پرخوری؛ اختلالی روانی یا عادتی فیزیکی؟
دکتر علیاصغر شاملو؛ روانشناس
پرخوری بهعنوان یکی از مشکلات جدی آدمی در دنیای مدرن و اشباع از تکنولوژی امروز، پدیدهای عجیبوغریب نیست و از پیامدهای دنیایی سرچشمه میگیرد که در آن، همه میخواهند همه جور امکانات ازجمله ماشین خوب، خانه بزرگ با رفاه بالا، مسافرت و غذایهای متنوع و ... را در بهترین شکلش داشته باشند. این دنیای بهظاهر متمدن، بهدرستی به ما نمیآموزد که خوردن، رفتاریست بایدی که آدمی باید آنرا انجام دهد تا نیازهای بدنش را برای زندهماندن برطرف کند. شما در طبیعت، کمتر حیوانی را میبینید که اضافهوزن داشته باشد؛ چراکه او هرزمان که لازم باشد میخورد، هراندازه که لازم باشد، غذا صرف میکند و بههرشکلی که باشد، آنرا میخورد و دراینراه با کسی نه مسابقه میدهد و نه بهخاطر دیگران روش و حجم غذا خوردنش را تغییر میدهد؛ اما شوربختانه گروهی از ما آدمیان بهظاهر متمدن همه رفتارهای بالا را وارونه انجام میدهیم؛ بهگونهایکه مواد غذایی را مصرف میکنیم که برای ما بسیار آسیبزا هستند؛ مانند فستفود و غذاهای آماده و کنسروی و توانایی دوری از خوردن را نداریم. ازسویدیگر؛ بهخاطر انواع و اقسام آسیبهای روانی دوران کودکی، حتی در خوردن هم با دیگران مسابقه میدهیم؛ خوردنی که نوعی نیاز آدمیست را با سیستم روانی خود گره میزنیم و نهتنها بهسرعت مواد غذایی را میبلعیم؛ بلکه دراینحالت اساساً متوجه نمیشویم که چه میخوریم؛ چون لذتی از خوردن نبردهایم. عدمرعایت همه موارد گفتهشده در بالا، باعث ایجاد اختلال در روند تغذیه ما میشوند. آمارها نشان میدهند که درحدود دو تا سهدرصد از جمعیت جهان با مشکل پرخوری روبهرو شده است. اینجا لازماستکه اشاره کوتاهی به چرایی پرخوری داشته باشیم. تمام کارها، رفتارها و کردارهای ما تحتتأثیر دو عامل درونی و بیرونی هستند. آدمها به دو گروه تقسیم میشوند؛گروه اول کسانی هستند که باور دارند رفتار و کردار آنها تحتتأثیر عامل بیرونیست و گروه دوم کسانی هستند که میگویند عامل درونی باعث این رفتار در آنها میشود. بهگفته زیگموند فروید؛ ریشه و بنیاد بیشتر افکار و رفتارهای ما در ضمیر ناهشیار ما قرار دارد. بهگفتهدیگر؛ ما بدون اینکه بخواهیم، ناخودآگاه اینکار یا آن کار را انتخاب کرده و انجام میدهیم؛ اما باوجودیکه بسیاری از رفتارهای ما ناهشیارند؛ همزمان انتخابی هم هستند و ما حتماً از خودمان میپرسیم که اینکار را انجام بدهم یا خیر؟ با یک مثال میتوان این موضوع را روشنتر کرد. اگر از کسی بپرسید که چرا مثلاً برای آن موضوع به آن کوچکی عصبانی شدی و واکنش شدیدی نسبت به همسرت نشان دادی؟ پاسخش به شما ایناستکه «دست خودم نبود»، «نمیخواستم به او آسیب بزنم» یا «نفهمیدم چی شد؛ یکدفعه شد؛ آخه منو عصبانی کرد» و ... اما واقعیت امر ایناستکه با وجودیکه بسیاری از رفتارها و افکار ما ریشه در نهان ناهشیار ما دارند؛ ولی سیستم روانی ما انتخابی عمل میکند؛ یعنی ما براساس پیامد و نتیجه رفتارمان انتخاب میکنیم که چگونه و کجا چهکاری را انجام دهیم یا انجام ندهیم. پایه و اساس انتخاب آدمی براساس پیامد تصمیم اوست. در مثال بالا، اگر گمان کنیم که برادر همسر ما که ازنظر فیزیکی قویتر و تنومندتر از ماست، حضور داشته باشد، آیا در حضور او بازهم جرئت میکنیم که همسرمان (خواهر او را) را مورد آزار قرار دهیم؟ و آیا اگر در خیابان با پلیسی حرفمان شود، آیا توی گوش او میزنیم؟ قطعاً پاسخ مثبت نیست؛ چرا؟ زیرا ما براساس ارزیابیمان از زمان و مکان و پیامد رفتار و گفتارمان انتخاب میکنیم که چگونه و کجا، چهکاری را انجام بدهیم. پس ما آگاهانه انتخاب میکنیم چه رفتاری داشته باشیم اما این انتخاب خودش در بسیاری از موارد میتواند ناخودآگاه باشد؛ بدون اینکه متوجه شویم. این انتخاب رفتار درمورد خوردن هم صادق است؛ بهگونهایکه ما انتخاب میکنیم در کجا و چهچیزی را بخوریم و چه چیزی را نخوریم؛ تاچهانداره بخوریم و این انتخابها حتماً تحتتأثیر عوامل بیرونی و درونی انجام میشود. بهگفتهدیگر؛ انتخاب ما همیشه و همواره پایه مادی دارد. زمانیکه ما به پدیده «پرخوری» میپردازیم؛ متوجه میشویم که پرخوری، رفتاریست که ما گاهی تحتتأثیر عوامل بیرونی و گاهی تحتتأثیر عوامل درونی آنرا انتخاب میکنیم و انجام میدهیم. عوامل درونی و بیرونی را میتوان بهشرحزیر برشمرد.
عوامل درونی که باعث پرخوری میشوند
1. مضطرببودن. هرچه اضطراب ما بیشتر باشد، پرخوری ما بیشتر میشود؛ چراکه در موقع مضطربشدن قند خون ما پائین میآید و ما نیاز داریم که آن قند سریع بالا بیاید و بهترین راه بالابردن قند خونمان همانا خوردن است و دراینمواد خوردنی، روغن و شکر حتماً نقش تعیینکننده بازی میکنند؛ ازاینرو ما بهسوی چیپس، بستنی، شکلات، فستفود و ... میرویم 2. داشتن استرس. در زمان استرس بهجزاینکه مانند زمان مضطربشدن عمل میکنیم، حتی انتخاب میکنیم که بهسرعت بخوریم؛ بدون آنکه متوجه شویم واقعاً چه چیزی را خوردهایم 3. نداشتن رابطه خوب با اطرافیان. نداشتن رابطه خوب با اطرافیان فرد را دچار اضطراب و استرس میکند 4. حرمت نفس پائین. زمانیکه ما حرمت نفس پائینی داریم، دچار اضطراب میشویم؛ بدون اینکه بدانیم چرا؛ درنتیجه پرخوری ما ادامه پیدا میکند 5. ناتوانی در ارضای نیازی عادی زندگی. فردی که در ارضای نیازهای خودش ناتوان باشد، حتماً دچار اضطراب و استرس میشود 6. خشمگین بودن. خشمگین شدن مترادف با همان مضطربشدن است و همان پیامدها را برایمان به ارمغان میآورد. 7. خواب کم و نامنظم فرد را دچار اضطراب و استرس میکند و سپس پرخوری 8. عادتهای معمول در خوردن که بسیار نادرست هستند 9. درست غذانخوردن بهمعنای آنکه ندانیم چهچیز را چهزمانی باید بخوریم و چگونه باید بخوریم. 10. عوامل ژنتیکی. موردی ست که در گروهی از آدمها باعث پرخوری آنها میشود، بدون اینکه مقصر باشند 11. دچاربودن به بیمارهای روانی 11. داشتن افکار منفی درمورد خود و اطرافیان و دنیا
عوامل بیرونی که باعث پرخوری میشوند
1. نورپردازی پیرامون ما 2. نوع خوراکی که بهدنبال آن هستیم 3. دسترسی آسان به خوراکی 4. ترکیب شکر و روغن موجود در آن خوراکی 5. نوع و شرایط شغلی 6. نوع بستهبندی خوراکی 7. تبلیغات در اطراف آن خوراکی 8. شرایط مالی نهچندانخوب 9.کمدانی درمورد مواد غذایی و تأثیرات آن بر سلامتی 10. داشتن رابطه نامناسب با والدین.
مقابله با پرخوری
پرخوری پیامدهایی نیز بههمراه دارد ازجمله؛ اضافهوزن زیاد، احساس گناه و پشیمانی، دچار بیماریهای متعدد شدن، نپسندیدن اندام خود، دوری گزینی و ... درعینحال؛ راههایی نیز برای مقابله با پرخوری وجود دارد که در زیر به برخی از نمونههای آن اشاره میکنیم.
1. با کمک پزشک از نداشتن اختلال در کارکرد تیروئید خود مطمئن شوید.
2. آب بیشتری بنوشید؛ بهویژه نیمساعت پیش از وعده غذاییتان
3. مواد خوراکی را در وعدههای غذایی خود قرار دهید که شما را طولانیمدت سیر نگه میدارند (دراینباره باید کمی مطالعه کنید).
4. تمام عوامل درونی که باعث پرخوری شما میشوند را باید تاجاییکه میتوانید، دگرگون کنید.
5. تمام عواملی بیرونی که باعث پرخوری شما میشوند را باید بازنگری کنید و در آنها تغییراتی بهوجود بیاورید.
اما بهترین و کاربردیترین پیشنهاد به شما برای مقابله با پرخوری، گولزدن معده، شکم یا مغزتان نیست؛ بلکه انتخاب روش درست برای برخورد با پرخوری، مؤثرترین درمان درد شماست. اگر خودتان بهتنهایی بتوانید جلوی پرخوریتان را بگیرید، به موفقیت بزرگی دست یافتهاید؛ اما درغیراینصورت نیاز به یک روانشناس کاردان دارید.