ارتباط بین شیرخوردن و رشد سیستم روانی نوزاد

دکتر علی‌اصغر شاملو؛ روانشناس

زیگموند فروید؛ روانشناس برجسته آلمانی که به او لقب پدر روانشناسی داده شده است، برای اولین‌بار در سال 1905 اشاره‌ای به مراحل رشد کودک کرد. به باور او فرآیند شکل‌گیری شخصیت ما از مراحل گوناگونی می‌گذرد که یکی از آن مراحل به‌گفته فروید، مرحله دهانی‌ست؛ یعنی زمانی‌که کودک از دهانش برای لذت‌بردن استفاده می‌کند. سینه مادر را برای سیرشدن میک می‌زند؛ سرشیشه یا پستانک را برای ارضای نیاز فیزیکی زمانی‌که گرسنه است و انتظار سیرشدن دارد یا برای برطرف‌کردن نیاز روانی‌اش یعنی کسب آرامش میک می‌زند؛ و به‌تدریج زمانی‌که کمی بزرگ‌تر می‌شود و می‌تواند به‌دنبال اشیا برود، سراغ چیزهایی مانند دسته‌کلید، کفش و امروزه به‌دنبال گوشی موبایل و کنترل تلویزیون می‌رود و هر آنچه را که بیابد در دهان خود می‌گذارد. به‌گفته‌دیگر؛ ‌فرزند ما بدون اینکه که آگاه باشد و بداند که دهانش مرکز لذت‌جویی اوست یا اینکه این‌را کسی به او آموزش داده باشد، چنین کاری را هر زمان که فرصت گیر بیاورد انجام می‌دهد. این رفتار کودک به‌گونه‌ای ژنتیکی در مغز او برنامه‌ریزی شده است. از‌این‌رو کودک آدمی در دوران جنینی در شکم مادر هم از هفته 16 به بعد کم‌کم شستش را برای مکیدن در دهان می‌برد. حال اشاره‌ای داریم به تثبیت دهانی که به‌معنای پایدار کردن است. در اینجا پایداری دهان به‌عنوان مرکزی برای لذت‌بردن و کامیا‌بی مدنظر است؛ ولی فرزند ما از چه چیزی در این پایداری لذت می‌برد و از چه چیزی کامیاب می‌شود؟ او با میک‌زدن و تثبیت‌کردن منطقه دهانی نا‌هشیار و نا‌آگاه به‌دنبال ارضای نیاز فیزیکی یعنی رفع گرسنگی و ارضا روانی یعنی رسیدن به آرامش در دهانش می‌گردد. حال پرسش اینجاست که این تثبیت دهانی چه‌زمانی به‌وجود می‌آید و چه آسیب‌هایی می‌تواند برای فرزند ما به‌همراه داشته باشد؟ تثبیت دهانی زمانی به‌وجود می‌آید که فرزند ما از یک مدت‌زمان کمتر یا مدت‌زمان بیشتری در روز، سرگرم میک‌زدن سینه مادر یا پستانک یا سرشیشه است. تقریباً دربیشتر کتاب‌ها، مقالات و سخنرانی‌ها به این‌نکته برمی‌خوریم که به‌گونه‌ای نادرست و اشتباه گفته می‌شود‌: «اگر نوزاد بیشتر یا کمتر از مدت‌زمانی معین شیر مادر را بخورد». این گفته کاملاً اشتباه است؛ چرا‌که موضوع شیرخوردن کودک نیست؛ بلکه اهمیت موضوع تثبت دهانی‌، مدت‌زمان میک‌زدن او‌ست. کودک ما ممکن است با سرشیشه آب یا آبمیوه هم بخورد. به‌گفته‌دیگر؛ اهمیت این‌نکته در این‌است‌که مادران توجه کنند که هر نوزادی براساس وزن و جنسیتش ممکن است به شیر کمتر یا بیشتری نیاز داشته باشد. مهم این‌است‌که توجه کنیم فرزند ما نه کمتر از یک‌ساعت تا یک‌ساعت‌ونیم در روز و نه بیشتر از چهارساعت تا چهارساعت و نیم در روز نمی‌بایست سرگرم میک‌زدن باشد. در اینجا فرقی نمی‌کند که چه‌چیزی را میک می‌زند. مجموع ساعاتی که میک می‌زند نباید کمتر یا بیشتر از زمانی باشد که اشاره شد. حال این پرسش پیش کشیده می‌شود که اگر کمتر از یک‌ساعت تا یک‌ساعت و نیم در روز میک بزند چه اتفاقی می‌افتد و اگر بیش از میزان تعیین شده باشد، چه پیش می‌آید؟
اگر کودک ما کمتر از یک‌ساعت تا یک‌ساعت و نیم در روز سرگرم میک‌زدن باشد، گمان می‌رود دچار آسیب‌هایی ازقبیل موارد زیر شود:
1. خشمگین و عصبانی‌شدن؛ چون نتوانسته از دهان خود به‌عنوان مرکز لذت آدمی به‌اندازه‌کافی لذت ببرد و کامیاب شود، در بزرگ‌سالی چون دیگران را مقصر این‌امر می‌داند سر هر مسئله‌ای که موافق میل او نباشد، به‌سرعت خشمگین و عصبانی می‌شود.
2. گوشه‌گیرشدن؛ چون در کودکی در تخیل بسر می‌برده یا دیگران همواره آرامش او را به هم می‌زدند، حال در بزرگ‌سالی دیگران را برای آرامش خود خطرناک می‌داند و ترجیح می‌دهد در تنهایی باشد؛ چرا‌که در آنجا آرامش دارد؛ ولی حضور دیگران این آرامش را به‌هم می‌زند.
3. دچار کمبود محبت شدن؛ زمانی‌که مادر نتواند فرزندش را از گرسنگی نجات بدهد و او فرصتی برای میک‌زدن پیدا کند، در بزرگ‌سالی، دیگران را آدم‌های بد می‌داند که به او محبت نمی‌کنند و دائم به‌دنبال این می‌گردد که محبت دیگران را به‌سوی خود جلب کند.
4. پرتوقع‌شدن؛ توقع اینکه دیگران باید نیاز مرا برآورده کنند؛ چون‌ مادر نتوانسته این‌کار را بکند و حال دیگران باید این‌کار را انجام دهند؛ چرا‌که خود را نیازمند کمک دیگران می‌داند.
5. مهرطلب می‌شوند؛ فرد به‌دنبال این می‌رود که دیگران را متقاعد کند او آدم خوبی‌ست؛ پس نیازش هم مهم است؛ پس خوش‌رقصی می‌کند تا شاید دیگران نیازهایش را برطرف کنند.
6. رفتار تحقیرآمیز نسبت به دیگران پیدا می‌کند؛ به‌گونه‌ای‌که چون نیازهایشان برآورده نشده و هرکسی که در‌این‌راه در بزرگ‌سالی برای آن‌ها مانع درست کند یا آنها احساس خطر کنند با تحقیر و سرزنش با دیگران برخورد می‌کند.
اگر فرزند ما بیشتر از چهارساعت تا چهارساعت و نیم در روز سرگرم میک‌زدن باشد، گمان می‌رود که دچار آسیب‌هایی ازقبیل موارد زیر شود:
1. ممکن است حالت خودشیفتگی پیدا کند؛ چرا‌که همیشه بیش‌از‌اندازه سرگرم میک‌زدن بوده است و دربزرگسالی باورش بر این خواهد بود که او آدم متفاوت و برجسته‌تری از دیگران است؛ پس دیگران باید نیازهای او را برآورده کنند.
2. حراف‌شدن به‌گونه‌ای‌که زیاد حرف بزند؛
3. تخیلی‌شدن؛ چون در دوران نوازدی مدت زیادی را درحال میک‌زدن، به‌ سر برده است، در بزرگ‌سالی خیال‌پرداز شده و از دیدن واقعیت خود‌داری می‌کند.
چه کنیم که فرزند ما دچار تثبیت دهانی نشود؟
بهترین راه برای جلوگیری از تثبیت دهانی کودکمان، این‌است‌که در حدود بین 12 تا 15‌ماهگی او را از شیر سینه یا شیشه بگیریم؛ یعنی اگر همچنان شیر مادر را می‌خورد، هیچ اشکالی ندارد اما مادر شیر خود را بدوشد و با لیوان به او بدهد. بعدازاین مدت باید جلوی میک‌زدن او را گرفت چه این میک‌زدن سینه مادر باشد، چه پستانک باشد و چه سرشیشه باشد فرقی نمی‌کند، هدف جلوگیری نه از شیرخوردن او بلکه میک‌زدن نوزادمان است.
به‌جز مواردی که در بالا گفته شد، می‌توان به این‌نکته اشاره کرد که حال که فرزند ما بزرگ‌تر شده است و در دوران پیش‌دبستانی یا دبستان قرار دارد، نباید همچون دوران پیش از 14‌ماهگی یعنی دورانی که حتماً بایستی ازطریق مکیدن سینه مادر یا سرشیشه سیر می‌شد، بازهم همچنان همه‌چیز را ازطریق دهان تجربه کند‌. پس باید متوجه شویم که اگر فرزند ما بعد از 14‌ماهگی همچنان همه‌چیز را در دهان می‌کند، به‌ویژه در دوران سه تا پنج‌سالگی، باید بدانیم که او دچار «تثبیت دهانی» شده است. به‌گونه‌ای کوتاه می‌توان به آثار ناشی‌ازآن چنین اشاره کرد که اگر نشانگان زیر را در رفتار فرزندمان مشاهده کردیم، بدانیم که گمان می‌رود او درگیر تثبیت دهانی شده است:
1. ناخن جویدن
2. میک‌زدن شست خود
3. لب خود را میک‌زدن تا گزیدن
4. دندان‌قروچه‌کردن
5. حرافی بیش‌ازاندازه (‌البته در بزرگ‌سالی)
6. خوردن نوشیدنی‌های بسیار داغ (البته در بزرگ‌سالی)
7. جویدن بیش‌از‌اندازه آدامس (البته در بزرگ‌سالی)
البته نباید فراموش کرد که جویدن آدامس، به‌عنوان راهی برای آرام‌کردن تثبیت دهانی هم تجویز می‌شود. اگر تثبیت دهانی به‌اندازه‌ای‌ست که باعث به‌وجود آوردن دشواری‌هایی برای فرد شده است، می‌توان از راه‌های مختلف برای درمان آن بهره برد که ذکر تمامی آن‌‌ها مجال بیش‌تری را می‌طلبد؛ اما به‌عنوان‌نمونه می‌توان از روش درمان شناختی، رفتاری‌ استفاده کرد؛ برای اینکه بتوان به افکار، اندیشه‌، احساسات و باورهای فرد دسترسی پیدا کرده و از راه دگرگون‌کردن آن‌ها تثبیت دهانی او را درمان کرد؛ یعنی ازطریق حساسیت‌زدایی و پردازش مجدد چشم می‌توان افرادی‌که تجربه‌های آسیب‌زا دارند را درمان کرد.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه