چهارشنبهسوری؛ جشنی بهقدمت تاریخ ایرانزمین
تاریخ ایران باستان پر از جشنهاییست که همه برپایه دید و نگاه پیشینیان، دارای فلسفه و جوهری وجودیاند. امروزه تنها «جشن سوری» معروف به «چهارشنبهسوری» و نیز «جشن سده» برایمان بهیادگار مانده و درباره جشنهای فراموششده آتش، به «آذرگان» در 9 آذرماه و «شهریورگان» یا «آذر جشن» میتوان اشاره کرد. «آتش» نزد ایرانیان نمادی از روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، زندگی، تندرستی و درپایان؛ بارزترین نماد خداوند در روی زمین است. چهارشنبهسوری در فرهنگ پارسی بهعنوان مقدمه و پیشدرآمد عید نوروز نیز شناخته شده که هماره درطولتاریخ، قبل از فرارسیدن سال نو و تحویل نوروز برپا میشده و هنوزهم بین اقوام و شهروندان ایرانی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
از قدیمالایام تاآنجاکه تاریخ نشان میدهد، بشر برای آتش اهمیت خاصی قائل بوده و پیشرفت بخش مهمی از زندگی خود را مدیون وجود این عنصر مفید دانسته است. آتش اما درنظر ایرانیان مظهر روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، سلامت و تندرستیست. بیماریها، زشتیها، بدیها و همه آفات در عرصه تاریکی و ظلمت جای دارند و بهاینعلت اهریمن مظهر تیرگی و جایگاه او تاریکیست. افروختن آتش بهطور کنایه راهیافتن روشنی معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نامبارکی را از بین میبرد. یکرشته جشن آریایی با جشن آتش است که با همان منظور، در آن آتش میافروزند. جشنهایی مانند جشنهای سده، آذرگان، شهریورگان، جشن «گجرسی» در ترکیه.
ابوجعفر نرشحی؛ مورخ سده سوم در کتاب تاریخ بخارا به این جشن پرداخته است. بهشهادت وی، در زمان منصور بن نوح از شاهان سامانی، اواسط سده چهارم این جشن بهنام جشن سوری برقرار بوده است. دراینمتن آمده شاه سامانی درزمانیکه سال هنوز پایان نیافته بود این جشن را با آتشزدن بر پا کرد و این جشن طبق عادت و رسم قدیم بود که اشاره به کهنبودن این رسم و سنت دارد. قبلترها یک مراسمی بهنام «آتش روی بام خانه» نیز رواج داشته که صبح نوروز انجام میگرفت. گفته شده که به آتش چهارشنبهسوری نباید فوت کرد و خاکسترش را سرِ چهارراه میریزند. برپایه پژوهشهای انجامشده، زمان باستانی «جشن سوری» را میتوان در این سهگاه بازجست:
1. شب 26 از ماه اسفند یعنی در نخستین شب از پنجه کوچک.
2. اولین شب پنجهبزرگ یا پنجهوه که پنجروز کبیسه است و اولین شب و روز «جشن همسپهمدیم» آخرین گاهنبار سالانه است.
3. دیدگاه سوم، شب پایانی سال است که ارجمندترین روز «جشن همسپهمدیم» است.
برخی را باور ایناستکه با درنظرآوردن واژه «چهارشنبه» که برآمده از فرهنگ تازی و سامیست، پس «چهارشنبهسوری» ارمغانی ازسوی تازیان است زیرا همانگونه که میدانیم، در ایران باستان هرروزی نامی ویژه داشته (هرمزدروز، وهمنروز، اردوهشتروز، شهروَرروز، خردادروز، سروشروز، مهرروز، زامیادروز و ...) و نشانی از بخشبندی امروزین چهارهفتهای و نامهای آنان بهچشم نمیخورد. 12ماه 30روزه نسبت به سال شمسی پنجروز کمتر دارد. برای جبران این تأخیر و حساب کبیسه آن پنجروز را به شنج عنوان گاثاها از سرودهای زرتشت، مینامیدند. در یکی از چندشب آخر سال، ایرانیان جشن سوری را که عادت و سنتی قدیم بود با آتشافروزی برپا میکردند؛ و چون مفهوم هفته و نامگذاری آن وجود نداشته نمیتوانست چهارشنبهسوری نام بگیرد. تقویم کنونی، بعد از ورود اعراب به ایران رواج یافت. در فرهنگ اعراب چهارشنبه یا یوم الارباع نحس و نامبارک است. بیگمان سالی که این جشن بهشکلی گسترده بر پا بوده، مصادف با شب چهارشنبه شده است.
واژه «سوری» فارسی، در پهلوی بهگونه «سوریک» صفت است؛ چون سور (Sur) بهمعنای سرخ؛ و ایک (Ik) پسوند صفت است بهمعنای سرخ و سرخرنگ است. چنانچه گل سوری بهمعنای گل سرخ است. به این جشن ازآنجهت سوری گفتهاند که عنصر اصلی مراسم آن، افروختن آتش سرخ بوده. البته «سور» به چم (معنی) «میهمانی» هم در فارسی بهکار رفته است. برپاداشتن آتش دراینروز نیز گونهای گرمکردن جهان و زدودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است. در گذشته جشنهای آتش کاملاً حالت جادویی داشته و بسیار بدوی بوده است. چگونگی این جشن، همسانی و مانندگیهای فراوانی به جشن سده دارد.
بوتهافروزی، آبپاشی و آببازی، فالگوشنشینی، قاشقزنی، کوزهشکنی، فال کوزه، آش مخصوص چهارشنبهسوری، آجیل مشگلگشا، شالاندازی، شیر سنگی، (توپ مروارید) و ... از آدابورسوم اینشب بهشمار میرفته است که اکنون ما حتی شاید نام خیلیازآنها را هم نشنیدهایم. در همین شب یا چهارشنبهِ آخر صفر هرگاه نیت بکنند و کلید دودندانه به زمین گذاشته، پشت در اتاق همسایه بایستند، اگر صحبت آنها موافق با نیتشان باشد، به مراد میرسند و اگر برخلاف آن باشد، مرادشان برآورده نخواهد شد.
قاشقزنی: اگر کسی ناخوش باشد بهنیت سلامتی او در شب چهارشنبهسوری ظرفی برداشته، میرود در خانه همسایهها را میکوبد و بیاینکه چیزی بگوید با قاشق به ظرف میزند، صاحبخانه یا خوراکی یا پول در ظرف او میاندازد. آن خوراکیها را به ناخوش میدهند یا با آن پول چیزی میخرند و به ناخوش میخورانند که شفا خواهد یافت.
نیت: در همین شب، کوزه آبی زیر ناودان روبهقبله میگذارند و هرکسی از اهل خانه نیت کرده چیزی در آن کوزه میاندازد. صبح چهارشنبه، یکنفر فال از حافظ میگیرد و دختر نابالغی دست کرده از کوزه آب، یکبهیک چیزهاییکه به متعلق به هرکس است، بیرون میآورد و با فال مطابقه میکند.
بسیاری از مراسم که اکنون در پایان سال و شب چهارشنبهسوری باقی مانده، کنایه و نشانواره است از اهدای نذور و فدیه به ارواح. شب جمعه آخر سال، شب چهارشنبه یا آخرینشب سال به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن، مراسم آتشافروختن بر بامها میان زرتشتیان، پخش آجیل مشکلگشا، مراسم فال کوزه و کجاوهبازی و شالاندازی میان مردم آذربایجان همهوهمه جای پایی مشخص در رسوم ایران قدیم دارند. یکی از جنبههای تقدس آتش پاککردن بیماریها و دورکردن ارواح خبیثه (بهتعبیر آندوران) بوده؛ براینمونه درصورت سرایت طاعون رخت و ابزار بیمار را در آتش میریختند تا از بدیها پاک شود؛ و این بیاحترامی به آتش بهشمار نمیآید. همین امروز هم رسم اسفند دودکردن و گرد خانه تابدادن رایج است (برای زدودن شر و بیماری و چشمزخم) که بازمانده از گذشته است؛ اکنون پریدن از روی آتش هم میتوانسته با فلسفه پاککردن نفس صورت گرفته باشد. در جاهایی همچون شیراز، کردستان و آذربایجان، آداب و آئین ویژه و کهنتری وجود دارد. براینمونه، سفره حضرت خضر(ع) یا آبپاشی در سعدیه که ویژه شیراز است یا سفرههای خوراکی رنگینی که در کردستان و آذربایجان آماده میشود و نیز آئین آتشافروزی و شادمانی همگانی مردم. برخی را عقیده برایناستکه «جشن سوری» (چهارشنبهسوری) با مراسم مربوط به بزرگداشت فروهر درگذشتگان نیز پیوند و بستگی دارد.