فریبا کلهر:
رفاقت با آدمهای خاص، مهمتر از کتابخوانیست
«فریبا کلهر» نامی شناختهشده برای علاقهمندان ادبیات است؛ بهمناسبت انتشار اولین جلدِ مجموعه «قصههای سائوری» بهنام «چطور طوطیها قاطی میکنند» بهقلم او؛ با وی درباره این کتاب گفتوگو کردیم. او دربارهاینکه چطور میتوان در دنیایی که کودکان با قوانین مشخصی زندگی میکنند و با آنها کمابیش آشنا هستند، ساختار شکن بود؟ میگوید: «داستان، ساختار خاص دارد. هرچهبیشتر از این ساختار پیروی کنی، موفقیتت تضمینشدهتر است. منظورم از ساختار، عناصر داستان است. بدون پایبندی به این عناصر، نمیتوانی نویسنده موفقی باشی. البته سالها طول میکشد تا یکنفر یا گروهی پیدا شود و تغییرات کوچکی دراینساختار بدهد؛ مثلاً زاویه دید تازه یا نحوه روایت خاصی را کشف کند. آیا من ساختارشکن بودهام؟ نمیدانم. دیگران کتابهایم را بررسی و قضاوت کنند؛ اما نوآوریهایی داشته و در بعضی جنبهها؛ بهویژه رماننویسی برای کودکونوجوان توانستهام حرکتهای مثبت و روبهجلویی داشته باشم. شاید با مثالهایی بتوانم منظورم را توضیح دهم. اولین رمانم؛ امروز چلچله من، است که سال 7۰ چاپ شد؛ از چند جهت برای خودم و البته تاریخچه ادبیات کودکونوجوان حائزاهمیت است. برای خودم ازاینجهت مهم است که با آن، وارد دنیای رماننویسی شدم؛ کاریکه واقعاً تجربه و حتی دانشش را نداشتم؛ اما بههرجهت نوشتم و نتیجه نسبت به زمان خودش، خوب بود. ازنظر جایگاهش در ادبیات کودکونوجوان، اما ازاینجهت مهم است که فانتزینویسی را در نسل نویسندههای بعدازانقلاب که بهشدت واقعگرا بودند، راه انداخت. نمیدانم میتوانم این کتاب را اولین رمان نوجوان و فانتزی بعدازانقلاب بنامم یا نه؛ اما بیشک جز اولینهاست. دومین ویژگی این کتاب، پرداختن به محیط زیست است. 30سالپیش توجه کمی به شکاف لایه ازون و مسئولیت جهانی برای حفظ محیط زیست میشد. پرداختن به آن، نوعی فضلفروشی و خودبرترپنداری و سانتیمانتالیسم بهشمار میرفت؛ اما امروز محیط زیست و تعهد برای حفظ آن، دغدغه جهانیست و بههمیندلیل روزبهروز رمانها و قصههای بیشتری با محوریت محیط زیست نوشته میشود. ویژگی خیلی مهمتر این کتاب بهرسمیتشناختن دخترها برای انجام کارهای بزرگ و رهبری گروه همسالان و حتی جامعه است. دراینکتاب، ابتدا دخترها حرکت بزرگی را کلید میزنند و بعد، پسرها هم به آنها میپیوندند. این درونمایه امروز هم برای قشری از جامعه قابلقبول نیست. اگر به 30سالپیش برگردید و فضای جامعه و کتابهایی که چاپ میشد را بررسی کنید، متوجه میشوید که ساختارشکنی در درونمایه رمان من صورت گرفته. ساختارشکنی در ادبیات کودک بهسختی میتواند رخ بدهد. اگر دنبال موج نو در ادبیات کودک دنیا بگردید، متوجه میشوید موج نوی ادبیات کودک مربوط به مضامین و محتواست. واردشدن مضامینی مثل رواداری، صلح، حقوق برابر اقلیتها، تبعیض نژادی و چیزهایی ازاینقبیل، موج نوی ادبیات کودک در دنیاست. در دیگر رمانهای کودکونوجوان من هم همین چیزیکه شما اسمش را ساختارشکنی میگذارید؛ و من اسمش را نوآوری میگذارم، وجود دارد». او ادامه میدهد: «کتاب هوشمندان سیاره اوراک با درونمایه عشق در شکلهای مختلفش؛ و با سبک اپرای فضایی، مرد سبز ششهزارساله با درونمایه جاودانگی و پیوند اسطوره و علم ازایندست بوده است. در جزیره افسونگران برای اولینبار از فرهنگ ایرانیان باستان و اوستا استفاده کردم. موجودات و اسطورههای اوستایی مثل آشموغ و خستر و خسترافکن برای اولینبار در رمان جزیره افسونگران استفاده شد. در رمان بازگشت هرداد، اسطورهای ایرانی را با فجایع محیط زیستی پیوند زدم. در رمان تازهترم هرکول خانم بیستدرصدی، دنیای فانتزی خاصی را ساختم و جادو و علم را باهم ترکیب کردم؛ یعنی کنار جادوجمبل و ورد و ازاینقبیل، فیزیک کوانتوم و جهانهای موازی را قرار دادم. میخواهم بگویم که من همیشه سعی کردهام درونمایه رمانهایم متفاوت باشد. ازاینرو، هیچیک از رمانهای کودکونوجوان من شبیه هم نیستند؛ حتی شبیه کارهای دیگران هم نیستند. اگر در کارهای موفق جهانی نگاه کنید، میبینید آنها بهشدت به عناصر داستان کودکونوجوان پایبند بودهاند. ساختارشکنی، کلمه بزرگیست که بهسختی تحقق مییابد؛ اما درونمایه میتواند پیشرو و جلوتر از زمان خود باشد. همیشه باید منتظر حرفهای جدید باشیم. حرفهای جدید از هر دهانی ممکن است بیرون بیاید. نویسنده زن باشد یا مرد، پیشکسوت باشد یا جوان ... فرقی نمیکند. فرق اساسی، در نگاه و زاویه دید به هستیست. به اینکه ارزشها و اولویتهایت چیست و چقدر از علم و آگاهی در چنته داری. من از دانش روز البته نه بهشکل عمیق؛ اما درحدیکه بهکارم بیاید، باخبرم. به دوستان نویسندهام بارها گفتهام رمانخوانی بس است؛ کتابهای دیگر بخوانید. مهمتر از کتابخوانی، رفاقت با آدمهای خاص است. فایدهای که از همنشینی با آدمهای متفاوت و خوشفکر بردهام، از هیچ کتابی نبردهام»./ ایبنا