حامد بهداد؛ رئالیستی فوق‌العاده با امضای ویژه!

مجتبی اردشیری «حامد بهداد» برای اولین‌بار با فیلم «آخر بازی» به سینمای ایران معرفی؛ و برای آن، کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر شد. وی بعدها در قالب نقش‌های مکمل بازی‌های به‌یاد‌ماندنی در سینمای ایران ارائه کرد. او در «روز سوم» (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵) در نقش یک افسر عراقی که در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختری خرمشهری می‌شود، ظاهر شد و برای دومین‌بار پس از «آخر بازی» کاندید سیمرغ بلورین از دوره بیست‌و‌پنجم جشنواره فیلم فجر شد. بازی او در «روز سوم» بسیار چشمگیر بود و نظر همه منتقدان و سینماگران را به‌خود جلب کرد. موفقیت بهداد در «کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره» به‌کارگردانی بهمن قبادی، موجب راه‌یابی او به جشنواره فیلم کن شد. او سال ۸۹ با نقش‌آفرینی در فیلم «جرم» به‌کارگردانی مسعود کیمیایی؛ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل را از بیست‌و‌نهمین جشنواره فجر دریافت کرد. بهداد در‌طول فعالیت هنری‌اش امکان همکاری با بسیاری از کارگردانان بنام سینمای ایران؛ از‌جمله ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و ... را داشته است که متأسفانه برخی از این همکاری‌ها به‌دلایل مختلف هیچ‌گاه به اکران نرسیدند. او یک رئالیست فوق‌العاده است که معمولاً تکنیک فاصله‌گذاری برشت را رعایت نمی‌کند و از سیستم استانیسلاوسکی پیروی می‌کند.

«حامد بهداد» به‌واسطه رامبد جوان و پیشنهاد او به همایون اسعدیان وارد سینما شد و دراین‌سال‌ها در قالب‌های مختلف حضوری درخشان از خود به‌یادگار گذاشته است؛ تاجایی‌که کمتر نقشی از او را می‌توان نام برد که دیدنی از آب درنیماده باشد. او که روزگاری در بازی ژورنالیست‌ها به‌واسطه علاقه فراوانش به «مارلون براندو»، مدام با این هنرمند مقایسه می‌شد؛ حالا آن‌قدر معروف، محبوب و اثرگذار است که به‌واسطه ذکر نامش در پوستر هر اثری، می‌تواند انگیزه‌ای برای تماشای آن باشد. سرشت کنش‌مند اجرا، سندرمی‌ست که کمتر بازیگری از بدو حضورش مقابل دوربین، با آن در تعامل است. برخی بازیگران، ذاتاً از آن بهره‌مند هستند و برخی‌دیگر، به‌مرورزمان، به‌شکلی اکتسابی، از مظاهر آن بهره‌مند می‌شوند. بازیگر دارای این سرشت، از همان نخستین نقش‌آفرینی‌اش، امضای مستقلی را در لوح بازیگری به‌یادگار می‌گذارد و هر چه زمان می‌گذرد، ابعاد و زوایای پیدا و پنهان دیگری از هنر خود را به کاراکتر مستقل خود الحاق می‌کند. این خصیصه سبب می‌شود تا ما آن بازیگر شش‌دانگ را بازیگری مؤلف و بازیگری صاحب‌سبک محسوب کنیم که البته تعدادشان، حداقل در سینمای ایران، چندان زیاد نیست. «حامد بهداد»، از همان زمانی‌که برای «آخر بازی» انتخاب شد، سرگشتگی‌هایش برای رسیدن به منتهاالیه این‌جریان را نشان داد. مشخص بود آمده تا بماند. سودایش را سال‌ها پیش از آن‌که در سال ۷۹ جلوی دوربین برود، در سر داشت و برای رسیدن به آن از تجربه کارکردگرایانه گرفته تا تحصیلات آکادمیک را پشت‌سر گذراند؛ بنابراین کاملاً طبیعی بود که آن نقش‌آفرینی در سال ۷۹، وی را تا اندازه‌های نامزدی در بزرگ‌ترین رویداد سینمایی کشور بالا ببرد. کارهای بعدی بهداد اما قدرت مانور بیشتری به وی درجهت تثبیت گزاره‌های فردی او داد. او در همان نقش‌آفرینی اول، چنان استعدادی از خود به‌نمایش گذاشت که به‌عنوان کار حرفه‌ای دوم، به پروژه کارگردان سخت‌پسندی چون ناصر تقوایی دعوت شد و پس‌ازآن، در «بوتیک» حمید نعمت‌الله ظاهر شد. «بوتیک»، ثابت کرد که بهداد در فردیت بخشی به کاراکتر، چندان به متر و معیار توجه نمی‌کند. امضای مستقل سبک او، این‌بار در شمایل یک نقش کوتاه، طرفداران بسیار یافت و همین بازی کوتاه، به یکی از شاخصه‌های فیلم محبوب نعمت‌الله تبدیل شد. او در سکانسی کوتاه در کنار افسانه چهره‌‌آزاد، شمایلی را خلق کرد که تا همین امروز هم از ذهن علاقه‌مندان به بازی‌های انفجاری، بیرون نرفته است. درادامه، بهداد، با ترسیم یک نقشه‌راه درست، گام‌های صحیح در کارنامه حرفه‌ای برداشت: «این زن حرف نمی‌زند»، «کافه ستاره» و «روز سوم»، علی‌رغم اینکه توانمندی‌های بهداد در طیف‌های دیگر هیجانی را نشانه گرفته بودند بلکه یک گزاره را نیز به‌اثبات رساندند و آن اینکه یک بازیگر شش‌دانگ تاچه‌اندازه، مسیر مردمی‌شدن و اصولاً چارچوب‌های فیلم‌نامه محبوب مردم را می‌شناسد. به‌همین‌جهت، بهداد که برخلاف بسیاری هم‌نسلانش، با فیلم‌های کمدی و عامه‌پسند به سینما معرفی نشده بود، به چهره موردوثوق مخاطبان و البته کارگردانان تبدیل شد و خیلی‌زود فیلم‌های سینمایی، سریال شبکه نمایش خانگی و حتی سریال‌های تلویزیونی، خواهان بهره‌مندی از این استعداد نوظهور شدند. به این اشتیاق اضافه کنید فرآیند تحسین بازی او در جشنواره‌ها و رویدادهای سینمایی مختلف را. بهداد تنها طی یک‌دهه اول بازیگری، بیش از ۲۰‌بار در رویدادهایی نظیرِ جشنواره فجر، جشن منتقدان، جشن حافظ، جشن خانه سینما، جشنواره ابوظبی و ... موردتحسین قرار گرفت. «حامد بهداد»، پیچ‌وخم‌های نقش را تاجای‌ممکن برای مخاطب خود آسان می‌کند. به‌عنوان بازیگری که مراتب حسی و تکنیکی را به‌خوبی ایفا می‌کند، مهم است بتواند مظاهر درون‌گرایی و برون‌گرایی نقش خود را در اوقات مختلف یک فیلم، واگویه نماید؛ استعداد کم‌نظیری که بارها در بازی بهداد مشاهده شد و مخاطب، مراتبی از این وجود را در کارهایی چون «روز سوم»، «سعادت‌آباد»، «جرم»، «آرایش غلیظ»، «سدمعبر» و «قصر شیرین» به‌عینه مشاهده کرده است. فارغ‌ازاین، بهداد، زمینه‌های دگردیسی این مراتب را در سیر یک فیلم، به‌روشنی رعایت کرده و برای باورپذیری بیشتر، از قدرت زبان بدن استفاده می‌کند. بهره‌مندی از کهن‌الگوهای زبان بدن، متدی‌ست که بهداد هم درجهت باورپذیری بیشتر نقش از آن استفاده می‌کند و هم از آن به‌عنوان اهرمی درجهت ساده شدن نقش و ارتباط بیشتر مخاطب با آن بهره می‌برد. این ظرفیت‌های بهینه در بازی بهداد سبب شده تا درطول ۲۲‌سال فعالیت حرفه‌ای در مدیوم‌های سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، با نام‌های بزرگی به همکاری بپردازد که اگر علی حاتمی دراین‌دوران زنده بود، قطعاً کارنامه بهداد، خالی از این نام بزرگ نیز نمی‌ماند. محبوبیت بهداد را اما بیرون از جامعه سینمایی و هنری کشور، در میان مخاطبان نیز شاهدیم. فارغ از تمام انگاره‌هایی که یک سوپراستار را برای مردم محبوب می‌کند، یک نکته دیگر نیز وجود دارد که بهداد را به محبوبیت بیشتری رسانده است و آن اینکه، این بازیگر در تمامی این‌سال‌ها، هیچ‌گاه در کاری ظاهر نشد که مشکوک به پول‌های آلوده باشد. او که وسواس بسیاری دراین‌زمینه دارد، قبل از قبول پیشنهاد بازی، پیگیری بسیاری درزمینهٔ سرمایه‌گذار آن اثر داشته و به‌همین‌دلیل، در تمامی این‌سال‌ها، کاری از این بازیگر منتشر نشده که وی را متهم به همکاری با صاحبان پول‌ها و سرمایه‌های مشکوک کند. یک عامل دیگر محبوبیت و ماندگاری بهداد، انتخاب‌های درست او در بیش از دودهه بوده است. برای بازیگر موردوثوق بسیاری از جریان‌های سینمایی که استاد سمندریان نیز علاقه‌مندی خاصی به هنر او داشت، طبیعی‌ست که دراین‌مسیر، فریفته نام‌های بزرگ نشود و با انتخاب فیلم‌نامه‌هایی که همخوانی بیشتری با زندگی‌های روز دارند، خود را در کورس دغدغه‌مندی مردم اجتماعش نگه‌ دارد. رویکردی که بهداد طی سالیان اخیر، بیش از هر زمان دیگر به آن وفادار مانده که نتیجه آن، ماندگاری این بازیگر در ترازی از محبوبیت در میان اقشار مختلف مردم است. امروز، بازیگری که توانست معدل بازیگری تاریخ سینمای ایران را به‌زعم خود ارتقا دهد، همچنان دراین‌مسیر تندرست قرار دارد. بازیگری که حالا کوله‌باری از تجربه را نیز به‌دوش دارد که این‌مسیر پرسنگلاخ را برای او هموارتر می‌کند. نگاه کنید مثلاً او تنها بازیگر سرشناس «قصر شیرین» است. رضا میرکریمی یک شخصیت مرد را در موقعیت‌های چالش‌برانگیز قرار داد؛ مردی‌که زندگی و شخصیت چند‌لایه دارد و در‌نهایت تحول و تغییر او عیان می‌شود. کار مهم بهداد این‌بود‌که پرداخت شخصیت تدریجی و ظریف انجام ‌شود. «قصر شیرین» فیلمی قابل‌فهم است که کم‌کم شروع می‌شود و به معرفی جزئیات و داستانک‌ها می‌پردازد و هر‌چه هم پیش می‌رود، از ریتم و حال‌و‌هوایش نمی‌افتد و می‌تواند تا انتها مسیر و جاده‌ای آرام ولی جذاب را برای مخاطبانش به‌تصویر بکشد. بخش عمده‌ای از این موفقیت، مرهون بازی خویشتندارانه بهداد است./ ایرنا
عکس: حامد بدیعی

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه