هومن سیدی؛ جذابیت با طعم تُندِ جسارت!
در سینمای ایران از گذشته تاکنون افرادیکه در مسندهای مختلف بازیگری، کارگردانی و ... فعالیت کرده و اصطلاحاً در هر حوزهای دستی بر آتش دارند فراواناند؛ اما همه آنها نتوانستهاند در حوزههای مختلف هنر به موفقیت دست یابند و درخششی ماندگار در همه عرصهها داشته باشند. «هومن سیدی» مثال نقضیست براینمسئله. او که تاکنون در حوزه کارگردانی، بازیگری، فیلمنامهنویسی و تدوینگری سینما، تئاتر و تلویزیون فعالیت داشته، درهریک بهخوبی توانایی و استعدادش را نشان داده. آثارش ثابت کرده میتواند همانطورکه بازیگر خوبیست کارگردان خوبی هم باشد و آثاری بسازد که در جشنوارههای داخلی و خارجی جوایز متعدد کسب کند و کارنامه درخشانی برایش بهارمغان بیاورد. «هومن سیدی» کار خود را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد و با ساخت ۳۵متری «سطح آب و دندان آبی» جوایز متعددی کسب کرد. بعدازآن، در اوایل دهه 80 در فیلم «یکتکه نان» ساخته کمال تبریزی برای اولینبار جلوی دوربین رفت و با رضا کیانیان همبازی شد. مدتی بعدازآن در «چهارشنبهسوری» ساخته اصغر فرهادی نقش کوتاهی داشت. آنچه باعث شهرتش شد بازی در «پابرهنه در بهشت» اثر جواد توکلی بود که او را کاندیدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشن خانه سینما کرد.
او پیش از کارگردانی، در آثار معروف و پرفروشی نظیر «خط ویژه»، «پلخواب»، «کمدی انسانی» و «مصادره» بازی و جوایز متعددی را کسب کرد. «هومن سیدی» در مسند کارگردان، اولین فیلم بلندش را سال ۸۹ با نام «آفریقا» ساخت و از همان ابتدا نشان داد بهتصویرکشیدن خشونت و ناهنجاریهای موجود در جامعه علاقه دارد. در فیلم بعدیاش «سیزده» این خشونت را سمت مشکلات و چالشهای نوجوانانه برد و در «اعترافات ذهن خطرناک من» این خشونت و بزهکاری را در قالبی انتزاعی بهتصویر کشید. در «خشموهیاهو» به یکی از پرسروصداترین پروندههای جنایی پرداخت و در «مغزهای کوچک زنگزده» نشان داد به کارگردانی پخته تبدیل شده که با جهانبینی خاصش آثاری را خلق میکند که میتواند حتی در عرصههای جهانی هم حرفی برای گفتن داشته باشد. «سیدی» که بازیگری کاربلد و موفق است پس از تجربه ساخت شش فیلم کوتاه موفق، دست به ساخت اثری بلند و سینمایی زد که با ساخت آن دغدغهمندی و هنرش را علاوهبر بازیگری در عرصه فیلمسازی هم نشان داد: «آفریقا» داستان زندگی سه جوان است که اتفاقی و بهاجبار مافوقشان درگیر یک ماجرای مخوف گروگانگیری میشوند درحالیکه هیچکدام اینکاره نیستند و تنها خردهفروشان مواد مخدرند که ناخواسته درگیر اینماجرای جنایی شدهاند. «آفریقا» با یک تعقیبوگریز خیابانی آغاز میشود و درادامه شخصیتهایی خاکستری، ناامید و متعلق به طبقه فرودست جامعه را نشان میدهد که در گرداب سرشکستگی گرفتار شده و راه فراری از این گرداب نمییابند. شهاب حسینی، جواد عزتی، امیر جدیدی و آزاده صمدی دراینفیلم ایفای نقش کردهاند که هرکدام نقشی متفاوت از خود ارائه دادهاند. امیر جدیدی که برای اولینبار درآنکار جلوی دوربین رفت، بازی حسابشدهای را بهنمایش گذاشت و آیندهای درخشان را برای خود نوید داد. شهاب حسینی نیز در نقشی متفاوت با نقشهای قبلیاش، نشان داد که میتواند حتی با گفتن 10 کلمه، از پس نقش یک خلافکاری خردهپا نیز مانند دیگر نقشهایش بربیاید. آزاده صمدی هم یکی از بازیهای خوب خود را ارائه داده و نهایتاً جواد عزتی با همان طنز همیشگی خود سعی کرده اندکی از سیاهی و تاریکی موضوع فیلم بکاهد اما موضوعی که فیلم بدان پرداخته آنقدر تلخ و قابلتأمل است که لحظههای طنز هم نتوانست از تلخی آن بکاهد. «سیدی» در اولین تجربه سینمایی پیامدهای فقر و اعتیاد را در فضایی تاریک و ناراحتکننده بهتصویر کشید و با پایانی شوکبرانگیز و غیرقابلباور مخاطب را در بهت و حیرت فرومیبرد. «سیزده» دومین فیلم بلند او، روایتی از دردسرهای نوجوانی تازهبهبلوغرسیده است که والدینش با یکدیگر اختلاف شدید دارند و درآستانه جداییاند. «بمانی» (یسنا میرطهماسب) 13ساله در دورهای که با فشارهای دوره بلوغ دستوپنجه نرم میکند و بیشازهرزمان به توجه، محبت و آموزش خانواده نیاز دارد، محبت مادر و حمایت پدر خود را از دست میدهد و این ناکامی، سرآغازی میشود برای شروع مشکلات روانی و ناهنجاریهای اجتماعی که سرتاسر زندگیاش را تحتالشعاع قرار داده. «بمانی» همانطورکه از نامش پیداست، انگار محکوم به ماندن است و حق انتخابی برایش وجود ندارد. او در عمق استخر تنهایی و بیکسی خود فرورفته و بهشیوه نامناسب به کشف ناشناختههای دنیای درون خود میپردازد. بهبلوغرسیدن و چالشهای مربوطبهآن، از آندسته مسائلیست که در سینمای ایران کمتر بدان پرداخته شده و غالباً ناگفته باقی میماند اما «سیدی» در «سیزده» اینمسئله را بهگونهای ملموس و قابلدرک بیان کرده؛ بهگونهایکه بیننده را به گوشدادن، دیدن و تجربهکردن محکوم کرده و همه آنچیزی را که سالیانسال از شنیدنشان فرار کرده، پیش چشمانش بهگونهای تأثیرگذار بهتصویر کشیده و بیان کرده است. فیلم «سیزده» جوایز متعددی را برای کارگردان و عواملش بهارمغان آورده که از بین آنها میتوان به جایزه ویژه هیئتداوران برای بهترین کارگرانی ازسوی 32اُمین جشنواره فیلم فجر نام برد. «اعترافات ذهن خطرناک من» داستان مردیست که دراثر مصرف اسید، دچار فراموششده و از ۲۴ساعت گذشتهاش چیزی بهخاطر نمیآورد. نمیداند کیست؟ کجاست؟ و برای انجام چه هدفی از خواب بیدار میشود؟ تنها چیزیکه متوجه آن میشود ایناستکه روزهایش درگیر تکرار و فراموشیست و یکروز را زندگی میکند، فراموش میکند و این چرخه دائماً تکرار میشود! «اعترافات ذهن خطرناک من»، سومین اثر و یکی از فیلمهای سیدیست که علاوهبر کارگردانی و نویسندگی در آن به ایفای نقش هم پرداخته؛ اثری انتزاعی با سوژهای جدید و نامعمول که کمتر میتوان نمونه مشابه آنرا در سینمای ما مشاهده کرد و همینامر گواهی براینمسئله است که «سیدی» خود را محدود به ساخت آثار تکراری نمیکند و جهانبینی و رویکرد خاص خودش را دارد و براساسآن آهستهوپیوسته در مسیر فیلمسازی خاص خودش پیش میرود و دست به ساخت آثاری میزند که نتیجهاش میتواند عصیانگر باشد: «فرهاد» (سیامک صفری) شخصیت اصلی داستان، درگیر برزخی شده که نه از گذشتهاش چیزی میداند و نه اطرافیانش را بهخاطر میآورد و نه حتی از زندهبودنش مطمئن است. شخصیتی هذیانگو با توهمات ذهنی آشفته که بهتدریج درگیر افرادی میشود که خود را همسر، فرزند و دوست او معرفی میکنند اما بهتدریج متوجه میشود که همه اینافراد دروغ میگویند و قصد شومی را در سر دارند که زندگی او را به نابودی میکشد. سیامک صفری، نگار جواهریان، عباس غزالی، هومن سیدی، رؤیا نونهالی، بابک حمیدیان و میترا حجار دراینفیلم ایفای نقش کردهاند. «سیدی» در فضاسازی این اثر بهگونهای عمل کرده که بیننده را به اعماق ذهن آشفته فرهاد میبرد؛ جاییکه اصالت و واقعیت، حافظه و توهم در حالت بینابینی قرار گرفته و تعلیقی جذاب را برای مخاطب بهارمغان میآورد. «خشم و هیاهو» داستانی جنایی و پیچیده و درعینحال عاطفی از زندگی یک خواننده را روایت میکند. وی درایندرام موضوع خیانت و مثلثهای عشقی را بهتصویر میکشد: زندگی یک خواننده (نوید محمدزاده) که مسیر زندگیاش پس از آشنایی با دختری جوان (با بازی طناز طباطبایی) بهکلی تغییر میکند و دچار پیچیدگیهای زیادی میشود. داستان از جایی آغاز میشود که همسر این خواننده مشهور از رابطه پنهانی همسرش باخبر میشود و اتفاقاتیکه میافتد درنهایت قتلی را رقم میزند که مقدمهایست برای بازشدن یک پرونده پلیسی و پر از حدسوگمان. «سیدی» داستان را از نگاه تمام شخصیتها بیان میکند و سه روایت متفاوت از مرد (خسرو پارسا)، زن (حنا) و دانای کل (کارگردان) را بهتصویر میکشد و بیننده را به قضاوت درمورد هریکاز سه روایت دعوت میکند؛ بهگونهایکه هرکس میتواند برداشت و تفسیر خود را از داستان داشته باشد. این اثر، سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئتداوران را از سیوچهارمیندوره جشنواره فیلم فجر برای او بهارمغان آورد. حلبیآبادی در اطراف تهران، مردمی حاشیهنشین با کمترین امکانات رفاهی؛ و توحشی که بهمثابه یک سبک زندگی پذیرفته شده و ازقضا بحث مواد مخدر که اینبار نه به مضرات و آسیبهای مصرف آن؛ بلکه به تولید آن در سولهای متروک در حاشیه شهر پرداخته است؛ اینها مواردیست که در پنجمین ساخته «سیدی» به آن پرداختهشده و آنرا به موردی عجیب در سینمای ایران تبدیل کرده: «مغزهای کوچک زنگزده» درامیست گانگستری و اجتماعی که موقعیتهای رعبآور را در قالب صحنههای اکشن به سیاهترین شکل بهتصویر کشیده است. فیلم، داستان زندگی خانوادهایست که در حاشیه شهر زندگی میکنند و معضلاتی همچون فقر، بزه، اعتیاد و خشونت زندگی تمام اعضای آنرا تحتالشعاع قرار داده و بهسمت نابودی کشانده. «شکور»، «شاهین»، «شهره» و «شهروز» همراه والدینشان زندگی میکنند. «شکور» برادر بزرگتر با بازی بینظیر فرهاد اصلانی، فردیست مستبد و رعبآور که وظیفه سرپرستی تولید مواد مخدر را برعهده دارد و بهاصطلاح فیلمنامه چوپانیست که از گوسفندانی که برای بقا به یک چوپان خوب نیاز دارند، نگهداری میکند؛ و «شاهین» (با بازی متفاوت نوید محمدزاده)، تبهکاری دیوانه با توهمات بزرگ است که برخلاف دیگر اعضای خانواده؛ خشونت در ذات او رخنه نکرده و برخلاف آنچه نشان میدهد، از خشونت فراریست. «سیدی» برای آن، جوایز متعددی؛ ازجمله سیمرغ بهترین فیلمنامه، بهترین صداگذاری، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین فیلم از نگاه هنروتجربه را ازسوی 36اُمیندوره جشنواره فیلم فجر گرفت./ فیلیموشات
عکس: ساتیار امامی