علیه هشتگ اخراج و استعفا یحیی

مهدی طاهرخانی

«حرفه‌ای‌بودن یعنی بدانی دقیقاً چه موقع از پای سفره بلند شوی» این جمله طلایی را جامعه مربی ایرانی مهم‌ترین عامل موفقیت می‌داند. مخصوصاً تا قبل از دوره برانکو و پرسپولیس که اصولا به‌جز یک مورد خاص (امیر و سپاهان)، مربیان در سال دوم، موفق به تکرار عنوان خود با آن تیم نبودند. به‌گزارش ورزش سه؛ اما برانکو قانون را فسخ کرد و یحیی هم دقیقاً همین کار را تکرار کرد. اما یحیی یک‌جا مرتکب اشتباه بزرگی شد: او باید میانه تابستان ۱۴۰۰ درست فردای آخرین دیدار پرسپولیس در لیگ بیستم، یک خداحافظی شیک با هواداران می کرد و می گفت؛ این دومین جام لیگ برتر من که منجر به گلات شما شد، هدیه‌ام به همه قرمزها و آرزوی موفقیت برای پرسپولیس در آسیا. اگر می کرد، همه آن‌هایی که اینک در میانه خرداد‌ماه ۱۴۰۱ هشتگ اخراج یحیی را ترند کردند، با همه قوا، پای کار می‌آمدند تا سرمربی موفق‌شان نرود. یحیی اشتباه کرد که ماند، اشتباه کرد که متصور شد که با از‌دست‌دادن چندستاره، با خرید از لیست دومش می‌تواند باز‌هم تیمش را قهرمان کند‌. همان روزهایی که در استقلال بیشترین اصطکاک ممکن بین مجیدی و کادر مدیریتی وقت وجود داشت و سرمربی این تیم صریحاً و با صدای بلند خطاب به تیم مدیریتی آبی‌ها می‌گفت: «من به اینها نمی‌بازم» یحیی در محاسباتش مرتکب اشتباه شد. پرسپولیس بود و جامی که آن‌قدر تکراری شده بود که خیلی‌ها تصور می‌کردند، با این تیم قهرمان‌نشدن سخت است. استقلال هشتمین فصل بی‌جام را سپری می‌کرد و در‌این‌سو کوهی از مشکلات مقابل قرمزها قرار داشت. رفتن ستون‌فقرات تیم از دفاع تا حمله. سر رسید شکایت خارجی‌ها و وصول مطالبات‌شان. بی‌پولی محض و انفعال آزار‌دهنده مدیریت بی‌تجربه تیم که هیچ راهکار و ابتکاری برای حفظ ستاره‌ها و جذب لیست اول سرمربی نداشت.  سرمربی قهرمان دو‌ دوره نوزده‌ و بیست حالا  کلافه‌تر از هر زمان دیگری بود. این همان یحیایی‌ست که بعد فینال آسیا و آن هندبال تاریخی شیری‌، هیچ به او نگفت و حتی ‌برای فصل جدید هم حفظش کرد؛ اما شیری در شب باخت سوپرجام مقابل فولاد اخراج  انضباطی شد. مهم‌ترین مهاجم تیم در حساس‌ترین برهه فصل در زمین تا ابد ناهموار ورزشگاه ثامن، رباتش به صلیب کشیده شد؛ اما عوض جراحی فوری، ماه‌ها در تمرین حاضر می‌شد و مرتب فیلم شوت‌هایش را در صفحه شخصی‌اش بارگذاری می‌کرد هوادار می‌پرسید چرا عیسی بازی نمی‌کند؟ اینجا چه خبر است؟ رئیس کیست؟ افت فاحش لک را به داوود فنایی مرتبط ساختند که گویی چیلاورت فصل قبلش مربی لک بود! خب این همان لک است که زیر نظر فنایی تیمش را با بیشترین کلین شیت فهرمان لیگ بیست کرد و در آسیا تا فینال برد و تنها از روی نقطه پنالتی گل خورد! انصاف و مروت شد کالای بازار کساد. با‌توجه‌به فشردگی بازی‌ها، یحیی مجبور بود درست مثل رقیب، فردای بازی‌ها، یا تمرین سبک بگذارد یا تمرین را تعطیل کند؛ اما همین موضوع هم بهانه دیگری شد برای بیسواد‌دانستن بدنساز تیم. مصدومیت یک امر کاملاً رایج در فوتبال است که می‌شود به‌راحتی به لیست بارسا و رئال نگاه کرد و دید چقدر بازیکنان آسیب دیده داشتند. از فاطی و پدری گرفته تا بنزما که دیدار ال کلاسیکوی بازگشت را از دست داد. تازه کاری به مورد سرجی بارسا و ازارد رئال نداریم. اما در اینجا به‌واسطه صدرنشینی استقلال، حتی عمل فتق سیامک را به بدنسازی بد تیم ربط دادند! یحیی بدون ایراد بود؟ مطلقاً. مگر می‌شود در این سقوط دسته‌جمعی، سرمربی را مبرا از هر اشتباهی دانست؟ یحیی اشتباه کرد که در همان ابتدای فصل، با دیدن آن شرایط ماند، او باید استعفای واقعی می‌داد ‌و‌ می‌رفت تا وزارت ورزش و مدیریت وقت، نتوانند همه آشغال‌های موجود را زیرکانه زیرقالی یحیی پنهان کنند. ماندنش اشتباه اولش بود و قناعت به خرید از لیست دوم اشتباه بزرگ‌ترش. استعفاهای نمادین و خسته‌کننده، سومین تصمیم نادرستش. او بازیکنانی را جذب کرد که به‌هیچ‌وجه مناسب سیستم بازی پرسپولیس نبودند. اما برسم به فصل نتیجه‌گیری. در خوشبینانه‌ترین حالت یک انشقاق بزرگ ۵۰‌درصدی در پیکره هواداران پرسپولیس به‌وجود آمده است. آن‌ها همه عاشقان دیروز یحیی بودند که یک فصل بی‌جامی و قهرمانی رقیب، این‌گونه عصبانی شان کرده است. این یعنی هوادار امروز پرسپولیس با جمعیت ۸۰‌هزار‌نفری که در اردیبهشت‌ماه ۹۵ بعد از نایب‌قهرمانی مقابل راه آهن، سی‌دقیقه تمام ایستاده برای برانکو و پسرانش دست زدند، تفاوت کرده است. نه اینکه آدم‌ها عوض شده باشند؛ بلکه دیدگاه و  سطح توقع آن‌ها متفاوت شده است. آن‌ها از بهار ۸۷ تا بهار ۹۵‌ قهرمانی را تجربه نکرده بودند و می‌دانستند با حمایت از این تیم و مربی، طلسم سال بعد خواهد شکست و شکست؛ اما جمعیت امروز پنج فصل متوالی فقط جام دیده است. این هوادار برایش یک فصل نایب‌قهرمانی و ۵ امتیاز اختلاف با صدر یک فاجعه است! آن‌ها می‌گویند یحیی برود. مربی خوب خارجی می‌خواهند؛ اما تجربه می‌گوید در صد‌در‌صد مواقع، سرمربی خارجی که تجربه‌ای از فوتبال ایران ندارد، نمی‌تواند در همان فصل اول تیم را قهرمان کند. این چهار سرمربی و شروع‌شان را ببینید؛ ۱-برانکو ۲- شفر ۳-استرا ۴- کالدرون. همه بدون استثنا چند‌ماه را خواستند تا اداپته شوند. در‌این‌بین برانکو فصل بعدش موفق شد. استرا و کالدرون با شروع بد، پایان خوبی داشتند؛ اما هر دو نیم فصل رفتند. شفر فصل بعدش بدون جام، اخراج شد. سوال اساسی و مهم این است؛ آیا هوادار امروز پرسپولیس که به‌راحتی دو جام لیگ برتر، نوزده و بیست با یحیی را فراموش کرد و نایب قهرمانی آسیا را هم دستاورد بزرگی ندانست، حاضر است فصل اول به مربی خارجی فرصت دهد تا همانند برانکو از سال دوم جام بگیرد؟ شاید خیلی‌ها بگویند بله. طبیعتاً مربی کارنامه‌دار و صاحب سبک خارجی خوب است؛ اما چرا حاضر نیستید این اعتماد را به یحیی کنید؟ او هند‌وانه در بسته نیست. هم در ذوب و پدیده هم در همین پرسپولیس، نشان داده اگر بازیکنان مورد نیازش را باشگاه تأمین کند و خبری از مشکلات مدیریتی و مالی فصل قبل نباشد، او نقشه قهرمانی را در جیب دارد. پرسپولیس جیبش پر است. اخبار خوب نقل‌و‌انتقالاتی از درون باشگاه به گوش می‌رسد، فارغ از برچسب‌زنی دلالیسم و ایرادگیری از نوع حرف‌زدن مطهری و مدل ریش و موی فنایی و همچنین حساس‌شدن روی تعطیلی تمرینات، یک نیم‌فصل به یحیی اعتماد کنید؛ اگر او موفق نشد، آنگاه باشگاه مجبور به جذب سرمربی خوب خارجی می‌شود و هوادار هم مثل سال نخست برانکو، به او اعتماد می‌کند؛ اما اگر یحیی توانست با یک‌سال تأخیر به ششمین قهرمانی در هفت‌سال‌اخیر برسد، آن وقت این صبر و حوصله مثال کانون‌های ملتهب هواداری خواهد بود. این گوی و این میدان!

 

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه