چرا چشم همه دنیا به «برجام» است؟

توافق برجام را شاید بتوان مهم‌ترین توافق دودهه‌اخیر دانست که ماحصل چندجانبه‌گرایی بین‌المللی و عبور جهان از یک‌جانبه‌گرایی و استثناگرایی آمریکایی بود؛ توافقی که توانست نه‌تنها قدرت‌های بزرگ؛ بلکه جهان را در یک محور و آن‌هم دیپلماسی گردهم آورد؛ به‌نحوی‌که هنوز برجام به‌عنوان مهم‌ترین موضوع دیپلماسی مذاکرات دیپلماتیک مطرح است. آنچه در دیپلماسی چندجانبه برجامی میان ایران و قدرت‌های بزرگ معنا یافت، ایجاد شرایط برد-‌برد یا به‌بیان‌دیگر، برقراری درک مشترک، توازن در تعهدات و تضمین‌های عینی ازسوی همه طرف‌های این توافق بود. این‌درحالی‌ست‌که پس از دستیابی همه طرف‌ها به توافق برجام، شورای امنیت سازمان ملل به‌عنوان تنها مرجع سیاسی، ‌امنیتی و حقوقی پاسداری از امنیت و صلح بین‌المللی، با صدور قطعنامه ۲۲۳۱، رسماً از این توافق حمایت و با گنجاندن آن در حقوق بین‌الملل، عمل به برجام را به‌صورت قانونی الزام‌آور کرد؛ اما وقتی در ۱۸ اردیبهشت‌ماه ۹۷ دونالد ترامپ؛ رئیس‌جمهوری وقت آمریکا اعلام کرد، واشینگتن از این توافق خارج می‌شود، جهان دیپلماسی با شوک ناشی‌ازاین سیاست دولت آمریکا، با وضعیت تازه‌ای روبه‌رو شد؛ وضعیتی که در آن یک کشور، یک گروه و حتی شخص تلاش می‌کند تا بنیان‌های یک اجماع بین‌المللی و جهانی را به مرز فروپاشی سوق دهد. به‌گزارش ایرنا؛ درهمان‌زمان ایران و گروه شکل گرفته جدید موسوم به ۱+۴، تلاش‌های خود را جهت ایجاد اجماع حول حفظ برجام آغاز کردند؛ گفت‌وگوهای گسترده‌ای در سطح بین‌المللی و به‌ویژه در میان جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای باقی‌مانده در برجام جهت حفظ این توافق آغاز شد. در‌این‌چهارچوب اگرچه کشورهای اروپایی اقدامات سیاسی مثبتی را جهت حفظ این توافق چندجانبه بین‌المللی انجام دادند؛ اما با وجود بسته پیشنهادی حفظ برجام و راه‌اندازی «اینستکس» یعنی سازوکار حمایت از مبادلات تجاری (ساحات)، اروپا نتوانست اقدامات عملی فراترازآن برای مقابله با تحریم‌های آمریکا انجام دهد. اگرچه دوران چهارساله ترامپ برای برجام سخت‌ترین دوران بود و فشارهای سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای در چهارچوب جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی اجرا شد؛ اما ایران نشان داد که با وجود این فشارها همچنان به تعهدات بین‌المللی خود پایبند است و 15 گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز گواه این تعهد ایران است؛ اما ایران پس از طی دوره یک‌ساله و بی‌عملی اروپا، پنج گام عملی را برای کاهش تعهدات برجامی ذیل ماده ۳۶ برجام انجام داد. با پیروزی «جو بایدن» در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ و روی‌کارآمدن دولت دموکرات در آمریکا و تغییر سیاست خارجی این کشور، برجام باردیگر با شرایط جدیدی روبه‌رو شده. بایدن و بسیاری از کارگزاران سیاست خارجی این کشور در دوران کارزار انتخاباتی، صحبت از بازگشت به توافق‌های بین‌المللی؛ به‌ویژه برجام می‌کردند و اکنون با ورود به کاخ سفید نیز در سیاست اعلامی خود صحبت از حفظ برجام می‌کنند. چنین روندی، بسیاری از تحلیلگران و مقامات سیاسی در اروپا و کشورهای دیگر عضو برجام را امیدوار به حفظ و احیای این توافق بین‌المللی کرده و اکنون به‌نظر می‌رسد که برجام در شرایطی ویژه قرار دارد؛ اما پرسش اساسی این‌است‌که برجام به‌عنوان شاهکار دیپلماسی چندجانبه چرا باید حفظ شود و چه اهمیتی برای ایران و جهان دارد؟ برجام به‌عنوان محور سیاست خارجی تعاملی جمهوری اسلامی ایران، همچنان دریچه‌ای برای رفع تحریم‌های اقتصادی‌ست و درعین‌حال، پیشران دیپلماسی و چندجانبه‌گرایی در جهان را شکل می‌دهد. در‌این‌چهارچوب، برجام به‌عنوان ابزاری مهم برای مقابله با روندهای یک‌جانبه‌گرا مورداستفاده قرار گرفته است. در نگاهی فراتر از حوزه سیاست خارجی نیز برجام به‌عنوان عاملی برای مقابله با روندهای ایران‌هراسی در منطقه و جهان شناخته شده. تصویر ساخته‌شده از ایران به‌عنوان کشوری که فعالیت‌های هسته‌ای نظامی مخفیانه داشته و حاضر به همکاری با جامعه جهانی نیست، در هم‌ شکسته شد. افکار عمومی در سطح بین‌المللی شاهد یک‌سال صبوری ایران در برابر خروج آمریکا از برجام و ناتوانی دیگر اعضا؛ به‌ویژه اروپایی‌ها برای جبران این‌اقدام شریک راهبردی خود نیز بود. همچنین نقش محوری ایران در برجام به‌عنوان یک توافق و تعهد بین‌المللی نشان داد که جمهوری اسلامی ایران، کشوری مسئولیت‌پذیر و متعهد به تعهدات خود است و این آمریکاست که به تعهدات بین‌المللی خود پایبند نیست. حال، جهان نظاره‌گر وضعیت تازه‌ای‌ست؛ عمل به تعهدات ازسوی آمریکا و بازگشت به توافقی که پیش‌‌تر ترک کرده و ادامه مسیری اشتباه و افزایش تنش‌های جهانی. برجام و موفقیت آن به‌عنوان توافق سیاسی، امنیتی و حقوقی می‌تواند شاکله و نمادی برای پیروزی دیپلماسی و چندجانبه‌گرایی باشد؛ به‌ویژه‌اینکه شورای امنیت سازمان ملل نیز در آن نقش مهمی ایفا کرده؛ بنابراین، تداوم برجام و شکل‌گیری روندهای دیپلماسی چندجانبه‌گرا می‌تواند آزمونی برای گسترش صلح و ثبات جهانی قلمداد شود. توافق هسته‌ای ایران و غرب، صرف‌نظر از مزایای فراوان اقتصادی و تجاری که می‌تواند برای ایران، سایر کشورهای امضاکننده و همه جهان داشته باشد؛ ثابت کرد که ایران، بازیگری غیرقابل‌انکار در معادلات جهانی‌ست. قرارگرفتن ایران در یک‌سو و قدرت‌های 1+5 در‌سوی‌دیگر مذاکرات 2015 برای خلق برجام، صرف‌نظرازاینکه امضاکنندگان تاچه‌حد به تعهدات خود پایبند بوده‌اند، حکایت از اعتبار و جایگاه جهانی ایران دارد. تلاش بی‌وقفه اروپا، روسیه و چین برای حفظ برجام و بازگرداندن آمریکا به این توافق، بدون تردید بی‌دلیل نیست. اتحادیه اروپا و دیگر قدرت‌های امضاکننده برجام به‌خوبی به ارزش‌ها و منافع مشترک این توافق جهانی واقف هستند و با وجود فشارهای بی‌امان دولت سابق آمریکا برای نابودکردن این توافق برای همیشه، با تلاش‌های مستمر حالا شاید فاصله زیادی تا بازگشت برجام به روزهای خوب این توافق ندارند. ‌حال‌که دولت بایدن ‌دنبال تغییر در سیاست خارجی واشینگتن از فشار حداکثری به دیپلماسی حداکثری‌ست، برجام خود به‌عنوان نماد دیپلماسی حداکثری باید حفظ و تداوم یابد. در‌این‌چهارچوب برجام به‌عنوان نماد روندهای دیپلماتیک در جهانی آشوب‌زده، امروز می‌تواند جهان را بیش‌ازگذشته به‌سوی نظم و ثبات سوق دهد. در فرجام، به‌نظر می‌رسد برجام ورای کارکردهای سیاسی، امنیتی کارکردی اقتصادی نیز داشته؛ گسترش مناسبات اقتصادی میان اروپا و ایران و ایران و سایر کشورهای جهان می‌تواند موتور اقتصاد جهانی را که به‌دلیل همه‌گیری کرونا کم‌سرعت شده در وضعیت بهتری قرار داده و سرعت ببخشد.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه