامبر ۱۹۰۰ در خانوادهای فرهنگدوست، در شهر «ماینتس (آلمان)» دیده به جهان گشود. طی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۵ در دانشگاههای «کلن» و «هایدلبرگ» در رشتههای زبانشناسی، تاریخ، چینشناسی و تاریخ هنر تحصیل و مدرک دکترایش را از دانشگاه «هایدلبرگ» دریافت کرد، رساله دکترایش درباره آثار «رامبرانت» بود. او بعدازاینکه در سال ۱۹۳۳ توسط «گشتاپو» دستگیر و مدتی زندانی شد، به پاریس گریخت. او حدود هفتسال دراینشهر اقامت داشت و دراینمدت، با مجلات ضدفاشیستی که «نویسندگان در تبعید» آنرا منتشر میکردند، همکاری میکرد. در دوران تبعید در پاریس، دو رمان «فزدسر» و «راهی که از میان فوریه میگذرد» را منتشر کرد. «هفتمین صلیب»، تنها اثر حماسی کل ادبیات تبعید آلمان است که موفق شده از دور، یک تصویر انسانی معتبر از آلمان تاریک ارائه دهد. «آنا زگرس» نگارش این کتاب را در سال ۱۹۳۸ پیش از 70سالگی در دوران تبعید در پاریس شروع کرد؛ اما این رمان برای نخستینبار در سال ۱۹۴۲ ابتدا بهزبان انگلیسی و در آمریکا؛ و سپس در سال ۱۹۴۳ نسخه آلمانی آن در انتشارات مکزیکی «آل لیبرو لیبره» منتشر شد. «خوزه مانسیسودور» (نویسنده مکزیکی) نیز هنگام انتشار «هفتمین صلیب» بهزبان اسپانیایی در سال ۱۹۴۳، نوشت: «بدونشک هفتمین صلیب، بزرگترین سندیست که باقی خواهد ماند تا بشریت فردا، شرمگین و ناراحت آنرا بهعنوان نماد دوران ما بهیاد بیاورد». در همان دهه که «هفتمین صلیب» آوازه جهانی پیدا کرده بود، اقتباس موفقی از آن در سال ۱۹۴۴ ازسوی «فرد زینهمان» (کارگردان اتریشی-آمریکایی) و خالق «مردی برای تمام فصول» و «از اینجا تا ابدیت» و برنده چهار جایزه اسکار کارگردانی، صورت گرفت. این کتاب از بسیاری از رمانهای تبعیدی سالهای اول، متفاوت است؛ زیرا نویسنده آن برخلاف بسیاری از همکاران راندهشده خود به خارج کشور؛ عشق به میهن آلمان را رد نکرد و آنرا در موقعیتهای روایت خود بهکار گرفت. شاید اینمسئله بیشترین تأثیر را در کتاب داشت؛ آنچنانکه حتی خود «زگرس» هم به آن باور دارد: «گفته میشود که بخشی از این موفقیت در آمریکا بهدلیل این واقعیت بود که بسیاری از مردم برای اولینبار متعجب و مردد شدند. آنها برای اولینبار دریافتند هیتلر قبلازآنکه خارجیها را نابود کند، بهترین بخش جمعیت خود را از بین برد!» شاید هیچکس در آلمانشرقی بهاندازه «زگرس» جایزه نگرفت؛ از «جایزه ملی جمهوری دموکراتیک آلمان» و «گئورگ بوشنر» گرفته تا «جایزه صلح استالین»؛ او درعینحال نقش سیاسی برجستهای هم داشت. در خارج، آلمان سوسیالیستی را تبلیغ میکرد. بااینحالکه ضدفاشیسم بود؛ اما همزمان یک وطنپرست با عشق عمیق به فرهنگ آلمان هم بود. آنطورکه یکی از فرزندانش گفته؛ او همیشه مایل بود که نویسنده تمام جامعه آلمانیها شود. «هفتمین صلیب»، این اثر ادبی بزرگ، امروز رمانی علیه دیکتاتوری تمامعیار است. محیط داستان، مربوط به دورانیست که دارودسته «هیتلر»، میزان کاربرد مخالفت فاشیسم را بر گوشت و پوست خود مردم آلمان آزمایش میکردند؛ درحالیکه وسایط گسترده تبلیغاتی دولت فاشیستی میکوشیدند تا با وعده رایش هزارساله، تودههای مردم را بفریبند و افکارعمومی را مسخ کنند تا راهِ آغاز جنایتبارترین جنگ جهان تاریخ صاف و هموار شده و کاربرد فاشیسم در عرصه جهانی مورد آزمایش قرار گیرد. دکتر «حسین نوروزی»؛ کارشناس ادبیات آلمانی و مترجم اثر معروف «پوشکین» (دختر سروان) و آثار دیگر هنری، برای ترجمه این رمان مفید و آموزنده تلاش زیادی کرده. این کتاب، اولینبار در سال ۱۳۶۰ در ۴۰۲صفحه به چاپ رسیده است. نکته جالبی که در ابتدای نسخه قدیمی کتاب توجه خواننده را جلب میکند، اعلام غلطهای تایپی کتاب است که در صفحه 25 بهچشم میخورد. مقدمه کتاب را «رحیم نامور» نوشته و انتشارات «جهانسو» در سال 1360 این کتاب را بهقیمت 450ریال چاپ کرده است. کتاب، به ضدفاشیستهای مرده و زنده آلمان تقدیم شده است. او که در سال ۱۹۸۳ در «برلین» درگذشت؛ در عمر ۸۲سالهاش، بیش از ۳۰ عنوان کتاب نوشت که از میانشان «صلیب هفتم»، «ترانزیت»، «گشتوگذار دختران مُرده»، «مردهها جوان میمانند»، «قیام ماهیگیران سنت باربارا»، «آبی واقعی: داستانی از مکزیک»، «پایان»، «گذرگاه» و «هت جوداسلون» شهرت بیشتری دارند. آثار این نویسنده باعث شدند تا نام او در میان نامزدهای نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۷ قرار بگیرد؛ سالی که «میگل آنخل آستوریاس»؛ نویسنده گواتمالایی جایزه را به خانه برد. بعضی از آثار او را به جنبش «عینیت نو» (Neue Sachlichkeit) نسبت میدهند؛ اصطلاحی درمورد سبک زندگی عمومی در دوره جمهوری وایمار و همچنین هنر، ادبیات، موسیقی و معماری برگرفته از آن. «عینیت نو» واکنشی بود به اکسپرسیونیسم؛ و برآنبود تا کارکردهای عینی و عملی را درمواجههبا جهان، بهجای نگرش فیلسوفمآبانه و ایدئالیستی، برجسته کند. سرافرازان