روزمرهگی؛ سرطان رابطه بین همسران
دکتر علیاصغر شاملو؛ روانشناس
بهراستی چرا زن و مردی در دوره آشنایی و نامزدی همه کاری میکنند که هرروز باهم باشند و از بودن کنار هم احساس شادی و خشنودی میکنند؛ ولی پس از مدتی باهمبودن، همه کاری میکنند که دیگر با هم نباشند یا اگر در کنار هم زندگی میکنند، دیگر جایی برای امید، رشد، لذت، احساس شادی و خشنودی در پیوندشان دیده نمیشود؟ چه اتفاقی میافتد که رابطه دونفر به این مرحله میرسد؟ خوب است بدانیم که پیوند زناشویی، پیوندی پویاست و نه ایستا. بهگفتهدیگر؛ این پیوند همواره برای رشد، بهترشدن و حرکت روبهجلو نیاز به نگهداری و مراقبت دائمی دارد. اگر رابطه بین دو همسر را به یک گلدان تشبیه کنیم، این گلدان نیاز به کود، نور آفتاب، خاک مناسب، آب بهاندازهکافی، چیدن علفهای هرز احتمالی و جابهجایی و ... دارد. اگر چنین اتفاقی نیفتد، بدون شک شما از داشتن گلهایی زیبا و خوشبو بیبهره میشوید. اما مقصر کیست که چنین اتفاقی افتاده است؟ پاسخ ساده است؛ کسانی که مسئول نگهداری از آن گل و گلدان بودهاند. در پیوند بین دو همسر، هردو بهاندازه 100درصد مسئول مراقبت و نگهداری از رابطهشان هستند. هر نوع کوتاهی که در مقابل مسئولیتهای پذیرفتهشده و وظایفی که درچهارچوب زندگی زناشوئی به هرکدام محول شده، بهوجود بیاید، پیامدش متوجه هر دو نفر و همچنین فرزندان آنها و شاید متوجه اطرافیانشان نیز میشود. عدم نگهداری از پیوند زناشوئی یا در مثال بالا، گلدان اشاره شده، رابطه را از پویایی خارج کرده و آنرا ایستا میکند. یکی از پیامدهای عدم مراقبت درست، مناسب و بجا از رابطه زناشوئی همان دچار روزمرهگیشدن است.
بهراستی چرا ما به پیوندمان با همسری که روزی دوستش میداشتیم، تاایناندازه بیتوجه شدهایم که برایمان کنار او بودن به عادت تبدیل شده و بود و نبودش شاید خیلی برایمان تفاوتی نکند یا شاید هم به ناچار کنار او زندگی میکنیم؟ برای پاسخ و بررسی چنین پرسش مهمی، در گام اول باید نگاهی به نشانگان روزمرهگی بیندازیم؛ سپس به چرایی بهوجودآمدن آن توجه کرده و در گام سوم به پیامدهای روزمرهگی خواهیم پرداخت؛ درپایان نیز به راههای برونرفت از روزمرهگی رابطه بین همسران اشارهای خواهیم کرد.
نشانگان روزمرهگی در رابطه بین همسران
1. شما احساس میکنید که مانند سابق برای همسرتان یا او برای شما ارزشمند نیستید.
2. شما احساس میکنید که مدتهاست پرسمانی برای گفتوگوی سازنده و خشنودکننده بین شما و همسرتان بهوجود نیامده است.
3. اهمیتندادن به خواستههای همسر
4. در افکار، سرگرمیها و اهداف شما، همسرتان کمرنگ و کمرنگتر شده و حضور فعالی ندارد. بهگفتهدیگر؛ ترجیح میدهید که بهتنهایی یا با دوستان و خویشان خود وقت بگذارنید.
5. ازبینرفتن لحظات رومانتیک بین همسران (اگر اصلاً از اول شروع رابطهتان چنین چیزی وجود داشته است).
6. زمانی که هیچ مورد جالب و هیچ مشخصه خوبی در همسرتان نمیبینید.
7. ازبینرفتن سرگرمیها و خوشگذرانیهای مشترک
8. عدم تمایل به رابطه جنسی بهشکلی که هردو از آن لذت ببرند.
9. پنهانکاری
10. به فرد دیگری بهجز همسرمان بیاندیشم
11. دائم سرگرم گوشی موبایل بودن
چرائی روزمرهگی در پیوند بین همسران
(سرگرمیهای مشترک، تفاوت فرهنگی، ناتوانی درابراز خواسته)
1. عدم شناخت کافی پیش از ازدواج
شما بهاندازهکافی شناخت درست و واقعبینانهای نسبت که کسی که با او ازدواج کردهاید، نداشتهاید. حالا در عمل انجامشده قرار گرفتهاید.
2. عدم توانایی در رشد خود یا کمک به همسر برای رشد کردن. شما یا همسرتان توانایی و تمایلی برای رشد ندارید و میخواهید درجا بزنید و این باعث کشمکش بین همسران میشود که در پایان، روزمرهگی را به ارمغان میآورد.
2. نداشتن آگاهی و دانایی کافی در مورد اینکه ازدواج برای ما تعهد، محدودیت و مسئولیت دائمی میآورد. بعد از ازدواج، زمانیکه با چنین مواردی روبهرو شدیم، متوجه میشویم که ما چنین ظرفیتی برای پذیرش چنین تعهد، مسئولیت یا محدودیتی را نداریم؛ درنتیجه درمورد همسر و روابطمان ساختارشکنانه رفتار میکنیم که در پایانش روزمرهگی منتظر ماست.
3. خودخواهی. از بدترین ویژگیهای یک همسر، خودخواهی اوست که میتواند همسر خود را به اختلاف و سپس بیتفاوتی بکشاند.
4. دخالت دیگران در رابطه میان همسران.
5. کنترلگر بودن یک یا هر دو نفر. وقتی شروع کنیم به کنترل همسرمان باید بدانیم که نتیجه خوبی از آن حاصل نمیشود.
6. کاهش کیفیت و کمیت در رابطه جنسی. شوربختانه عدم آگاهی و دانایی کافی درباره روابط جنسی در بین همسرمان موضوعیست که در مدت کمی پیوند خوبی را که آغاز شده بود، به بنبست میکشاند.
7. نداشتن برنامهها، سرگرمیها و اهداف مشترک. این موردیست که پیش از ازدواج باید شناخت کافی نسبت به آن پیدا میکردیم؛ پیش از امضاهای متعدد سند ازدواج!
8. نداشتن راههای مشترک برای رسیدن به اهداف
10. تفاوتهای فرهنگی
11. ناتوانی درگفتوگوی مؤثر
12. عصبانیبودن یکی یا هر دو فرد
پیامدهای روزمرهگی بین همسران
1. نداشتن رابطه جنسی منظم و مرتب
2. برقراری رابطه جنسی از روی وظیفه
3. بیتفاوتبودن به حضور همسر و دوری فیزیکی از او
4. وقتگذراندن بهتنهایی و با دوستان و آشنایان خود
5. بیتوجهی به موضوعات و مسائلی که همسرمان مطرح میکند
6. بیشازاندازه وقتگذراندن با گوشی همراه یا سرگرم تلویزیونشدن
7. سرگرمکردن بیشازاندازه خود با فرزند یا فرزندان
8. جداکردن اتاق خواب
9. بیاعتبارکردن همسر در جامعه
10. لذت نبردن از زندگی بهمعنای زندهبودن و نه زندگیکردن در کنار هم
11. خیانت به همسر
راه برونرفت از روزمرهگی در پیوند زناشوئی
کلیه پیشنهاداتی که دیگران در کتابها، سایتهای اینترنتی یا در دیدارهای خصوصی به ما ارائه میدهند؛ مانند اینکه، زن و شوهر با همدیگر مسافرتهای کوتاه بروند؛ باهم صحبت کنند؛ ازمشکلاتشان بگویند؛ از نارضایتیهایشان بگویند؛ خانه را تغییر دکوراسیون بدهند؛ شمع روشن کنند؛ به خودشان برسند؛ اگر اضافه وزن دارند، آنرا کم کنند و دهها و صدها پیشنهاد دیگر را میتوان در اینجا و آنجا خواند؛ اما هیچکدام از این توصیهها و نصیحتها چارهساز نخواهند شد؛ زیرا تازمانیکه ما دلائل و چرایی و بستری که روزمرهگی را بهوجود آورده، از بین نبریم، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. ازاینرو برای ازبینبردن روزمرهگی میبایستی کمی به گذشته سفر کرد و نکاتی را درنظر داشت؛ از جمله اینکه
1. روزهای شیرین آشنایی و چرایی آشنایی را از نو مرور کرد و نگاهی کرد که ما آنروز چه کسانی بودیم.
2. فکر کنیم که معیارهای آنزمان ما تا به امروز چه تغییری کرده است.
3. چه اهداف و برنامههایی داشتیم که امروز تا این اندازه از رسیدن به آنها دور شدهایم.
4. چه تصویر و تصوری از هم داشتهایم و چرا این تصویر شکسته است؟
5. صادقانه هرکدام مسئولیت بهوجودآمدن مشکلات امروز را بپذیریم
6. چرا آن تشنگی را که روز اول برای با هم بودن داشتیم، امروز نداریم.
7. چرا به همدیگر بیتوجهی کردهایم؟
8. چه رفتار و افکاری داریم که همسرمان از آنها ناراحتی دارد و دلخور است؟
9. چه محدودیتهای بیجا و نامناسبی را درطول زمان برای همسرمان بهوجود آوردهایم؟
10. چه پیشداوریهایی در مورد همسرمان کردهایم که زمان نشان داده است در مورد آن اشتباه میکردیم؟
11. آموزش عملی مهارتهای ارتباط با همسر را فرا بگیریم و دهها مورد دیگر که از حوصله این نوشته خارج است.
زمانیکه هر دو فرد، صادقانه و صمیمانه بدون قصاوت و غرضورزی به گذشته خود برگشته و تا امروز را بررسی کنند، حتماً میتوانند که اشتباهات، خطاها، خودمحوریها، خودخواهیها، ویژگیهای منفی شخصیتی خود را بپذیرند و تمایل عملی نشان دهند که حاضر و آمادهاند تا شرایط موجود را دگرگون کنند. پسازآن حتماً میتوان به هرچهبهترشدن پیوند زن و شوهر و ازبینرفتن روزمرهگی بین آنها را امیدوار بود. در پایان باید درنظر داشت که اگر با روزمرهگی بین همسران بهشکل درستی برخورد نشود، بهمثابه سرطان رابطه میتواند پیوند بین آنها را به کام مرگ بکشاند.