نخستین دلایل کاهش اعتمادبهنفس
دکتر علیاصغر شاملو؛ روانشناس
بهرهداشتن از اعتماد بهنفس بالا، ازجمله ویژگیهاییست که والدین بهویژه در دنیای امروز، بهعنوان تضمینی برای موفقیت آینده فرزندانشان، بهشکلهای مختلف بهدنبال تقویت آن در آنها هستند. واقعیت هم این است که، داشتن اعتمادبهنفس مطلوب برای اینکه در آینده فرزند سالمی ازنظر روانی و فیزیکی داشته باشیم، حائزاهمیت است. ما بایستی تا دوسالگی بلادرنگ و در کوتاهترین مدت تمام نیازهای کودکمان را بر آورده کنیم. شاید بهنظرتان زیاد جدی بهنظر نرسد، اما یکی از مشکلات کودکان تا دوسال اول گوشدرد است که هرازچندگاهی به سراغ کودک ما میآید و تمرکز و آرامش او را بههم میزند. نوزاد آدمی تحمل درد و چرایی تشخیص محل درد را بهخوبی ندارد و ما بهعنوان والدین با مشاهده برخی علائم درد در گوش نوزادمان باید سریعاً به پزشک مراجعه کنیم و مراحل درمانی را برای وی در پیش بگیریم تا در زمینه تکامل سیستم شنوایی وی آسیبی وارد نشود؛ چراکه ممکن است درد گوش بر سیستم روانی او هم آسیب جدی برساند. بهگفته پزشکان ناهنجاریهای شنوایی میتواند منجر به بروز اشکال در سیر تکامل تکلم و دگر مراحل مهم رشد کودک انسانی بشود. گرچه اغلب نوزادان تا قبل از سن یک سالگی حداقل یک بار دچار عفونت گوش میشوند؛ اما، تشخیص این عفونت برای والدین دشوار است. پزشکان معتقدند که عفونت گوش معمولاً در گوش میانی اتفاق میافتد و بیقراری و کشیدن گوش توسط نوزاد از علایم احتمالی عفونت گوش است. به گفته دکتر اندرو هوتالینگ؛ متخصص بیماریهای گوش کودکان در دانشگاه لویولا شیکاگو، تشخیص و درمان این عفونت در کودکان بسیار مهم است؛ زیرا درصورت عدم درمان بهموقع میتواند مشکلات دیگری ازجمله مشکلات روانی را در کودک آدمی بهوجود بیاورد. عفونت گوش معمولا در گوش میانی اتفاق میافتد. از نشانههای عفونت گوش در کودکان تب، بیقراری، بیخوابی و کشیدن گوش توسط کودک است. اگر کودک ما تا دو سالگی حرفزدن را شروع نکند، ممکن است علّت آن ضعف قوهی شنوایی باشد. ناراحتیهای گوش مــمکن است مادرزادی یا بر اثر بیماریهای عفونی یا انتقال عفونت از راه دهان، حلق و بینی بهوجود آید. والدین بهویژه مادران همواره باید مراقب بینی و حلق کودکان خود باشند و چنانچه عفونتی در این قسمتها وجود دارد، بهسرعت برای درمان آن اقدام کنند. بسیاری از کودکان چنانچه عیبهای شنوایی آنان زود تشخیص داده شود و تحت درمان قرار گیرند، معالجه خواهند شد. تشخیصندادن کاستیهای شنوایی ممکن است سبب بروز ناراحتیهای عصبی، اختلال و آشفتگی در شخصیت کودک (بهویژه منفیشدن اعتمادبهنفس در کودک)، پیشرفتنکردن در تحصیل یا مشکلات رفتاری مثل عدمتوجه و تمرکز و بیقراری در وی شود. وقتی کودک انسانی دردوران بهویژه دوسالاول دچار گوش درد شود و همانطور که گفته شد چون توان تشخیص چرایی درد و مکان دقیقش را ندارد بهشدت مضطرب شده و چون نمیتواند بهدرستی به والدینش محل درد را نشان دهد، اعتمادش به تواناییهایش ضعیف شده و بهسختی نگاه مثبتی به خود و اطرافیانش پیدا میکند. اگر والدین در درمان و برطرفکردن درد گوش فرزند خردسالشان سهلانگاری کنند و در بههردلیلی بلادرنگ در جهت رفع درد گوش کودک کوشش لازم را نکنند؛ متأسفانه کودک در نوجوانی و بزرگسالی علائم اعتمادبهنفس منفی را نشان میدهد. کودک آدمی باورش به توانائیهایش که بتواند نیازهای خودش را برآورده کند را ازدست میدهد و چون والدین در جهت رفع درد او سهلانگاری کردهاند یا نتوانستهاند درد او را برطرف کنند باور اوبه تواناییهای دیگران هم ازبین میرود؛ چون آنها هم در جهت برطرفکردن نیازهای او که در در اینجا گوش درد است کوتاهی کردهاند. این دو باور غلط به تواناییهای خود و تواناییهای دیگران زمینه را برای شکلگیری اعتمادبهنفس منفی در موجود آدمی بهوجود میآورد. یکی دیگر از دلایل بهوجودآمدن اعتمادبهنفس درکودک ادمی همانا زایمان بدون درد و دشواریست. دخالت هر نوع عامل خارجی در زایمان طبیعی میتواند کودک را در آینده با مشکلاتی روبهرو کند. این مداخلات میتواند سزارین، تولد زودرس، استفاده از دارو برای کم کردن درد و غیره باشد. کودکی که سزارین میشود به احتمال زیاد بعداً ممکن است با مشکل تنفسی روبهرو شود. کودکی که در حین تولد به هر دلیلی صورت او کبود شده باشد یا مدفوع در دهان او باشد یا بند ناف به دور گردن او گره خورده باشد میتواند تنفس اورا با مشکل روبهرو کند که این بهنوبهخود میتواند باعث کشتهشدن میلیونها سلول مغزی کودک شود. پژوهشها نشان میدهد که بخش بزرگی از افرادی که در نوجوانی و جوانی با توجه و تمرکز و بیش فعالی مشکل داشتهاند در زمان زایمان صورت آنها یا کبود بوده یا به سر آنها ضربه وارد شده است و یا احتمالا بهدلیلی مشکل تنفسی پیدا کردهاند. کودکی که در زمان زایمان چنین مشکلاتی یا مواردی شبیه این راداشتهاند یا مواردی که در زیر اشاره میشود روبهرو شده باشد با توجه و تمرکز یا بیشفعالی مشکل خواهند که این خود نشاندهنده اعتمادبهنفس منفی چنین افرادیست. زایمان زودرس زودتر از هفته 37 که خود از مشکلات زمان زایمان است میتواند در شکلپذیری و بلوغ عصبی این کودکان تأثیر منفی بگذارد؛ چراکه تولد زود هنگام باعث کاهش واکنش مغز و انعطاف پذیرکمتری در مغزاین افراد نسبت به افراد دیگر نشان میدهد. پژوهشگران ثابت کردهاند که کودکان حاصل زایمان زودرس اغلب مشکلات حرکتی، شناختی و یادگیری دارند.