تأثیر عوامل محیطی در اختلالات یادگیری

نظریات گوناگونی در اینکه چگونه اختلالات یادگیری به‌وجود می‌آید، ابراز شده است که هرکدام از این نظریات سعی کرده‌اند عوامل گوناگونی را برای آن درنظر بگیرند. باید درنظر داشت که به‌ندرت می‌توان یک عامل واحد را به‌عنوان ایجادکننده نارسایی درنظر گرفت؛ بلکه بهتر است گفته شود که پدیده پیچیده‌ای مانند اختلال یادگیری در اثر تعامل چندین عامل گوناگون به‌وجود می‌آید. بعضی از این‌عوامل به‌عنوان عامل اصلی نارسایی درنظر گرفته می‌شوند؛ درحالی‌که بعضی دیگر ممکن است عامل تسهیل‌کننده شرایط باشند و بنابراین هر کودکی باید در تمام زمینه‌ها موردارزیابی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود چه کسانی تحت این عنوان قرار می‌گیرند. عواملی را که در ایجاد نارسایی ویژه در یادگیری به‌صورت‌مستقیم یا به‌عنوان تسهیل‌کننده سهم دارند را به‌صورت زیر طبقه‌بندی می‌کند؛ ازجمله عوامل محیطی. محیط‌های متفاوتی که کودک با آن‌ها سروکار دارد، هرکدام به‌نوعی در چگونگی یادگیری و بر روی تمایل و انگیزه او برای یادگیری تأثیر می‌گذارند. این محیط‌ها را می‌توان به قرار زیر طبقه‌بندی کرد:
محیط خانه
تجربیات محیطی کودک در پنج یا شش‌سال اول زندگی تأثیر عمیقی بر روی رشد شناختی و هوشی او دارد و زبان به‌عنوان یکی از ملزومات عمده بشر، همبستگی نزدیکی با این تجربیات اولیه و مخصوصاً با والدین دارد. والدین نه‌تنها موقعیت مناسب را برای رشد کودک درزمینه‌های گوناگون به‌وجود می‌آورند، که می‌توانند به‌نوبه‌خود در اکتساب این زبان مؤثر باشند، بلکه خود آن‌ها الگوی مناسبی نیز برای یادگیری کودک به‌شمار می‌روند. 
محیط مدرسه
کودکان زمان قابل‌ملاحظه‌ای از ساعات بیداری خود را در مدرسه می‌گذرانند و بنابراین روابط آن‌ها با گروه هم‌سن و کارکنان مدرسه از معلم گرفته تا مدیر و معاون و خدمتگزار و دیگران، تأثیر چشمگیری بر روی تجربیات آنان دارد. از جهت اینکه کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری مشکلات زیادی در حوزه زبان و رفتار اجتماعی دارند نمی‌توانند به‌راحتی روابط گروهی مناسبی با دیگران برقرار نمایند و درنتیجه ازطرف گروه هم‌سن و معلمان طرد می‌شوند. افزون‌بر این در مدرسه برای کوشش‌های خود کم‌تر مورد تشویق و تقویت قرار می‌گیرند و بیشتر از دیگران موردانتقاد واقع می‌شوند که به‌نوبه‌خود بر روی یادگیری آنان تأثیر می‌گذارد. معمولاً معلمان در کلاس توجه خود را بر روی چند شاگرد برگزیده، و اغلب اوقات آن‌هایی‌که ازنظر درسی وضعیت خوبی دارند، متمرکز کرده و درنتیجه به شاگردان دیگر توجه کمتری می‌کنند؛ به‌طوری‌که وقتی کودک با نارسایی‌های یادگیری به کلاس پنجم یا بالاتر می‌رسد بودن یا نبودن او در کلاس فرق چندانی نمی‌کند. افزون‌بر این گاهی مشکلات یادگیری ممکن است در اثر آموزش نامناسب مدرسه، یا حداقل برای بعضی از کودکان، باشد.
محیط اجتماعی
روابط اجتماعی کودک با دوستان و گروه‌های اجتماعی دیگر نوع رشد اجتماعی، شناختی و عاطفی او را تعیین می‌کند. اگر این رابطه خوشایند و موفقیت‌آمیز باشد احساس رضایت و اعتمادبه‌نفس، و اگر ناموفق باشد حالت ملال‌آوری به‌وجود می‌آورد. عدم‌موفقیت در روابط اجتماعی ممکن است به‌علت اشکال در ایجاد روابط یا نداشتن مهارت‌های اجتماعی لازم باشد. معمولاً کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری آگاهی ندارند که هر رفتار معین آنها ازطرف دیگران چگونه تلقی می‌شود و از همساز کردن خود با نقطه‌نظرهای دیگران ناتوان هستند و چون نیازهای دیگران درنظر گرفته نمی‌شود احتمال به‌وجودآمدن روابط مناسب با دیگران کاهش می‌یابد و درنتیجه همین تجربیات اجتماعی ناخوشایند ممکن است یادگیری آنان را تحت‌تأثیر قرار دهد. اعتقاد بر این‌است‌که همان ویژگی‌هایی که نارسایی درسی را به‌وجود می‌آورد، نارسایی‌های اجتماعی را نیز ایجاد می‌کند.
محیط فیزیکی
شرایط محیط فیزیکی از عواملی‌ست که می‌تواند بر روی یادگیری تأثیر داشته باشد. هر چه این محیط تحریک و انگیزه محدودتری برای یادگیری فراهم کند احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که کودک نارسایی در یادگیری داشته باشد./ روان‌یاب 

 

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه