خودنویس

پشت‌گرمی خوبی‌ست که
پشت کنی به سرما
ولی مدام گرم باشی
از سایه‌هایی که می‌سایند به سنگ
سنگین‌تر شوی
از پلی که ساییده می‌شوی از کفش‌ها
بزرگ‌تر از خدایی که
تقسیم می‌کند خاک‌ها و آدم‌ها
خاک و دمی برای نشستن زیر پای یک درخت
آه و دمی برای ریختن روی سر مرده‌ای که
پشتش سرد
دمی مدام از پله‌ها بروی بالا
از سر کسی‌که پا‌به‌پا می‌شود
می‌ایستد پائین
پشت‌گرمی خوبی‌ست که
سنگین‌تر شوی از ایستادن
ولی مدام رسیده باشی
از سیب به دست‌هایی که
آسیب می‌گیرند از شاخه‌ها
آه ... دمی که طرد شده باشی
برای هوایی که نفس نمی‌کشم
و مدام تقسیم شود
این خاکی که سهم تو نشستن و سهم من ریختن
خاک و دمی برای ریختن
آه و دمی برای نشستن

لیلا صادقی
 

 

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه