غزل شاکری؛ کودک‌ستاره‌ای که سر از خاندان قاجار درآورد!

حتی اگر همچنان نام «غزل شاکری» برای عده‌ای آشنا نباشد (که بعید است)؛ اما خاطره شیرین فیلم «گلنار» هنوزهم در ذهن بچه‌های دیروز زنده است. «غزل شاکری» همان دختر کوچولویی‌ست که ماجراجویی‌اش، او را گرفتار خرس‌ها کرد تا یکی از قصه‌های ماندگار کودکانه، روی پرده نقره‌ای سینما جان بگیرد. گلنار‌کوچولوی دیروز که حالا خانم جوانی‌ست، این‌روزها با بازی در سریال «جیران» کار حسن فتحی در شبکه نمایش خانگی حضور دارد. او دراین‌اثر، نقش خواهر ناصرالدین‌شاه قاجار را بازی می‌کند. بازخوانیِ یکی از مصاحبه‌های او که با خبرگزاریِ ایسنا انجام شده است، به‌عنوان نقطه آغاز مروری کوتاه بر روند زندگی و حرفه او دراین‌سال‌ها قرار داده‌ایم. او که در بازیگری به‌رغم پیشینه خانوادگی خیلی پرکار محسوب نمی‌شود، درباره اولین‌باری که تصویر خود را روی پرده سینما دید، چه حسی داشت؟ می‌گوید: «زمانی‌که برای بار اول تصویر خودم را مقابل دوربین دیدم، برایم خیلی‌عجیب بود؛ نمی‌دانستم دوست دارم یا نه و حتی قایم می‌شدم!» حالا او یکی از گزیده‌کارهای موفق است که اگرچه بر لبه نازک شهرت قدم برمی‌دارد؛ اما تن به حاشیه‌های رنگارنگ این‌فضا نداده است.

«گلنار» یکی از نوستالژیک‌ترین فیلم‌ها برای متولدین دهه 60 است و بسیاری‌ هنوز «غزل شاکری» را با نام «گلنار» می‌شناسند. آن فیلم، قصه گم‌شدن یک دختربچه بود که با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند. روزی‌که به کنار چشمه می‌رود، دستمال آبی یادگار مادرش را گم می‌کند و در‌پیِ آن دستمال، به جنگل می‌رود، راه را گم می‌کند و ... حالا در کارنامه این بازیگر جوان، مهر همکاری با چند کارگردان مطرح دیده می‌شود؛ از فریدون حسن‌پور و نگار آذربایجانی تا منیر قیدی، حسن فتحی، مازیار میری و عزیزالله حمیدنژاد. «غزل شاکری» دراین‌سال‌ها دو تجربه خاص بازیگری در تئاتر نیز داشته که البته گویا درگیر یک پروژه طراحی داخلی بود که با پیشنهاد بازی در کنسرت-تئاتر «در روزهای آخر اسفند» روبه‌رو شد. او خیلی شرایط پذیرش این پیشنهاد را نداشت؛ اما ناگهان متوجه شد که بازیگر این اثر شده است! خود درباره این همکاری می‌گوید: «وقتی این پیشنهاد مطرح شد، موقعیت پذیرش نداشتم؛ چراکه درگیر یک کار طراحی داخلی بسیارشیرین بودم؛ اما آن‌قدر همه‌چیز تند پیش رفت که قبل از دیدن آقای رحمانیان، ازطریق اشکان خطیبی وارد ماجرا شده بودم و ناگهان دیدم جلوی آقای رحمانیان نشسته‌ام!» وی درباره اولین حضور خویش در تئاتر توضیح می‌دهد: «پیشنهاد بزرگی بود؛ کاری ویژه به‌کارگردانی آقای رحمانیان؛ آن‌هم در تالار وحدت و جالب‌اینکه کنسرت‌-تئاتر بود؛ یعنی باید هم کنسرت اجرا می‌کردیم و هم تئاتر». او اضافه می‌کند: «همیشه برای تئاتر احترام زیادی قائل هستم و می‌دانم بازیگران تئاتر خیلی زحمت می‌کشند. از بازیگری در سینما جواب گرفته بودم؛ چه از فیلم گلنار که در 10سالگی آن‌را بازی کردم و چه در فیلم آیینه‌های روبرو که بابت آن جایزه گرفتم و حالا فرصتی بود تا تئاتر را هم تجربه کنم». البته بازیگر فیلم «گلنار» جزو آن‌دسته افرادی‌ست‌که از پیشامدهای تازه استقبال می‌کند و خود دراین‌باره می‌گوید: «برای من شخصاً بعضی از کارها پیش می‌آید و حالا دارم یاد می‌گیرم خودم را تنظیم کنم. کار اصلی‌ام طراحی داخلی‌ست؛ اما درکنارآن آواز می‌خوانم، فیلم سینمایی بازی می‌کنم و حالا هم تئاتر دارم. نمی‌دانم شاید یک‌ماه‌دیگر خلبانی هم کردم!» بازیگر فیلم «آیینه‌های روبرو» ادامه می‌دهد: «خیلی‌وقت‌ها سعی کردم همه‌چیز را همسو کنم؛ اما متوجه شدم ذهنم این قابلیت را دارد که درآن‌واحد چند پروژه را پیش ببرد. مهم این‌است‌که درهریک‌از این‌کارها سعی می‌کنم آن‌کار را به‌بهترین‌شکل انجام دهم. ضمن‌اینکه همه هنرها باهم ارتباط دارند و برای خلق هنری جدید یک هنرمند گاهی از قلم، صدا، ایده و ... استفاده می‌کند و این‌ها هیچ‌کدام از هم جدا نیست». وی بعد از پذیرش پیشنهاد همکاری با رحمانیان با نظرات گوناگونی روبه‌رو شد و عده‌ای از سختگیر‌بودن رحمانیان برای او سخن گفته بودند اما او این تجربه را چنین ارزیابی می‌کند: «کار با ایشان شیرین و دوست‌داشتنی‌ست. ازقبل گفته بودند هنرمند سخت‌گیری‌‌ست که البته هست؛ اما سختگیری‌اش خیلی بجاست. اعتمادبه‌نفس زیادی به بازیگر می‌دهد و ‌چنین‌است‌که همکاری دوطرفه بسیارخوبی داشتیم. آقای رحمانیان به‌خوبی همه قابلیت‌ها و ویژگی‌های همکارانش را می‌بیند. ضمن‌اینکه اشکان خطیبی، همبازی‌ام درآن‌کار نیز بازیگری پرانرژی و همراهی بسیارخوب بود. همکاری با او بسیارشیرین است». کنسرت-تئاتر «در روزهای آخر اسفند» از همان‌شب اول اجرایش با استقبال تماشاگران روبه‌رو شد. تمام صندلی‌های همکف تالار وحدت و حتی هر‌سه بالکن آن پر شد. از شاکری درباره اولین شب اجرا می‌پرسیم و او با خنده پاسخ می‌دهد: «شب اول اجرا از پشت‌صحنه تالار وحدت آن‌همه جمعیت را دیدم؛ جمعیتی که حتی از بالکن سوم این تالار آویزان شده بودند. یک‌لحظه به خودم گفتم غزل! اینجا چه می‌کنی؟! اما بعد گفتم دکتر بهار عارف، روی صحنه برو! کمی‌بعد صدای نفس‌ها، خنده‌ها و سکوت تماشاگران، همه آن دلهره‌ها را جبران کرد. جو بسیارخوبی بود. البته تئاتر هر شبش یک تجربه است. حسی بسیار زنده و شیرین که نیمی از آن به‌عهده بازیگر است و نیمی تماشاگر؛ و من تلاش کردم این اتفاق، به‌خوبی رقم بخورد. الآن خیلی خوشحالم که پیشنهاد بازی دراین‌پروژه را پذیرفتم». بازی در کنسرت‌-تئاتر «در روزهای آخر اسفند» نیازمند مهارت‌های ویژه‌ای بود؛ هم بازی روی صحنه و هم آوازخواندن و محمد رحمانیان برای یافتنِ بازیگری که نقش «دکتر بهار عارف» را بازی کند، خیلی گشت تا بالاخره سیف‌الله صمدیان «غزل شاکری» را پیشنهاد کرد. تصور اولیه این‌بودکه کار اصلی وی، خوانندگی‌ست؛ اما همان‌گونه که خودش تأکید کرده؛ کار اول او طراحی‌ست ولی در کنارش آواز را هم موردتوجه دارد. خود دراین‌باره توضیح می‌دهد: «من و خواهرم از بچگی می‌خواندیم. در 10سالگی در گروه کُر زیرنظر مهدی نیک‌نام فعالیت می‌کردیم؛ اما به‌تدریج دیگر اعضای گروه از ایران رفتند و فقط من ماندم. دراین‌سال‌ها خیلی دلی خوانده‌ام و اتفاقی زیرنظر استادان بزرگی همچون آقای احمد پژمان، سعید شهرام و فردین خلعتبری، گروه دنگ‌شو و میلاد موحدی همکاری‌های بسیار‌خوبی داشته‌ام. البته به‌دلیل محدودیت‌های موجود تا مدت‌ها با اسم مستعار می‌خواندم؛ و حتی در برخی از محصولات مشترک ایران و فرانسه هم خواندم. جالب اینجاست که تا مدت‌ها صدای مرا به گلشیفته فراهانی نسبت می‌دادند!» او به علاقه‌اش به پروژه «در روزهای آخر اسفند» اشاره می‌کند و می‌گوید: «چنین پروژه‌هایی باعث آشنایی بیشتر هنرمندان با حوزه‌های فعالیت دیگر همکارانشان می‌شود و امیدوارم این همکاری‌ها ادامه پیدا کند. در گروه موسیقی بچه‌های خیلی‌خوبی دورهم جمع شده بودند؛ مثلاً حضور علی بی‌رنگ خیلی مؤثر بود. هم‌خوان‌های خیلی‌خوبی داشتیم که امیدوارم روزی تک‌تک آن‌ها با حضوری پررنگ‌تر به صحنه بیاید. حضور بهروز صفاریان به‌عنوان آهنگساز اثر نیز بسیارمؤثر بود». وی که در انتخاب‌هایش بسیار وسواسی‌ست، ادامه می‌دهد: «یا کاری را باور دارم و می‌پذیرم یا نه؛ چون معتقدم وقتی هنرمند جواب کارش را می‌گیرد که مخاطب از آن راضی باشد و اگر خودم کارم را باور نداشته باشم، بعید می‌دانم بتوانم تماشاگر را راضی کنم که مرا باور داشته باشد». آخرین پرسش از بازیگر «گلنار» درباره چگونگیِ حضورش در بازیگری‌ست؛ به‌ویژه‌اینکه مادرش؛ زنده‌یاد «فرشته طائرپور» از تهیه‌کننده‌های مطرح سینما بوده؛ اما «غزل شاکری» توضیح می‌دهد: «تجربه گلنار که بسیار هم شیرین بود، باعث شد در سن بسیارکم، شهرت عجیبی را تجربه کردم که اذیتم می‌کرد. ازآن‌به‌بعد خیلی پیشنهاد بازیگری می‌شد؛ اما خانواده خیلی این پیشنهادها را به من منتقل نمی‌کردند. آن‌ها اجازه دادند که درس بخوانم و خودم انتخاب کنم و حالا می‌بینم پشت دوربین را بیشتر دوست دارم. بااین‌حال اگر نقشی ویژه باشد، بازیگری را بسیار دوست دارم؛ اما دلم می‌خواهد بازیگری را کم‌ خرج کنم؛ بااین‌حال وقتی نقشی را پذیرفتم، برایش وقت می‌گذارم؛ مثلاً خیلی خوشحالم که نقش دکتر بهار عارف را بازی کردم؛ همان‌طورکه چندسال‌پیش نقش رعنا در فیلم آیینه‌های روبرو را خیلی دوست داشتم». او که زمانی ستاره سینمای کودک بود؛ ولو با یک فیلم پرفروش، درباره چهره‌های محبوب خود درآن‌سال‌ها، می‌گوید: «یادم هست علی‌کوچولو را خیلی دوست داشتم؛ بازیگرهای فیلم پاتال و آرزوهای کوچک؛ و پسری را هم که در مدرسه پیرمردها بازی می‌کرد، دوست داشتم. در عالم بچگی، وقتی فیلمی موفق می‌شود، آدم دوست دارد جای شخصیت محبوب آن باشد؛ حتی فرقی نمی‌کند آن فیلم ایرانی‌ست یا خارجی».
عکس: مریم رضوی - نسیم یوسفی

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه