کندوکاوی در جهانِ جواد عزتی
سروش راسخ
بیشک جواد عزتی را حالا باید یکی از موفقترین چهرههای سینما و تلویزیون مخصوصاً در آثار طنز در سالهای اخیر بدانیم. از حضور در نقش پیرمرد معروف «قهوه تلخ» گرفته تا حضور در نقش یک روحانی در «فرشتهها با هم میآیند»، از حضور در نقشی ساده؛ اما دوستداشتنی در «دردسرهای عظیم» تا حضور در فیلم «شیار 143» و ...؛ جواد عزتی متولد سال 1360 و فارغالتحصیل رشته تئاتر است و سالهاست که در عرصه تئاتر با حضور در نمایشهای ریزودرشت اعتباری ویژه برای خود کسب کرده و حالا مدتهاست در عرصه تصویر نیز به یک ستاره تبدیل شده است. او که با مجموعه «دردسرهای عظیم» مهر تائیدی بر تواناییهای خود زد و بهواقع، یکتنه این سریال را بالا کشید، حالا در بسیاری از کارهای مختلف سینمای نقشهای استخواندار برعهده میگیرد و یکتنه میتواند ضامن موفقیت هنری و گیشه فیلم شود. همسر او مهلقا باقریست که خود از بازیگران تئاتر بوده در چند کار همبازی نیز بودند. او درباره شروع فعالیتهایش در عرصه بازیگری میگوید: «من کار بازیگری را با سه نوع کار کودک، صحنهای و خیابانی شروع کردم. اواخر دهه 70 بود که طی انجام تئاتر برای کودکان با اتفاقات عجیبوغریبی مواجه شدم. برای خودم اتفاق جالبی بود که در سالن سنگلج، اجرای تئاتر کودک داشتم. کارهای تصویری من هم تقریباً با آندوره مصادف شد و برای نخستینبار توسط سعید آقاخانی برای یک مجموعه 90قسمتی کودک دعوت شدم. خود سعید آقاخانی، الهام حمیدی و رضا شفیعی جم هم دراینمجموعه ایفای نقش میکردند. اینمجموعه چند عروسک نیز داشت که من هم صدای عروسک میگفتم و هم کار بازیگری انجام میدادم. تقریباً ازآنزمانبهبعد بود که دوستان برای کارهای کمدی از من دعوت به همکاری کردند». او درباره اینکه آیا بهخاطر موفقیت در قالبهایی که ارائه داده، از او نخواستهاند نقشی را تکرار کند؟ میگوید: «واقعاً سعی میکنم دچار تکرار نشوم. اشتباهی که بعضی از کمدیکاران به آن دچار میشوند، بازی در سکانسهای بانمک است. من اعتقاد دارم باید درراستای فیلمنامه پیش رفت. بااینشیوه، بازیگر مجبور نیست لحظات کمدی ایجاد کند. کمدینهایی که در کارشان ضربه خوردند، برای کلیت فیلمنامه و سبک بازیگری اهمیت قائل نشدند و فقط سعی کردند موقعیتهای خندهدار بهوجود بیاورند؛ درصورتیکه بعضیاوقات ما باید مکمل خوبی باشیم». او ادامه میدهد: «وقتی کارگردان، بازیگری را برای ایفای نقشی انتخاب میکند، حتماً علاقهمند است نقش از فیلتر همان آدم عبور کند و بازیگر هم مواردی را به نقش اضافه کند تا نقش دربیاید. اگر قرار باشد که بازیگر همانچیزیکه در فیلمنامه نوشته شده را فقط اجرا کند، نقشها تقریباً شبیه هم میشوند. اگر شما احساس میکنید در کارهاییکه بازی میکنم، جواد عزتی برجستهتر از نقش است، مسلماً از من اینطور خواستند یااینکه به من گفتهاند حتماً این شخصیت از فیلتر جواد عزتی عبور کند و مختصات عزتی را داشته باشد». او دراینزمینه اضافه میکند: «بازیگری که چیزی با خودش در کار نیاورد، اصلاً بهدرد نمیخورد و فقط مجری نقش خواهد بود. البته بازیگر بدون نقشه راهی که کارگردان به او میدهد، نمیتواند کاری کند؛ این دو عنصر، مکمل هم هستند. مطمئن باشید که خیلیچیزها را من از کارگردان ایده گرفتهام و خیلیچیزها را هم او در بازی من دیده و به کار اضافه کرده است. فکر میکنم که مثلاً من و برزو نیکنژاد در سریال دردسرهای عظیم، خیلی با همدیگر همفکر بودیم و همفکری و اساساً همدلی میان افراد گروه آن پروژه حاکم بود. این اتفاق در هر پروژهای بیفتد، کار با موفقیت همراه خواهد بود». او درباره چگونگی شکلگرفتن یک نقش در ذهنش، توضیح میدهد: «اینکه یک نقش چطور ایجاد شود، به خواست کارگردان برمیگردد. وقتی من دارم نقش یک کاراکتر مثبت را بازی میکنم، خودم ترجیح میدهم جنبههای وجودی مختلف او را کشف کنم و بهنمایش بگذارم؛ اما اینکه درنهایت چه وجههای از شخصیت روی پرده میآید، چیزی خواهد بود که بیشتر به تصمیم کارگردان بستگی دارد تا بازیگر». جواد عزتی که مدتها تلاش کرد تا سرانجام برای مخاطب عام نیز شناخته شد، درباره طیکردن اینمسیر عنوان میکند: «من ذات بازیگری را دوست دارم و پذیرفتن نقشهای مختلف حتی نقشهای کوتاه هم بهنوعی کلنجار رفتن با خودم بهحساب میآید. قبلاً هم گفتهام که اگر قرار باشد کاراکتری داشته باشم که به بازی من برای همیشه یک جهت خاص بدهد، ترجیح میدهم اصلاً بازیاش نکنم. بیشتر تلاش میکنم بازیگری خودم را ورز بدهم و به اصل این هنر بیشتر توجه دارم تا آن جنبه شهرتی که دارد. حتی نقشهای کوچک باعث میشود هرچند مختصر؛ اما جنبههای مختلف بازیگری من دیده شود و در آینده برمبنای همانها نقشهای دیگری به من پیشنهاد شود. شهرت بههرحال از یکجایی آغاز میشود؛ اما نباید برای رسیدن به آن هرکاری کرد یا آنرا اصل موضوع دانست». او درباره علاقهاش به بازیگری نیز تصریح میکند: «در هرکاری فرقی نمیکند؛ بازی باشد یا هرچیز دیگر، خودِ مسیر را خیلی دوست دارم. معتقدم که تلاش انسان برای رسیدن به هرچیزی دوستداشتنیست. دویدن بهسمت نور زیباست. البته وقتی بهخود نور برسید، دیگر چیزی ندارد؛ اما اینمسیر است که به شما انگیزه میدهد؛ مانند سفر که خود پروسه سفر جذاب و بااهمیت است؛ وگرنه مقصد میتواند حتی آن جاذبهای که در ذهن دارید را هم نداشته باشد. هیچوقت از مسیری که رفتهام، بیرون، جلو یا عقب نیفتادم. اصولاً انسانیت برایم خیلی مهمتر از هرچیزی در این دنیاست. بههمیندلیل اگر در حرفه بازیگری متوجه شوم جایی انسانیت دچار تزلزل میشود، خیلیراحت میتوانم فردا صبح که از خواب بیدار میشوم، بازیگری را با همه علاقهای که به آن دارم، کنار بگذارم». این بازیگر درباره آنچه هنر را برایش خاص کرده و وظیفه خودش در مقابل اینماجرا، میگوید: «هنر، مثل بچهای میماند که از او مراقبت میکنید تا بزرگ شود. اینروش کار من هم بهنوعی مراقبتکردن از حرفه و کارم است. بازیگر باید یاد بگیرد برای هنر خودش مشتری داشته باشد و آنها را حفظ کند. وظیفه هنرمند ایناستکه مشتری خودش را راضی نگه دارد و نهتنها تعداد آنرا بیشتر کند؛ بلکه مراقب باشد کمتر نشوند. خب مردم، کارهای کمدی را دوست دارند و من هم تلاش میکنم بهبهترینشکل نقشهای کمدی را بازی کنم تا آنها مشتری آثار من شوند و پای من بمانند؛ اما دراینمدت بارها در نقشهای جدی و حتی نقشهایی که بهنظر خشن و منفی هم آمدهاند، بازی کردهام. مخاطب آنها را هم بعضاً دوست داشته؛ مخاطب میخواهد از بازیِ یک بازیگر لذت ببرد، خود نقش و ژانر در مراحل بعد قرار میگیرد». او همچنین درباره آشنایی با همسرش توضیح میدهد: «زمانیکه همسرم مشغول اجرای نمایشی برای پایاننامه لیسانس خود بود، حضور در آن تئاتر را پذیرفتم و نقش اصلی را در آن بازی کردم. درحقیقت، این تئاتر و هنر بود که باعث آشنایی ما شد و با شناخت کاملی که نسبتبههم پیدا کردیم، بهایننتیجه رسیدیم که بله میتوانیم کاملکننده یکدیگر باشیم؛ بنابراین، تصمیم گرفتیم که با یکدیگر ازدواج کنیم». جواد عزتی درباره همراهی همسرش دراینمسیر دشوار میگوید: «همسرم، درک نزدیکی از من دارد؛ چراکه او خودش فارغالتحصیل رشته کارگردانی تئاتر است و دورههای تخصصی اینکار را گذرانده است و همین باعث میشود که افکار و درونیات نزدیکی به هم داشته باشیم. او سالهاست که در تئاتر و بازیگری حضوری فعال دارد و همین باعث شده است تا ارتباط درستتری با هم داشته باشیم». این هنرمند جوان درباره علاقهاش به کارتون میگوید: «هنوزهم تماشای کارتون، یکی از علاقهمندیهای من بهشمار میرود و هر انیمیشن جدیدی که وارد بازار شود، آنرا میخرم و تماشا میکنم». او درباره سایر علائق خود نیز میگوید: «سفررفتن را دوست دارم؛ مخصوصاً بهصورت خانوادگی و از هر فرصت کوتاهی برای مسافرت استفاده میکنم. مطالعه نیز جداازاینکه برای کار و حرفه ما لازم است، از دیگر علائق من محسوب میشود. من اصولاً به هنر علاقه ویژهای دارم و اینطور نیست که علاقه من صرفاً به بازیگری باشد. تقریباً به همه هنرها علاقه دارم. نقاشی یکی از هنرهاییست که خیلی آنرا دوست دارم و این علاقه در سالهای اخیر هم بیشتر شده است؛ چراکه همسرم بهصورت حرفهای نقاشی میکند و شاید اوایل کمی برایم آزاردهنده بود؛ مخصوصاً بوی رنگروغن؛ ولی رفتهرفته خودم هم به یک طرفدار ویژه نقاشی تبدیل شدهام». او دراینباره میافزاید: «بههرصورت و بهدلیل شغل و حرفهمان باید یک فیلمبین حرفهای نیز باشیم. تماشای فیلم نیز از دیگر سرگرمیهای من است و کنار مطالعه برایم از اولویت زیادی برخوردار است. این مطالعه درزمینههای مختلف است و درواقع، خودم را معطوف مطالعه یکنوع خاص از کتاب نمیکنم و دوست دارم درزمینههای مختلف اینکار را انجام دهم». او که مدتی یک رستوران را مدیریت میکرد درباره علاقهاش به تغذیه میگوید: «برایم مهم بوده و هست که زندگی سالمی داشته باشم و یکی از چیزهاییکه باعث میشود شما سالم و سلامت باشید، تغذیه صحیح است. خودم آشپزی را تاحدودزیادی بلد هستم و کلاً آشپزی را خیلی دوست دارم؛ ولی مهمتر از آشپزی، سلامت آن غذاییست که میخورم. در تمام اینسالها سعی کردهام روی اینموضوع کار کنم و غذاهایی را که برایم مضر بوده است، از زندگیام حذف کردهام». او اینروزها فیلم «شنای پروانه» را در اکران دارد که اولین تجربه بلند سینمایی محمد کارت بهشمار میرود. دراینفیلم، امیر آقایی، طناز طباطبایی و مهلقا باقری نیز بازی میکنند. «شنای پروانه» در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر موفق ظاهر شد و توانست شش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد، بهترین بازیگر مکمل زن، بهترین تدوین، بهترین صداگذاری و میکس، بهترین صدابرداری و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به خود اختصاص دهد.