آیا همیشه من مقصرم؟

دکتر علی‌اصغر شاملو؛ روانشناس

 

برخلاف تصور بسیاری از ما که وقتی در رابطه‌ای هستیم و مشکلی پیش می‌آید دیگری را صددرصد مقصر می‌دانیم و خود را بری از هر نوع مسئولیتی درمورد مشکل پیش‌آمده می‌دانیم، تجربه و پژوهش‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که هرزمان در ‌رابطه بین دو دوست یا دو همسر یا دو برادر و خواهر و ... مشکلی پیش بیاید، حتماً هر دونفر مسئولیت دارند؛ شاید یک‌‌نفر تنها یک‌درصد و دیگری 99‌درصد اما در این‌صورت هم باز هر دو مقصر هستند. فرض کنیم شما 100میلیون‌تومان به دوست‌تان  قرض می‌دهید و او در روزی که قرار بوده به شما  آن مبلغ را برگرداند‌، متأسفانه به شما پولی نمی‌دهد. اگر شما بخواهید از او شکایت کنید، باید بتوانید آن را ثابت کنید که به چه دلیلی، درچه تاریخی‌، چه مبلغی و درمقابل چه سندی آن پول را به او داده‌اید‌. اگر شما در هر محکمه‌ای بگوئید براساس اعتماد به او این پول را دادم، به‌جز پوزخند، چیزی نصیب شما نمی‌شود. چرا‌؟ چون شما موظف بودید که از دوست‌تان سندی، امضایی یا  مدرکی بگیرید که مشخص شود به او چه مبلغی، به چه بهانه‌ای و در چه تاریخی پرداخته‌اید و او قرار است در چه تاریخی و به چه شکلی به شما این پول را برگرداند. پس اگر شما الان دست‌تان به‌جایی نمی‌رسد، به‌دلیل اعتماد بیش‌از‌اندازه شما‌ست. درواقع خود شما هم در مشکلی که برایتان پیش‌آمده تا اندازه‌ای مقصر هستید. درمورد دوستی‌ها‌، روابط دردسر‌ساز‌، ازدواج‌های عجولانه و غیرعاقلانه هم هر دو‌نفر مقصر هستند؛ حتی اگر موضوع خیانت به همسر هم پیش بیاید، هیچ‌گاه یک طرف، 100‌درصد مقصر نیست. اما در مورد فرزند و فرزند‌پروری، موضوع کمی متفاوت است و فرزندان در‌این‌مورد هیچ تقصیری ندارند و تمام‌و‌کمال مسئولیت با والدین است.
هر والدی که حداقل اصول اولیه و ابتدایی پرورش و تعلیم‌و‌تربیت فرزند را نداند یا نخواهد در یادگیری آن تلاش و کوشش عملی صورت دهد، حتماً آسیب‌هایی را به فرزندش می‌زند. یکی از آسیب‌هایی که والدین می‌توانند با روش نادرست و غلط تربیتی خود به فرزندان‌شان بزنند، آن‌است‌که در نوجوانی و جوانی و حتی در بزرگسالی فردی خود را دائم مقصر و گناهکار بداند و خود را مسئول همه مشکلات خانواده‌ در رابطه با فرزندان و همسر و همچنین در پیوند با دوستانش بداند. به‌راستی چرا ما که سال‌هاست دوران کودکی‌مان را پشت سرگذاشته‌ایم، امروز که به‌طور مستقل زندگی می‌کنیم، کار و تحصیلات داریم، همسر، خانه و کاشانه و فرزندانی داریم، هنوز هم مانند دوران کودکی خود، بر سر هر مسئله‌ای که پیش می‌آید، شرمنده می‌شویم و خود را مقصر می‌دانیم؟ با نگاهی کمی عمیق‌تر به این مسئله درمی‌یابیم؛ در دوران کودکی ما در تمام موارد کاملاً به کمک والدمان نیاز داریم؛ امنیت‌، آرامش، آسایش، عشق، محبت، بازی، نگه‌داری، تربیت و خلاصه هر آنچه در یک خانواده سالم نیاز است، مسئولیت برقراری و ادامه آن با والدین است؛ اما گروهی از والدین به‌خاطر کم‌دانی و نادانی و استفاده از روش‌های نادرست تربیتی برخوردی بافرزند خود می‌کنند که پیامدهای بسیار مخرب و آسیب‌زایی را درسیستم روانی، افکاری، رفتاری، احساسی، هیجانی او به‌وجود می‌آورد. همچنین نظام باورهای فرزندشان را غیرواقع‌بینانه و براساس احساساتی به‌وجود می‌آوردند که پایه‌های علمی ندارد؛ ازجمله این باورها "مقصر و گناه‌کار‌" دانستن خود است. هروالدی که نداند چطور با فرزندش که کاملاً به او وابسته و نیازمند اوست، برخورد کند، حتماً یک یا دو یا چند مورد از اشتباهات گفته شده زیر را درباره فرزندش مرتکب شده است و باعث می‌شود که در نوجوانی و جوانی و حتی بزرگسالی، چنین فردی خودش را همواره سرزنش کند؛ خودش را مقصر می‌داند؛ ازحق خودش نابجا می‌گذرد؛ خودش را گناهکار می‌داند؛ برای هر مسئله‌ای که در پیرامون او پیش می‌آید، نگران می‌شود که چرا کاری نکردم؟ چرا اقدام مفیدی صورت ندادم؟ چنین فردی در زندگی خانوادگی با همسر و فرزندانش، با دوستان و اطرافیان همیشه مورد‌ظلم قرار می‌گیرد و همشه بیشتر از همه کوشش و تلاش می‌کند ولی کمتر از همه دیده می‌شود. هریک از موارد گفته‌شده در پائین نشان می‌دهد که والدین ما از چه روش نادرستی استفاده کرده‌اند که امروز ما خودمان را در بیشتر موارد به نادرست، مقصر و گناهکار می‌دانیم یا خودمان به‌عنوان والد در روش تربیتی فرزندمان چه اشتباهاتی مرتکب شده‌ایم که فرزند ما چنان آسیبی به احساسات و افکارش وارد شده است که نظام باورهایش نسبت به خودش چنین است که همیشه او "مقصر" است و دیگران او را دوست ندارند و می‌خواهند به او "‌آسیب‌" برسانند.

علل مقصر‌دانستن خود
1. بزرگ‌شدن درکنار والد ایراد‌گیر 2. بزرگ‌شدن با والد پرتوقع 3. مهرطلب‌بودن والد که به فرزندش مهرطلب‌بودن را می‌آموزد 4. حرمت‌نفس پائین که نتیجه سرکوب‌کردن آزادی فرزند و سرزنش و تحقیر اوست 5‌. داشتن والد مقایسه‌گر 6. داشتن والد مستبد و سخت‌گیر 7. دیده‌نشدن در دوران کودکی یعنی کسی به ما و توانایی‌های ما اهمیت نمی‌داد 8. فردی که در کودکی به‌وسیله والدینش تنیبه فیزیکی و روانی شده است 9. فردی که همیشه از طرف والدینش دچار احساس گناه شده است. 10. فردی که درکنار والدی بزرگ شده باشد که این والد درافکار، رفتار و احساساتش ثبات نداشته است 10. والدی که همیشه ادای قربانی‌شدن را درآورده باشد‌، فرزندش احساس مقصر‌بودن می‌کند 11‌. والدی که همیشه بیمار بوده است؛ چنین فرزندی خودش را در بیمارشدن والد مقصر می‌دانسته است 12. والد سرد و رها‌کننده؛ چنین والدی باعث می‌شود که فرزند او علت سرد‌بودن و محبت‌نکردن والدین را در خود جست‌وجو کند؛ حال آنکه او هیچ تقصیری در این رابطه ندارد. 13. زندگی با والد مداخله‌گر؛ والدی که در همه کارهای فرزندش از کارهای کوچک و بی‌اهمیت گرفته تا کارها و موارد مهم او دخالت کرده و با تصمیماتش امنیت فرزندش را به‌هم زده است 14. زندگی با والدی که سیستم تربیتی او باید و نبایدی بوده است. 15. والدی که از کاه مشکلات و ایرادات شما کوه می‌ساخته است. 16. گاهی به‌خاطر مشکلات روانی، خلق یا احساسی، شما مشکلاتی درست می‌کنید که به حق مقصر هستید؛ اگر شما با چنین مشکلی روبه‌رو هستید، باید بدانید که در سیستم تربیتی شما حتماً ایرادت جدی وجود داشته است. این ایرادات و مشکلات در بیشتر موارد به‌خاطر روش نادرست تربیتی والدین شما بوده است. امروزه چه شما والدین خود را مقصر بدانید یا ندانید، این زندگی شما‌ست که همه‌روزه به‌جای شیرین‌شدن، تلخ می‌شود و شما نمی‌توانید نه گذشته را برگردانید تا شاید آن را دگرگون کنید و نه می‌توانید والدین خود را تغییر دهید؛ چراکه سودی متوجه شما نمی‌شود؛ اما شما می‌توانید درجهت تغییر خود کوشش کنید، یا خودتان این تغییرات را به‌وجود آورید تا احساس بهتری داشته باشید و سپس زندگی شما با لذت بیشتری به جلو برود. درنظر داشته باشید که اگر خودتان نمی‌توانید، حتماً نیاز به یک روانشناس کاردان و مهربان دارید.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه