فقدان «ادبیات جاسوسی» در بازار نشر ایران
فاطمه ترکاشوند
از کتاب «۱۹۸۴» جورج اورول گرفته تا «برخیز اول تو بکش» رونین برگمن، از رمانهای تخیلی گرفته تا زندگینامهها و خاطرات مأموران سرویسهای امنیتی، جهان ادبیات انباشتهشده از روایتهای جذاب جنایی و جاسوسی درباره نحوه فعالیت سرویسهایی که شاید لااقل در قرن اخیر، حتی از بخش آشکار جدالهای سیاسی در تعیین سرنوشت بشریت اثرگذارتر بوده باشند. جهان ادبیات اما به انحاء مختلفی با اینمسئله ارتباط گرفته؛ گاه در داستانهای تخیلی برای سیستم اطلاعاتی، الهامبخش بوده و شبیه کاریکه داستانهای ژول ورن با جهان علم میکند، روشهایی را به آنان پیشنهاد داده است. در میان آثار تخیلی و داستانی در بستر داستانهای جاسوسی و امنیتی، محبوبترینتم برای نویسندهها، وجود قوه قاهرهای پنهان است که هم قدرت بینظیری در کنترل افکار و هدایت رفتار افراد دارد و هم خروج از آن ناممکن بهنظر میرسد یا دستکم به قهرمان قصه محدود میشود. رمان ۱۹۸۴ اورول بیتردید مهمترین نمونه ازایندست است. گاهی، جهان ادبیات تبدیل به بستری برای بازتاب روایاتی از تاریخ این سیستمهای امنیتی و فرازونشیب مأموران و قربانیان آن شده است. روایتهایی که اغلب بهخاطر بستر واقعیشان بیش از داستانهای تخیلی موردتوجه قرار گرفتهاند. ایندسته از آثار، خود قابل تقسیمبندی و دستهبندیاند زیرا اغلب با مقاطع تاریخی مختلف برای جوامع مختلف گره میخورند. مهمترین دسته از این آثار به مقطع جنگ سرد میان آمریکا و شوروی بازمیگردد. مقطعی که نهتنها درهماندوره منبع الهامبخشی برای داستانهای جاسوسی قرار گرفت بلکه تا همینامروز نیز بهعنوان یکی از ستونهای جهان ادبیات دراینحوزه، پایدار و استوار مانده است؛ اما هرقدر که از دهه ۵۰ میلادی فاصله گرفتهایم این آثار بیشتر بهسمت آشکارسازی بنیان واقعیشان حرکت کردهاند. کتاب «رزیدنت» رمان تاریخی نوشته آشوت آقابابیان از مجموعه کتابهای ترجمهشده در ایران دراینزمینه است که براساس اسناد فاششده سرویس امنیتی اتحاد جماهیر شوروی در ارمنستان منتشر شده و به داستان زندگی هایک هواکیمیان؛ از جاسوسان برجسته شوروی در آلمان و آمریکا میپردازد. شاخه دیگر را باید مختص آلمان هیتلری، جنگ جهانی دوم و البته جدال دو آلمان شرقی و غربی دانست که اغلب بیارتباطبا داستانهای شوروی هم نیستند. ماجراهای فلسطین و اسرائیل هم از دیگر محلهایی بوده که در قرن معاصر جولانگاه جاسوسان سرویسهای امنیتی در منطقه بوده و طبیعتاً منبع جذابی برای تولید ادبیات دانسته شده است. ایران هم دستمایه تولید ادبیات در کشورهای غربی درزمینهٔ داستانهای جاسوسی و جنایی قرار گرفته است. «مرد گمشده: جاسوس آمریکایی که در ایران ناپدید شد» از جدیدترین نوشتهها دراینمورد است. «وارطانیان: سرگذشت بزرگترین جاسوس شوروی در ایران» کتاب دیگریست که توسط نشر الهدی ترجمه و منتشر شده و بعد دیگری از ارتباط دستگاههای امنیتی مختلف در ایران را بازتاب میدهد. بسیاری از این رمانها، زندگینامهها یا خاطرات، بعدها دستمایه تولید فیلمهای مختلفی هم قرار گرفتهاند. ازاینجهت، راه ورود به صنعت سینما در کشورهای مهم و اثرگذار اینحوزه که همیشه موضوعات از جهان ادبیات میگذرد، درمورد داستانهای دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی هم بههمینشکل موردتوجه قرار گرفته است. «سیونه پله»، «پل جاسوسان» تنها دو نمونه مشهور و البته بسیار دیده و شنیده شده در کشور ما هستند. اما بیشترین تأثیر را شاید ارتباط فرامتنی دستگاههای امنیتی با جهان ادبیات برقرار کرده؛ ارتباطی که برخلاف تصورات و مشهورات، هیچوقت یکسویه و تحمیلی ازسوی سرویسهای امنیتی به نویسندگان نبوده است. نویسندگان بهدلایل مختلفی ازجمله جذابیت و منحصربهفردبودن داستانهای پنهان در پستوی تجربیات مأموران ایندستگاهها، همیشه علاقهمند به روایت این قصهها بودهاند. البته که طبیعتاً نزدیکشدن به واقعیت به اقتضا جنس فعالیت ایندستگاهها، برای نویسندگان محدودیتهایی را هم ایجاد کرده است. شاید رابطه دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشورها با جهان ادبیات را بشود به رابطهای از جنس عشق و نفرت در داستانهای عاشقانه تشبیه کرد. رابطهای که نه میتواند گسسته شود و نه میتواند به نحو تاموتمام و رضایتبخشی برای دو طرف، گره بخورد. در کشور ما، ترجمه ایندست آثار بهجهت جذابیتهای آنها همواره از پیشازانقلاب تا پسازآن موردتوجه بوده است. آثاری که طبیعتاً هیچوقت خالی از روایتهای زاویهدار نسبت به کشورهای مبدأشان نیستند. جامعه نشر ما انبوهی از روایتهای آمریکایی درباره حضور جاسوسان روس در کشورهای مختلف را وارد ادبیات کشور کرده همانطورکه بعضاً بخشی ازاینبازار مصرف هم به فعالیت مأموران دستگاههای روسی و البته اسرائیلی در مناطق مختلف جهان اختصاص دارد. کتابی نظیر «برخیز اول تو بکش» که حالا با دو ترجمه ازسوی دو ناشر مختلف در بازار حضور دارد، کتابی پرفروش دراینزمینه است که توسط خبرنگار امنیتی رژیم صهیونیستی در آمریکا منتشر شده و بهشکل داستانی روایاتی را از عملیاتهای موساد بازتاب میدهد. هرچند برگمن، خبرنگار اصطلاحاً چپ و منتقد صهیونیست بهحساب میآید و تلاش دارد در کتابش، خود را با این زاویه دید به خواننده معرفی کند اما نهایتاً روایت زاویهدار او دستکم حاوی قدرت بیرقیب موساد در منطقه و هراسآور است. برگمن در اثرش، مواجهه عامه خوانندگان با وقایع را از دو حال خارج نمیگذارد: یا اسرائیل را محق میدانی و قدرت کثیف و غیراخلاقی او را در ترور و ایجاد وحشت، تحسین میکنی یا اسرائیل را محق نمیدانی و عملکرد او را در برابر دشمنانش، کثیف و غیراخلاقی ارزیابی میکنی اما بازهم دستکم قدرت او را در پیشبرد اهدافش میستایی یا به وجود این قدرت اعتراف میکنی. این روایتهای زاویهدار که حالا خوانندگان زیادی هم دارد، بیشازهرچیز این سؤال را تقویت میکند که جهان ادبیات ایران و جامعه نشر کشور دراینزمینه چه کرده است. آیا میتوان از انتشار این روایتها جلوگیری کرد؟ قطعاً اینطور نیست چراکه بخش جذاب و پرخوانندهای از بازار نشر به ایندسته اختصاص دارد و لاجرم تاکنون تعداد زیادی از آنها هم منتشر شدهاند؛ اما آیا آثار ایرانی هم دراینزمینه خلق و منتشر شدهاند؟ روشن است که پاسخ به این سؤال، بهجز تعداد انگشتشماری کتاب غیراثرگذار و غیرجریانساز، منفیست؛ اما داستان به همینجا ختم نمیشود؟ سؤال اینجاست که چرا پس از چهاردهه هیچ ادبیاتی دراینزمینه خلق نشده است تا دستکم بتواند منبع تولید آثار سینمایی باشد؟ کافیست توجه کنیم رشد تعداد آثار سینمایی جاسوسی تولیدشده از نیمه دهه ۹۰ در سینمای ایران، با چند عنوان انگشتشمار اما اثرگذار مثل هر دو نسخه «ماجرای نیمروز»، «روز صفر» و برخیدیگر، براساس فیلمنامههای اورجینال ساخته شدهاند و هیچ پشتوانهای در جهان ادبیات ندارند. شوربختانه برخلاف دادوستد مرسوم میان ادبیات و سینما که در جهان یا بهعنوان اقتباس و یا بهشکل اقتباس معکوس، رایج است، در کشور ما حتی پس از موفقیت این آثار سینمایی و تلویزیونی، باز داستانهایشان برای تولید آثار ادبی موردتوجه قرار نگرفتهاند. بیتردید بخشی از ضعف به عملکرد دستگاههای فرهنگی و میزان تمایل تولیدکنندگان ادبی و سینمایی بازمیگردد اما بخش دیگر آنرا باید در کجا جستوجو کرد؟ نتیجه این انفعال و فقدان اثر، نهایتاً چیزی جز سکوت دراینحوزه و عقبماندن از روایتهای رقیب نیست./ مهر