در گفتوگو با امیر راد بررسی شد
پرفورمنس آرت چیست و چگونه بومی میشود؟
پرفورمنس یا پرفورمنس آرت واژهای است که این روزها بسیار به گوش میخورد. در گالریها، تئاترها حتی کنسرتها بسیار این واژگان شنیده میشود. شاید در ابتدا این مدیا برای همه ناآشنا بود اما طی چند سال اخیر با برگزاری فستیوالی مخصوص به این امر این مدیا در کشور ما دیگر غریبه نیست. از عمر فستیوال "سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز" 5 سال میگذرد، فستیوالی که برای مدیای جدید پرفورمنس آرت جای خالیش حس میشد و امیر راد کسی بود که با جدیت بنای این فستیوال را بنا نهاد و آن را دنبال کرد تا امروز که این هنر به مخاطبان معرفی شده و از دل این فستیوال گروه "بتا" شکل گرفته است که در زمینه پرفورمنس آرت حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. به بهانه آغاز پنجمین فستیوال "سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز" که این روزها به همت موزه هنرهای معاصر برگزار میشود با امیر راد به گفت و گو پرداختیم که در زیر میخوانید:
ابتدا یک تعریفی از پرفورمنس داشته باشید و بعد تفاوت آن را با پرفورمنس آرت برایمان بگویید؟
ارائه تعریف در هنر و به خصوص هنر معاصر اگر نه ناممکن اما دشوار است. در هنر معاصر زمانیکه شما تعریفی را ارائه میکنید بلافاصله بر ضد خودش عمل میکند و تعریفی جدیدتر سربرمیآورد. بنابراین من معمولا تاکید میکنم که به جای تعریف، ویژگیها را مشخص کنیم، در واقع ویژگیهای پرفورمنس آرت بیان شود و نه یک تعریف مشخص از آن. هنرمند معاصر میتواند با هر اثر هنری خود تعریفی منحصر به فرد از هنر و مدیومهای آن ارائه کند امری که برآمده از فردیت هنرمند است به این ترتیب هر اثر هنری میتواند مرزهای تعریف را گسترش دهد و حتی دگرگون کند. بنابراین من هم سعی میکنم بر ویژگیهای پرفورمنسآرت متمرکز شوم. اما درباره بخش بعدی سوال شما، یکی از مسائلی که ما از سال اول شکلگیری "فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز" روی آن تاکید ویژهای داشتهایم، همین تفاوت پرفورمنس و پرفورمنس آرت بوده است. منشا سوء تفاهمها ناشی از شباهت واژههای پرفورمنس و پرفورمنس آرت است که اولی به "اجرا" و دومی به دنبال آن و به اشتباه به "هنر اجرا" ترجمه شده است. به همین دلیل هم تاکید دارم تا واژههایی اینچنین که اسامی خاص هستند ترجمه نشوند. "اجرا" جزیی از بسیاری از آثار هنری در حوزههای گوناگون است، مثل تئاتر و موسیقی و... اما هر اجرایی، پرفورمنس آرت نیست. به بیان دیگر اجراهای موسیقی، نمایش و ... پرفورمنس هستند، اما پرفورمنس آرت نیستند. پرفورمنسآرت برآمده از حوزه هنرهای تجسمی است و یک سابقه، خاستگاه و تاریخ مشخص دارد، در نتیجه ویژگیهای مشخصی هم برای آن بیان میشود. من این ویژگیها را به طور خلاصه اینگونه بیان میکنم، پرفورمنس آرت پروسه خلق اثر هنری است در تعامل بین پرفورمر و مخاطب در زمان و مکانی واقعی.
برای مشخص شدن این تفاوتها اگر امکان دارد هرکدام از این ویژگیها را کمی توضیح دهید؟
به دلیل برخی اشتباهات و شباهتها و صرفا برای درک بهتر من برخی از مثالهایم را در تقابل با تئاتر کلاسیک خواهم آورد. امری که در پرفورمنس آرت بسیار مهم است پروسه خلق اثر هنری است، آن روندی که اثر خلق میشود و نه آن اثر و نتیجه ملموس نهایی. در مدیومهای کلاسیک مانند نقاشی و مجسمه اثر نهایی و ملموس و به بیان دقیقتر آبجکت نهایی اهمیت دارد، اما در پرفورمنس آرت آن مسیری که شما قرار است به آن اثر برسید مهمتر است و اصلا اهمیتی ندارد که در پایان شما به یک آبجکت برسید یا نرسید. در تئاتر یک برنامهای دارید و از یک نقطهای آغاز و در نقطهای ختم میکنید، پیشتر امری را در ذهن دارید و آنرا به ذهن مخاطب منتقل میکنید. اما در پرفورمنس آرت چنین چیزی وجود ندارد، بلکه کل پروسهای که طی میشود مهم است. قرار بر این نیست تا چیزی به ذهن مخاطب منتقل شود بلکه قرار است چیزی در ذهن مخاطب ساخته شود. در طی این پروسه مخاطب خود نقش فعال دارد به اینگونه که از حضور صرف او تا مشارکت عملیاش زمینهساز شکلگیری فضا و اثر خواهد بود. حتی جاگیری مخاطب در مکان اجرا اهمیت مییابد.
پس این مدیوم واجد ویژگیهای بومی هم هست...
بله بارها از من پرسیدهاند که پرفورمنسآرت ایران چه ویژگیای دارد. همواره پاسخ من این است که پرفورمنسآرتی که در ایران با پرفورمنسآرتیست ایرانی و با مخاطب ایرانی اجرا می شود اثری است منحصر به فرد و نیاز به وامگیری عناصر بیگانه و یا حتی تاکید فرمال بر عناصر بومی ندارد. البته همواره میتوان نسبت ایده با کانتکست اثر را سنجید و نقد کرد.همینجا باید این را هم اضافه کنم که به دلیل کانتکسچوال بودن این مدیوم ما چیزی به نام کپی کردن در پرفورمنسآرت نداریم. بسیاری از بزرگان این حوزه آثار دیگر هنرمندان را بارها اجرا کردهاند اما چون کانتکست تغییر یافته است با اثری دیگر مواجه هستیم که اصطلاحا به آن ریپرفورمنس (reperformance) میگویند.
اما هنوز انتظار مخاطب ایرانی از پرفورمنسآرت این است که یک اجرا و یک حرکتی داشته باشد ویک نوع بازی نزدیک به بازی تئاتر را شاهد باشد آیا به خاطر این است که پرفورمنسآرت برای مخاطبان جا نیفتاده است و یا مخاطب به دنبال یک تئاتر محیطی است؟
این امری طبیعی است. حدود پنج سال پیش که من اولین فستیوال را برگزار کردم ، ۳۰ پرفورمنسآرتیست برای فستیوال را نمیتوانستم پیدا کنم یعنی ما این تعداد هنرمند فعال در این زمینه نداشتیم. تعداد کمی نسبت به این مدیوم شناخت داشتند و به ندرت اجراهایی در مکانهای مختلف و به همین نام دیده میشد. غالبا این اجراها هم در بهترین حالت پرفورمنس بودند و نه پرفورمنسآرت. بنابراین شما در ایران با یک مدیوم نسبتا جدید مواجه هستید. گو اینکه ما از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه به طور مشخص هم آثار و هم فعالیتهایی در این زمینه داشتهایم اما مواجهه متاخر ما از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود بوده است که به طور جسته و گریخته دوباره حرکتهایی در این حوزه شکل میگیرد تا فستیوال سی پرفورمنس، سی هنرمند، سی روز. پس طبیعی است که مخاطب خیلی راحت و ساده نتواند با این مدیوم ارتباط برقرار کند چرا که هنوز آشنایی کافی نسبت به آن ندارد. اگر شما برگردید به تمام نوشتهها و مصاحبههایی که ما از سالهای اول تا به امروز داشتهایم، میبینید که یکی از نقاط تاکید ما بر این امر بوده است که میخواهیم مخاطبان و حتی هنرمندان حوزههای گوناگون را با این مدیوم آشنا نماییم. فکر میکنم در این زمینه تا حد زیادی موفق بودهایم و البته تا فراگیر شدن این موضوع زمان لازم است.
سمیرا افتخاری-هنرآنلاین