خودنويس
تقصیر عطر نیست
که اینگونه میپرد
در شیشه میجوشد
هوای یک پرواز
بر خاکم گلی نخواهی گذاشت
بمبی که فروخوردهام
جز کلمه
از من بهجا نخواهد گذاشت.
کتابم را به یک گل سبز
گلی سپید
و یک گل سرخ
هدیه کن!
حتماً خبر را شنیدهای
من
سکته کردهام!
قرار بود برایم جعبهای
هوای تازه بفرستی
چه شد؟
فکر میکنی بدون چادر اکسیژن
چقدر زیر آسمان بیستاره
دوام بیاورم؟
یادت باشد
فردا با پست پیشتاز
چشمهایت را برایم بفرستی
کمپوت را وقتیکه آمدی
بیاور
کمپوت سیب دوست ندارم
انار تازه بیاور
رؤیا
بنفشه حجازی