روانشناسی
طرحواره بیاعتمادی/ بدرفتاری
شاید در اولین مواجهه با چنین موضوعی از خود بپرسید که تله بیاعتمادی چیست؟ کسانیکه تله یا طرحواره بیاعتمادی/بدرفتاری را دارند، انتظار دارند که ازطرف دیگران ضربه بخورند. فکر میکنند مردم نقشههایی دارند که قرار است از آنها سوءاستفاده کنند. بهگزارش ذهن موفق؛ به خیلی از افراد شک دارند و فکر میکنند دیگران همیشه نیت بدی دارند. نشانههای این طرحواره عبارتنداز؛ احساس میکنم دیگران میخواهند به من صدمه بزنند یا سوءاستفاده کنند. احساس میکنم در جامعه باید درمقابل دیگران از خودم سخت مواظبت کنم. اگر کسی بخواهد به من صدمه بزند، پیشدستی میکنم و به او صدمه میزنم. بعضی مواقع ممکن است همه افراد نشانههای بالا را تاحدی داشته باشند و این باعث نگرانی نیست. ویژگیهای این طرحواره را نیز چنین میتوان برشمرد؛ کسانیکه در این طرحواره قرار بگیرند، معمولاً گوشبهزنگ خطر از جانب دیگران هستند. فکر میکنند دیگران منظور پنهانی دارند و نسبت به افراد بیاعتماد میشوند. اینافراد بعد از مدتی اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند و احساس میکنند نمیتوانند با کسی ارتباط خوبی برقرار کنند؛ اما ریشههای تحولی آن چیست؟ بدرفتاری در زمان کودکی، القاب بدی که ازطرف دیگران دریافت میکردند، جنگودعواهای زیاد در خانواده، بدبینی والدین، عدم رازداری یکی از والدین. موارد فوق میتوانند به ایجاد این طرحواره کمک کنند، ولی درپایان خود شخص هست که تصمیم میگیرد انتخاب کند یا خیر. مورد دیگر، علائم خطر در روابط عاطفیست. هنگامیکه در رابطهای عاطفی قبل یا بعد از ازدواج هستید، نشانههای زیر به شما میفهماند که درحال نزدیکشدن به بیاعتمادی هستید: طرف مقابل بدون دلیل به شما گیر میدهد. خود شما بسیار نگران عمل ناجوری ازطرف مقابل هستید. دائم به طرف مقابل گیر میدهید. از لابهلای حرفهای او بهدنبال پیداکردن یک منظور پنهانی هستید. حال برای رهایی از طرحواره بدبینی چه باید کرد؟ برای رهایی از بدبینی و شک و بهدستآوردن دید مثبت و مناسبتر برای زندگی گامهای زیر پیشنهاد میشود: ۱- شک خود را بشناسید؛ ابتدا آنرا گرامی بدارید. شک آمده است تا به شما در تصمیمگیریها کمک کند و اگر بخواهید با آن بجنگید قویتر میشود. بگویید که این شک دشمن من نیست و من به آن احترام میگذارم. سپس آنرا زیرسؤال ببرید؛ مثلاً از خود بپرسید که در چه موقعیتهایی این شک بهوجود میآید؟ چه کمکی به من میکند؟ این نگرانیها به چه دلیل ایجاد میشوند؟ سپس خطاهای فکری خود را بشناسید. وقتی شک دارید ممکن است همه افراد را بد ببینید و این یک خطای فکری از نوع تعمیم افراطیست. خطای دیگر فیلترگذاریست؛ یعنی شما از حوادث و افراد فقط جنبههای منفی آنها را نگاه میکنید و انتخاب میکنید و به سایر جنبهها توجه نمیکنید. نکته مهم دیگر ایناستکه باید بین شک واقعی و شک غیرمنطقی و غیرواقعی فرق ایجاد کنید. شک واقعی دلایل محکمی دارد ولی شک غیرواقعی فقط یک شک است. ۲- اجازه دهید شک برود ولی بدون هیچ اجباری؛ برای اینامر میتوانید از تکنیکهای ذهنآگاهی استفاده کنید. هروقت افکار شکبرانگیز به شما فشار وارد میکنند بدون فرار یا جنگ با آنها فقط به آنها نگاه کنید و مشاهدهگر آنها باشید. برای لحظاتی بدون قضاوت نگاه کنید. تصور کنید این افکار بر روی یک تخته سفید مینشینند و کمکم محو میشوند. هروقت این تمرینات را انجام دادید به خود جایزهای بدهید، خود را گرامی بدارید. ۳- انتظار نداشته باشید که طرف مقابل هیچ مشکلی نداشته باشد و کامل باشد. اگر از دست کسی ناراحت هستید با روشهای مناسب حرف خود را به او بزنید تا شکهای بیمورد ایجاد نشود. ۴- تمرکز خود را بر ارزشها و اهداف خود قرار دهید و از بیهوده وقتتلفکردن بپرهیزید.