سفر پرماجرای مهدی پاکدل از چهارراه استانبول تا کاخ گلستان

مصطفی رفعت این‌روزها نام «مهدی پاکدل» با سریال «جیران» گره خورده؛ سریالی که پس از گذراندن یک‌دوره توقف پخش و حواشی متعدد، باردیگر در کنداکتور پخش شبکه فیلیمو قرار گرفته است. او را باید مطرح‌ترین برادر خانواده پاکدل نامید که از آن جمع به‌اصطلاح سه‌تفنگدار، توانسته چنین میزان شهرتی را کسب کند. این هنرمند، خود را در زمینه‌‌های متعددی آزموده و حتی در مقاطعی به فعالیت در حوزه گرافیک نیز پرداخته؛ او تجربه جدی و حرفه‌ای در طراحی پوستر داشته و کار تدوین را نیز انجام داده و زمانی‌که از شهرستان به تهران آمد، مدتی به فعالیت دراین‌زمینه‌ها پرداخت تا بتواند گذران زندگی کند. او نه به‌واسطه برادرانش که مدت‌ها دراین‌عرصه فعال بودند (حسین در اجرا و نمایش؛ مسعود در عکاسی فیلم و سریال)؛ بلکه به‌خاطر توانایی‌های فردیِ خود توانست جاپایش را دراین‌مسیر محکم کند و حالا باید او را رشناس‌ترین چهره خانواده هنری‌شان نام برد. به‌بهانه ازسرگیری پخش سریال «جیران» در پرونده این شماره، از او گفته‌ایم.

«اولین شب آرامش» یعنی اولین حضور موفق مهدی پاکدل که توسط رسانه‌ها؛ هم جدی گرفته شد و هم بسیار در قالب مصاحبه و عکس، به او پرداختند. این ساخته احمد امینی که در سال 84 پخش شد را می‌توان یکی از موفق‌ترین سریال‌های تلویزیون درآن‌سال‌ها نام برد؛ که باعث شهرت عمومی چهره‌ای به‌نام امیر آقایی نیز شد. البته هردوی آن‌ها تاآن‌زمان در کارهای مختلفی در مدیوم‌های متنوع حضور داشتند؛ اما نمی‌توان از نقش این‌مجموعه در آشناییِ بیشتر مخاطبان عام، با چهره و نام آن‌ها شد. آن‌هایی‌که حافظه قوی‌تری دارند، حتماً مهدی پاکدل را پیش‌ازآن در مجموعه «مروارید سرخ» که ساخته مشترک شاپور قریب و مسعود رسام بود، به‌‌یاد می‌‌آورند؛ اثری شاداب با حال‌وهوایی متفاوت که هرچند نتوانست موفقیت ساخته‌های قبلیِ رسام را تکرار کند. پاکدل، گام اولش در قاب کوچک را با حضور در سریال «با من بمان» برداشت؛ ساخته حمید لبخنده و با بازیِ حمیدرضا پگاه، یکتا ناصر، سام درخشانی، افسانه بایگان و ... بعد با حسن فتحی در ‌تله‌فیلم «یک‌روز معمولی» همکاری کرد که نشان می‌دهد حضور او در مجموعه پرمخاطب «جیران» که برای پخش از فیلیمو آماده شد، ریشه در یک آشناییِ قدیمی نیز دارد. این هنرمند البته از دل تئاتر به وادی بازیگری مقابل دوربین راه یافته و با چهره‌‌های معروفی نظیرِ داود رشیدی در «ریچارد سوم»، مریم مجد در «بعد از مگریت»، سیروس شاملو در «جنبش انفیه در کلکته» و فرهاد مهندس‌پور در «دیر راهبان» در اواخر دهه 80 کار کرده بود. لبخنده که اولین حضور تلویزیونیِ او را رقم زد؛ پیش‌تر در فیلم سینمایی «آبی» نقشی کوتاه برایش درنظر گرفته بود و قبل‌ازآنکه با «اولین شب آرامش» مخاطبان پرتعدادتری را با خود آشنا کند، در اولین ساخته علی رفیعی به‌نام «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» ظاهر شده بود و «ماجراهای اینترنتی» برای حسین قناعت و «شبانه» را برای امید بنکدار و کیوان علیمحمدی بازی کرده بود. موفقیت گسترده‌ای که سریال احمد امینی برایش درپی داشت، حضورش در آثار بعدی را نزد مخاطب پرجلوه‌تر ساخت؛ او با «مصائب دوشیزه» در کنار پوریا پورسرخ که آن‌روزها در اوج بود و «بهنوش طباطبایی» که بعدها باهم ازدواج کردند، اکران تاحدودی موفق را تجربه کرد و هم‌زمان در سال 85، سریال «ما چند نفر» ساخته فیاض موسوی را به پخش تلویزیون رساند که در آن، با سام درخشانی، امیررضا دلاوری، برزو ارجمند، امیرمحمد زند و مهدی سلوکی، تیمی متشکل از چند جوان خوش‌‌آتیه و محبوب را درآن‌روزها تشکیل دادن که مدام سر از نشریات مختلف درمی‌آوردند. احمد امینی دوباره در سال 87 سراغش آمد تا پروژه «بی‌گناهان» را سروسامان دهند؛ سریالی که او و امیر آقایی را بازهم درکنارهم قرار داد؛ اما به‌اندازه همکاری قبلی‌شان، سروصدا نکرد. «مخمصه» (محمدعلی سجادی)، «دایره‌زنگی» (پریسا بخت‌‌آور) و «بدون اجازه» (مرتضی هرندی) برایش آورده‌ای نداشتند؛ حتی این فیلم آخر، به‌واسطه توقیف و بعدها اکران نیز اثری قابل‌اعتنا در کارنامه او نبودند. بازی در آثاری متفاوت از کارگردان‌هایی با نگاهی ویژه نیز برای او اعتبار بیشتری به‌همراه نداشتند: فیلم‌های «تمشک» اثر سامان سالور و «آزادراه» اثر عباس رافعی ازاین‌دسته‌اند. در تلویزیون نیز حضورش عمدتاً محدود به چند تله‌فیلم‌ شد که به‌خاطرِ اساس پخش نامناسب این‌گونه آثار، نتوانستند گام‌هایی در راه ترقی محسوب شوند و حتی دایره مخاطبان محدودی نیز داشتند. تئاتر درآن‌سال‌ها هنوز رونق تماشاچی دهه 90 را نداشت و حضورش در آثاری از چهره‌های مطرح مانند رضا گوران، حسن معجونی، حسین کیانی، حمید امجد، محمد یعقوبی و ... نیز چندان در خاطره عموم نیستند و مخاطبانی هم اگر داشتند، محدود می‌شد به تماشاگران حرفه‌ای‌تر نمایش. ازدواج با بهنوش طباطبایی که با شانتاژ خبری ویژه همراه بود، او را به‌نوعی بیش از اقدامات حرفه‌ای‌اش در صدر اخبار نگه داشت. شاید بتوان گفت آنچه باعث شهرت بیشتر او شد، حضورش در سریال «ستایش» بود که اگرچه به‌شکل پررنگ، تنها محدود به فصل اول آن می‌شد؛ اما به‌خاطر دامنه موفقیت این‌مجموعه، او نیز برای مدتی بر روی موج حواشیِ کار سوار شد. پاکدل در اوایل دهه 90 وارد فازهای تازه‌ای شد؛ کوشش برای تثبیت نام خود به‌عنوان هنرمندی چندمنظوره و همراهی در چند پروژه همراه برادر بزرگ‌ترش «حسین»، از این‌کارها بودند؛ برگزاری نمایشگاه عکس، کارگردانی، خوانندگی و ... هیچ‌یک نتوانستند او را در مسیر پیش‌رویش به نقطه‌عطفی که لازم داشت، برسانند. «فردا» که حاصل نوشته و کارگردانیِ مشترک با ایمان افشاریان بود، اگرچه قابل‌اعتنا در ساختار و روایت بود؛ اما آن‌قدر پتانسیل نداشت که باعث شود این‌مسیر را دنبال کند و تابه‌امروز درحد یک تجربه (شاید مهجور) باقی مانده. او «گاهی» را برای محمدرضا رحمانی بازی کرد و در «محمد رسول‌الله» (مجید مجیدی) همراه شد و نقشی مهم در آن ایفا کرد؛ اما این‌پروژه بلندپروازانه به‌رغم تبلیغات بسیار و حتی شایعات و حواشیِ بسیارش چنان‌که باید در کارنامه او تحولی ایجاد نکرد. یکی از متفاوت‌ترین نقش‌های او تاکنون را می‌توان بازی در قالب شخصیت حقیقیِ «مسعود کشمیری» در فیلم «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان نامید؛ حضور او در نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که از وی به‌عنوان عامل نفوذی و اصلیِ انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران در ۸ شهریور ۱۳۶۰ نام برده شده ‌است، گرچه آن‌قدرها طولانی نبود؛ اما نشان داد که شاید بهتر است حالا که ازنظر آماری و کمیت آثار، تجارب متعددی دارد، در نقش‌های کوتاه‌تر اما مؤثرتر بازی کند. او در «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی) و «چهارراه استانبول» (مصطفی کیایی) حضورهایی به‌مراتب دیدنی‌تر را رقم زد که به‌رغم کوتاهیِ نقش‌ها؛ ماندنی‌تر بوده‌اند. یکی‌دیگر از شاید بگوییم آثار؛ نه نقش‌ها در پرونده کاری او، همراهی با تیم «کیمیا» بود که از سریال‌های پرمخاطب به‌شمار می‌رود. «هم‌گناه» اولین حضور او در یک سریال داستانی در شبکه نمایش خانگی بود؛ که با استقبال بسیار مخاطبان نیز روبه‌رو شد. سپس در سریالی دیگر دراین‌مدیوم به‌‌کار پرداخت که می‌توان از آن به‌عنوان جهشی تازه در مسیر بازیگری‌اش نام برد: «جیران» و نقش قراول خاصه ناصرالدین‌شاه که نه‌تنها حضوری به‌لحاظِ بصری در طراحی چهره و لباس دارد؛ بلکه کاراکتری مطلوب و مخاطب‌پسند نیز از آب درآمده است. او در سینما در آخرین فعالیت‌هایش در آن، «تارا» (با نام سابق «لحظه‌ای و دیگر هیچ») ساخته کاوه قهرمان را داشته و منتظر پایان فیلم‌برداریِ مجموعه «آمستردام» به‌کارگردانیِ مسعود قراگوزلو برای شبکه نمایش خانگی‌ست که در آن، با روشنک گرامی، رؤیا جاویدنیا، شهرام حقیقت‌دوست، مهدی سلطانی، مینا ساداتی، نسیم ادبی، هنگامه قاضیانی و مجتبی پیرزاده؛ همبازی‌ست.

 

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه