«دیسلکسی»؛ چرایی، نشانگان و روش برخورد با آن
دکتر علیاصغر شاملو؛ روانشناس
دیسلکسی (خوانش پریشی)؛ نوعی اختلال رشد در خواندن و درک حروف و اعداد است. اما چرا به دیسلکسی دچار میشویم؟ علت اصلی دچارشدن به دیسلکسی، وجود یک اختلال در مغز است که درنتیجه نوعی مشکل هورمونی، اختلال یادگیری را برای فرد بهوجود میآورد. این مشکل در بخشی از مغز وجود دارد که وظیفه تجزیهوتحلیل حروف و اعداد و سپس درک و فهم آنها را برعهده دارد؛ البته گروهی از متخصصان باور دارند که این مشکل بیشتر در سیستم عصب بینایی افراد وجود دارد و چون درست نمیبینند، دچار اختلال یادگیری میشوند. اولینبار در سال 1881 میلادی این نوع اختلال در یادگیری کشف میشود. محققان از زمان تشخیص این عارضه در تلاش بودهاند که ریشه آن را بیابند. برخی نیز علایمی مثل مشکلات در خواندن و تشخیص حروف را به رشد ناقص سلولهای عصب بینایی ارتباط دادهاند. ناگفته نماند که این اختلال، ارثیست و فرد هیچگونه تقصیر و گناهی در دچارشدن به آن ندارد. متأسفانه باید اشاره کرد که دیسلکسی فقط به اختلال در یادگیری حروف و اعداد و تجزیهوتحلیل خواندهها یا شنیدهها ختم نمیشود؛ بلکه فردی که به اختلال یادگیری دچار شده، ممکن است با مشکل شنیداری و اختلال در سیستم حافظه کوتاهمدت خود هم روبهرو شود. لازمبهتذکراست؛ دیسلکسی هیچ ارتباطی به سطح هوش فرد ندارد؛ چراکه افراد بسیار باهوشی مثل انیشتین هم دچار دیسکلسی بودهاند. هماکنون پادشاه سوئد؛ کارل گوستاو هفدهم و دخترش ویکتوریا که بهزودی ملکه سوئد خواهد شد هم دچار دیسلکسی هستند. تنی چند از افراد معروف و باهوش دیگری که مبتلا به اختلال یادگیری بودهاند یا هستند نیز عبارتند از؛ محمدعلی کلی؛ وکسور معروفی که چندسال پیش درگذشت. استیو مککوئین؛ هنرپیشه معروف هالیودی که او هم چندسال پیش درگذشت و استیون اسپیلبرگ؛ کارگردان سینما.
چطور متوجه شویم که دچار دیسلکسی هستیم؟
این اشکال در مغز باعث میشود که فرد در تشخیص و شناخت جملات ساده و کلمات، دچار اشتباه شود. واژههایی که صداهای مشابه دارند را بهدرستی از هم تفکیک نکند و قافیه و ریتم را درست تشخیص ندهد. اگر والدین، کمی دانایی و دقت در مورد روند رشد طبیعی فرزندانشان داشته باشند، آنها اولین کسانی خواهند بود که متوجه میشوند فرزندشان در یادگیری روند درستی را طی نمیکند. پس از والدین، معلمین و مسئولین آموزشی در مدارس، کسانی هستند که بهسرعت میتوانند این تشخیص را بدهند که دانشآموزی دچار اختلال یادگیری یا دیسلکسیست.
- بهعنوان نوعی اختلال یادگیری، دیسلکسی باعث میشود که فرد، توانایی یادگیری مناسب و بهموقع و بهاندازه را از دست بدهد. متأسفانه چنین موضوعی باعث میشود که برخورد اطرافیان و رابطه فرد با آنها هم در درازمدت دچار مشکل شود. چنین فردی از دوران کودکی در یادگیری واژهها و اسامی جدید، دچار مشکل بوده است.
- اگر قرار باشد شعری را بخواند، احتمالاً در بیان قافیه آن با مشکل روبهرو میشود.
- گرامر زبان مادری و زبانهای بیگانه را با اشکال یاد میگیرد.
- درنوشتن واژهها بهویژه واژههای جدید و آنهایی که صداهای مشابه دارند، دچار اشتباه میشوند.درموقع نوشتن دیکته یا زمانیکه واژهای را که شنیدهاند باید بنویسند، بیشتر یا کمتر از چیزی که شنیدهاند، مینویسند.
- زمان نوشتن چیزی که خوانده یا شنیده، احتمالاً ممکن است آنرا پس و پیش بنویسد.
- کمی دقت ازسوی والدین، به آنها کمک میکند تا سریعتر به این مهم برسند که فرزندشان دیرتر از نورم معمول شروع به صحبت کردن، کرده است.
- باوجود داشتن دانش بالا درباره موضوعی، زمانی که میخواهد آنرا بنویسد، آن را بسیار سطحی انجام میدهد؛ بهگونهایکه شاید دیگران به سطح هوش بالای او شک و تردید کنند.
- درجمع دیگران صحبتکردن برایش سخت و دشوار میشود.
- بهراحتی نمیتوانند از روی یک نوشته با صدای بلند بخوانند؛ بهویژه اگر درمقابل دیگران یا در کلاس درس باشد.
- بهسرعت دچار استرس و اضطراب میشوند.
روشهای برخورد با فردی که دچار دیسلکسیست
زمانی که با فردی که دچار دیسلکسیست، روبهرو میشویم، بدون درنظرگرفتن سن او بایستی نکات بسیار مهمی را بدانیم؛ درغیراینصورت ارتباط با او چندان رضایتبخش نخواهد بود. بهگفتهدیگر؛ نهتنها نمیتوانیم کمکی برای رفع مشکل او انجام دهیم؛ بلکه هرچهبیشتر او را برای عمیقشدن در مشکلش کمک میکنیم.
- از دوران بارداری حتی زمانی که اصلاً نمیدانیم که فرزندمان دچار چنین مشکلی خواهد شد یا خیر، پیشنهاد میشود که با صدای بلند کتاب بخوانیم و موسیقی آرام را بهگونهای گوش دهیم که صدای بلندگو بهطرف شکم مادر باشد تا بچه هم آنرا بشنود (فراموش نکنیم که نیازی نیست صدای بلندگو، بلند باشد).
- برای نمونه چنین فردی برای خواندن اس ام اس، نامه، کتاب، روزنامه یا هر نوشته دیگری به زمان بیشتری برای خواندن و درک مطلبی که خوانده نیاز دارد. اگر او دانشآموز مدرسه است، باید بین او بقیه دانشآموزان تفاوت گذاشت؛ چون او به زمان بیشتری نیاز دارد تا مطالب را بخواند؛ تا از درک موضوع خوانده شده مطمئن شود و بتواند به درک مناسب و درستی از خواندنش برسد یا به پاسخدادن به پرسشها ادامه دهد.
- دربیشتر جوامع، تحمل و صبر مردم کم شده است. استرس و اضطراب ناشی از زندگی در سیستمهای اقتصاد سیاسی بازار آزاد، بسیاری از مردم را عجول و نگران کرده است. درچنینشرایطی فردی که دیسلکسی دارد، بهجز مشکل در یادگیری، با رفتار نادرست بخش بزرگی از مردم هم روبهرو میشود که حال و حوصله صبر و تحمل را ندارند. نتیجه زندگی در چنین شرایطی، پائینآمدن حرمت نفس فرد میشود. این حرمت نفس پایینآمده باعث میشود که فرد خودش را خوب، توانا و دانا نداند و از دیگران اجتناب کند. این نیاز به حمایت و کمک دیگران بهشکل کمی صبور بودن و فرصتدادن به آنها خود را میتواند نشان دهد.
- والدین و معلمان و اطرافیان کسی که دچار دیسلکسیست، باید بدانند که هرنوع تحقیر، سرزنش، ایرادگیری، توهین و تنبیه او حتماً نتیجه وارونه خواهد داد و هیچ کمکی به او نخواهد کرد؛ چراکه چنین فردی بهطورعمد اینکار را نمیکند؛ بلکه همانگونه که در بالا گفتیم، اختلال یادگیری، نوعی اختلال درکارکرد مغز است و ارتباطی به خواستن یا نخواستن او ندارد.
- با شکیبایی و صبوری و تشویق و ترغیب آنها از طرف دیگران و بهویژه والدین، معلمان، همسران و اطرافیان نزدیک، میتوان بهتر شدن و بالارفتن توانایی او در خواندن اعداد، ارقام و دیگر نوشتهها را شاهد بود.
آیا درمان دیسلکسی ممکن است؟
در دنیای دانش، علم و خرد، چیز غیرممکنی وجود ندارد بهجز نمردن. اگر امکان تکنیکی و علمی و پرسنلی دانا و کاردان در اختیار داشته باشیم، میتوان به دانشآموز یا حتی فرد بزرگسالی را که به اختلال یادگیری دیسلکسی دچار شده است، کمک کرد تا این مشکل به حداقل خود برسد؛ تاجائیکه دیسلکسی مانعی برای موفقیت آنها بهویژه دانشآموزان بهوجود نیاورد. هرچه دخالتهای افراد کارشناس برای حل مشکلی دیسلکسی از دوران کودکی زودتر شروع شود، حتماً نتایج آن بسیار پربارتر خواهد بود. به افراد بزرگسال هم میتوان چنین کمکی کرد؛ اما درمورد بچهها نتایج حتماً رضایتبخشتر است. برای این منظور با روانشناس یا کلینیکهایی که تجربیات و تخصصهایی درزمینه یادگیری دارند، باید تماس برقرار کرد.